بازروایی حماسه 9 دی در تالار شهر از زبان مادران و دختر شهید ؛
بازروایی حماسه نهم و دهم دی ماه در تالار شهر مشهد میهمانان زیادی داشت که این استقبال و اشتیاق برای چنین برنامه ای به قول دلبریان راوی دفاع مقدس، عامل وحدت جامعه است.
کد خبر: ۱۵۵۲۵۸
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۴ 01 January 2016
به گزارش تابناک رضوی، بعضی ها فکر می کنند بعد از این همه سالی که از انقلاب گذشته است و آمدن نسلی نو که هیچ تصویرو یاد و خاطره ای از آن روزها ندارند نباید انتظار داشت که نسبت به اتفاق های بزرگ کشورو شهرمان واکنش نشان داد. اما هنوز خیلی ها خاطر بکر و ماندنی از روزهای دارند که آدم هایش به خاطر اعتقاد و باورهایشان همه چیز را رها کرده اند و جانانه جنگیده اند.حالا فکر کنید این قهرمانان پر افتخار که مظلومانه به شهادت رسیده اند  نوجوانانی 13 ساله ( هم سن و سال حسین فهمیده که امام انقلاب او را رهبر نامید)باشند.

بازروایی حماسه نهم و دهم دی ماه در تالار شهرکه به میزبانی فرهنگسرای انقلاب و حجاب برگزارشد میهمانان زیادی داشت.آن ها  که آمده بودند پای روایت بازمانده های  حادثه ای بنشینند که هنوز بعد از گذشت سال های سال زخم دلشان تازه است و تا حرف از شهادت و مظلومیت می شود بغض می کنند و گریه ...بگذارید داستان را از یک زاویه دیگر روایت گر باشیم.

قیام به احترام مادران نوجوان شهید  

بازمانده ها و قهرمانان 9 دی در تالار شهر گرد هم جمع شده اند .آن ها که  نه حلقه گل به گردن دارند و نه نشان افتخار برسینه، اما بزرگوارانه آمده اند تا  از کوتاه نیامدن ها در برابر ظلمی تعریف کنند که در سرمای استخوان سوز 9 دی گرمای عجیبی در شهر آفرید

مجری دارد برای میهمانانی که بیشتر دانش آموزان نوجوان مدارس هستند چکیده برنامه ای را تعریف می کند که قرار است زندگی دو شهیده را که 37 سال گذشته در واقعه 9 دی به شهادت رسیده اند پیش رویشان بگذارد.او درهمان توضیحات کوتاهش عنوان می کند: مردم بارها نشان  داده اند قهرمانان شان را خارج از چهار چوب ها و خط کشی های مرسوم سیاسی و فرهنگی گرامی داشته اند و بالاتر از این ها نشان داده اند که همیشه  حول ارزش ها گرد هم جمع می شوند. و بعد می خواهد حضار در جلسه به احترام مادران نوجوان شهید تمام قد بایستند و قیام کنند.

روایتگران 9 دی   

عفت نجیب مادر الهه زینال پورو فاطمه عزت آبادی مادر مهری زارع  از بین جمعیت بلند می شوند و با سلام و صلوات حاضران بالای سن می روند تا روایت گر روزهای دور قهرمانی های دختران نوجوانشان باشند مجری در همان خلال دوباره تعریف می کند

مهری زارع و الهه زینال پور 37 سال قبل از دو نقطه شهری و با یک هدف مشترک برای  اعتراض به حکومت استبدادی و حضور در راهپیمایی به خیابان آمدند.

دلبریان جانباز و رزمنده سال های جنگ نیز همراه با زهرا موسوی دختر شهیده فاطمه امیر بیرجندی آن ها را همراهی می کنند.

 عفت نجیب مادر الهه زینال پورپرستار بیمارستان امام رضا(ع) که  همان سال ها در اعتراض به بی حجابی از بیمارستان اخراج شده است جریان رفتن خود به همراه دو دختر 12 ساله و فرزند خردسالش را  تعریف می کند؛از زیر تانک آمدن الهه و شهادتش تا مجروح شدن دختر دیگرش که جان سالم از ماجرا به در می برد.

فاطمه عزت آبادی روایت گر دیگر این قصه است که حرف های زینال پور او را می برد به زمستان سرد و سخت 57 و رفتن مهری برای همیشه و اینکه هنوز هم چشم به آمدنش است و رفتن اش را باور نکرده است . حتی زمانی که در بیمارستان امام رضا (ع)لباس های مهری که به خاطر شدت مصدومیت قابل شناسایی نبوده  را نشانش داده و خبر شهادتش ر امی دهند. عزت آبادی برای یک بار دیگر بر می گردد به روز 9 دی  و از رفتن و  همراهی مهری با  همسر و فرزند کوچکش تعریف می کند "  اینکه در میانه راه به بهانه شیر دادن فرزند خردسالش از آن ها جدا می افتد و بعد متوجه شلوغی خیابان و حرکت تانک ها  شده و  مجبور به بازگشت به خانه می شود.

نگرانی او با آمدن همسرش کمرنگ می شود. اما مهری نه آن شب به خانه آمد و نه روز بعد و پیگیری آن ها از بیمارستان های مختلف به ختم به کشف جسدی غیر قابل شناسایی در بیمارستان امام رضا می شود و شهادت دختر نوجوانش در دی 57.

مادری که به خانه برنگشت

 زهرا موسوی کودک 8 ساله آن روزها روایت متفاوت تری دارد.می گوید: هیچ وقت خبر  مادری که  کشته شد را  به دخترش نگویید و هر کس را خبر دارمی کنید دخترش نبید . خدا کند هیچ مادری دختر چشم به راه نداشته باشد

چشم های زهرا  برق می زند وقتی برای بچه مدرسه ای هایی که نمی دانند آن سال ها چه اتفاقی افتاده است جریان مادر جوانش را  تعریف می کند که با هم  به خاطر تظاهرات از خانه خارج شده اند و دیگر بر نگشته اند مادری که در 8 سالگی شاهد نزدیک شدن تانک   و رفتن پاهای مادرش زیر آن  شهادتش بوده است و هنوز و هنوز هم باور ندارد که  او قصد برگشت به خانه را ندارد " آن روزها خیلی عقلم قد نمی داد اما  از همان روز تا حالا چشم به راه بازگشت مادرم هستم"

بچه ها خیره و ساکت نشسته اند و گوش سپرده اند به جریان هایی که تا حالا فکر می کردند جر افسانه و قصه اند . این ها را مهدیه اژدری و هانیه علیپوران  از مدرسه عفاف تعریف می کنند و می گویند:  تصور نمی کردیم نوجوانانی هم سن و سال ما برای دفاع از ارزش هایشان جان داده باشند.

ماجرایی که  نیره ذاکری مربی پرورشی پایگاه شهید غفوریان بر آن انگشت می گذارد و تعریف می کند: این نسل با نسل انقلاب و جنگ فاصله دارد و لازم است با رشادت ها و از خود گذشتگی های نسل پیش از خود آشنا شود و استمرار این برنامه ها آن ها  را به گذشته غرور آمیزشان پیوند می زند.

عامل وحدت جامعه شهدا هستند

دلبریان رزمنده سال های جنگ می گوید: انقلاب ما نا شنیده ها و ناگفته های زیادی دارد درست شبیه جریان همین دو دختری که 37 سال پیش برای نشان دادن فریاد اعتراض شان به خیابان آمدند و هرگز به خانه برنگشتند.

او هم تاکید دارد:این ماجراها باید به نوجوان های ما انتقال پیدا کند به این دلیل که آن ها پیام رسان ما به نسل آینده خواهند بود و اگر ما سکوت کنیم و بگذاریم در گمنامی فراموش شوند خودمان ضررش را می کنیم و انقلابی که این همه قهرمان بی نام و نشان دارد.

او یادآور می شود :درجامعه ای که به زعم خیلی ها درگیر چالش های اقتصادی اند استقبال مردمی و خودجوش از برنامه های متفاوتی که مربوط به شهدا و خانواده شهدا می شود نشان از این دارد عاملی که جامعه ر ابه وحدت و انسجام می رساند همین شهدا هستند. 
برچسب ها: دلبریان ، مشهد ، 9 دی ، دفاع مقدس
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار