به گزارش تابناک قم، امیررضا مافی در ابتدای نشست با بیان اینکه برگزاری چنین جلسهای نشاندهنده این است که در قم ادبیات داستانی به صورت جدی پیگیری میشود، گفت: رمان فیلها از منظر مختلف قابل بررسی است. از یک سو این خط داستانی که فیروز جناح که کلکسیون اسکناسنوشتهها دارد، به لحاظ نشانهشناسی امر مهمی را پدیدار میکند و آن امر این است که اسکناس به عنوان مهمترین امر سرمایهداری در این روزهای مدرن جلوهگری میکند.
در واقع اسکناس به عنوان مهمترین ابزار برای خطوط و رابطه انسانها اهمیت دارد و مناسبتهای اجتماعی را تعریف میکند. انتخاب چنین آدمی از نظر بینامتنی مهم است. خیلی از آدمها هستند که اسکناس نگه میدارند اما در این داستان کسی را میبینیم که اسکناسنوشتهها را جمعآوری میکند.
جناح برای خود پول ارزش قائل نیست بلکه عصیان نمودار شده بر پول مهم است و عصیان مهمترین ماده اولیه رمانهای شاهرخ گیواست.
آدمهای رمان شاهرخ گیوا اغلب عصیانگر و منفعلاند به همین دلیل فیروز از طبقه متوسط است و شغلش با اسکناس ارتباط دارد و عصیانش هم در رابطه با پول است. کسی که به پول نیاز چندانی ندارد و در جایی کار میکند که اسکناس درست میکند و عصیانش در برابر همان پول شکل میگیرد.
این استاد ادبیات داستانی با این پرسش که چرا جناح این چنین درگیر پول است در حالی که نیاز ندارد و فریادش را بر سر پول بلند میکند، ادامه داد: در «مونالیزای منتشر» نوشته شاهرخ گیوا این عصیان بسط یافته وجود دارد و در «فیلها» این عصیان به عزلت بدل شده است.
وی افزود: یکی از نکتههای مهم در آثار گیوا این است که با آدمهایی سروکار دارد که بر وضع موجود میشورند. وضع موجود یکی از موضوعهای مهم فلسفه امروز است. عدهای آن را میپذیرند و تحلیل و نقدی ندارند.
عدهای فکورانه به جامعه نگاه میکنند و در برابر وضع موجود تحلیل و پرسش عمیق دارند؛ از غرزدنهای روزمره هم دوری میکنند. عدهای بر وضع موجود عصیان میکنند و آنها نیز یا توانایی انقلاب دارند و وضع موجود دیگری را برمیگزینند یا اینکه صاحب ایدهاند و ایده خود را بر وضع موجود غالب میکنند.
مافی گفت: آدمهای آثار گیوا برای منفعل شدن فعالیت میکنند و فیروز جناح به عمد عزلت را برمیگزیند چون هیچ امیدی برای بهبود ندارد. انتخاب اسکناسنوشته از این وجه میتواند مهم باشد که افرادی با شرایط خاصی را ایجاد میکند.
ترس و فریادی دارند و میخواهند چیزی بنویسند و به کسانی برسد اما میخواهند شناخته نشوند. به همین دلیل است که جناح میخواهد فریاد بزند. گیوا حالا که نمیتواند وضع موجود را تغییر دهد وضع خود را عوض میکند.
در ۲ رمان قبل شاهرخ گیوا نیز آدمها با وضع کنونیشان درگیرند و ما را با پرسش مهمی روبهرو میکنند که در برابر وضع موجود چه واکنشی باید داشت. در برابر این وضع چه باید کرد؟ اینها نکتههای مهمی است که در محتوا باید بررسی شود. خود رمان به لحاظ قصه و ادبی گیرا و خوب و با زبان قابل قبول و با شکل جدیدی از روایت و دارای استانداردهای ادبی است.
موفقیت بزرگ نویسنده «فیلها»
«مصطفی پورنجاتی» نیز دیگر منتقدی بود که به بیان نظرهای خود پیرامون رمان «فیلها» پرداخت و افزود: سایر آثار ایشان را نخواندم و نمیتوانم از این منظر حرفی بزنم. در مورد فیلها ۲ یادداشت نوشتهام و از آنها کمک میگیرم. در فضای نقد در ایران ۲ چیز احساس میشود؛ یکی محتوا و دیگری نگاه اثر. با این نوع نقد موافق نیستم؛ چون جایی که ما دنبال محتوا هستیم دانش است و با اثر هنری نمیتوان از نظر محتوایی بحث کرد.
وی گفت: گرایش دیگر نگاهی کاملاً منطبق بر سبکهای ادبی و صحبت در آن چارچوب است. این نوع نقد هم کمکی نمیکند چون در جامعهای مینویسیم که مبانیاش با آن جامعه متفاوت است. هیچ نویسندهای در خلأ نمینویسد و با خواندن آثار دیگران زمینهای برای موفقتر شدن پیدا میکند. در رمان فیلها موفقیت بزرگ این است که نویسنده این استعاره را توانسته بسازد تا با سبک شخصیتی روبهرو باشیم که تلاش میکند در انزوا زنده بماند و حتی گاهی میخواهد عصیان کند ولی این عصیانها فریاد زیرآب است. موفقیت نویسنده در این است که گام به گام اضلاع این تنهایی را نشان میدهد که هرچه جلو میرود، تمامعیارتر میشود؛ با وجود همه تلاشهایی که فیروز میکند.
این نویسنده اظهار کرد: در این رمان کسی را میبینیم که بارزترین واکنشش این است که زینکها را در چاپخانه اسکناس دستکاری میکند. این کار از شخصی سر میزند که در خانواده پرتنشی تربیت نشده است. از سوی دیگر پیوندهای رفتارش با هر نوع جنبه از زندگی نیز دیده میشود؛ مثلاً پدرش تصحیحکننده نسخههای خطی است و فیروز جناح نیز مثل کار پدرش بعضی از نوشتهها را درست و تصحیح میکند. از طرف دیگر نفس این عمل برخلاف کارکرد رایجی که اسکناس دارد، نادیده گرفته بلکه پشت این دستنوشتهها برای او مهم است و این دستنوشتهها پیامهایی است که آدمها میخواستند به هم بنویسند.
وی گفت: اضلاع زندگی فیروز جناح به مرور کامل میشود. در این میان با پیرزن صاحب مرغداری آشنا میشود که پیوندش با سایر بخشهای رمان خوب ساخته شده است. شخصیت مقابل فیروز نیز کسی است که بویی از فرهنگ نبرده ولی با این اوصاف به رابطه عاطفی با پیرزن میرسد و به زودی از هم میپاشد و جایی که احساس میکنیم به اوج خود برسد پیرزن پاسخی به تلفنهای فیروز نمیدهد. به نظرم نویسنده در پرداخت شخصیتی که کاملاً در دنیای مدرن دچار عزلت شدیدی است، موفق بوده است و حتی بخشهایی از داستان آن را شرح میدهد.
یکی از حاضران اضافه کرد: به نظر من نویسنده کاملاً دنبال این است که در دیوار ستبر هستی خدشهای وارد کند و تلاشش برای ماندگاری است. در واقع میخواهد روی اسکناس اثری بگذارد و قبل و بعد آن هم تلاش کرده است. شخصیت اول داستان خیلی هم انزواطلب نیست و حتی میخواهد در نشریه داخلی بانک خبرش کار شود؛ بنابراین با این زاویه دید قصد انزواطلبی ندارد.
امیررضا مافی در پاسخ به او با بیان اینکه مرگآگاهی مهمترین تمایز انسان از دیگران است، افزود: انسان با مرگآگاهی در وضعیت انتظار قرار میگیرد و اگر کسی بداند فردا میمیرد، نمیخوابد؛ البته این خصلت در همه هست و یکی از دلایل وضع آشفته امروز از دستدادن آگاهی نسبت به مرگ است. از سوی دیگر فصل آخر به نحوی مانیفست فیروز جناح است. فیروز جناح وقتی از همه جا رسته میشود و کورسوی امیدی را که زن به آن نشان میدهد از دست میدهد، آن را هم میخواهد رها کند و این رهاکردن یعنی فیروز جناح دیگر آن عصیان به انفعال را هم ندارد و فردی در چنین حالتی مرده است؛ حتی اگر نفس بکشد و درگیری فصل آخر ناشی از همین است.
وی ادامه داد: چیزی که رمان فیلها میتواند به ما بگوید چند معنی است. یکی این که رابطه بین سوژه و فاعل چیست و ما در برابر چیزی که میشناسیم چه موقعیتی داریم؟ دوم اینکه وقتی امری زیبا را میبینیم، آیا زیبایی درون آن است یا من فکر میکنم زیباست؟ در جاهایی این رابطه شکسته میشود.
منبع: همشهری