کد خبر: ۳۵۲۷۵۲
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۱ 01 January 2017
احمد توکلی نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در مصاحبه با خبرآنلاین در خصوص تیپ های شخصیتی اصولگرایان و اصلاح طلبان مطالب جالبی بر زبان آورده است که می توان آنرا به نوعی اذعان یک سیاستمدار صریح الهجه و بدون تعارف نامید.
 
شاید البته این سئوال کمتر پرسیده شود اما براستی تفاوت اصلاح طلبان با اصولگرایان در چیست؟
هر دو آنها و یا فعالین مرتبط با آنها در فسادهای بانکی و مالی نقش داشته اند ، هر دو آنها در ماجرای فیش های نجومی و یا واگذاری های نجومی با نقاط ابهام و سئوال مردم مواجه گردیده اند. حال این مرد بی تعارف اصولگرا در مورد گروه سیاسی خود و رقیب نظر می دهد.

اصولگراها به خاطر همان روحیه ای که هر کسی احساس تکلیف میکند و می آید، در تفاهم سخت تر هستند و کوتاه نمی آیند. در عوض اصلاح طلبان عملگراتر هستند.
 
اصولگرایان طیفی هستند از متشرعین وفادار به ولایت فقیه تا آدم هایی که اینگونه می نمایانند و برحسب ظرفیت زمانه رفتار می کنند. اصلاح طلبان هم یک طیفی هستند  که برخی شان نظام را قبول دارند تا ادم های سکولار. اما در میان اصلاح طلبان طیف سکولارش تسلط جوی دارند. این سمت در میان اصولگرایان طیف متشرع عقبه دارند. عمده اختلاف سر همین حدی از سکولاریسم بودن اصلاح طلبان و حدی از همین متشرع بودن اصولگرایان است.
او البته نظر جالبی هم در مورد بازرگان دارد که کمتر اصولگرایی این نظر را بر می تابد و یا به ان اذعان می کند . او معتقد است: من مرحوم بازرگان را انسان عاقلی میدانم، یک کمی دست و پا زد که حرف خودش را پیش ببرد، بعد وقتی دید نمیشود، با حکومت در نیافتاد، نخواست که از بینش ببرد، چون دید که بر فرض هم  اگر قدرتش را داشت این را از بین ببرد، چیز بهتری جایش نمی آید. ولی برخی دیگر نه، فکر میکردند که میتوانند تغییر دهند و توهم داشتند. مثل بنی صدر او نماد تکبر بود.

وروایت خواندنی او از مبارزه با فساد
وقتی می بینیم در سال های اخیر پرونده های فساد بیشتر علنی می شود، این سئوال پیش می آید که آیا چنین مصادیقی قبلا نبود یا بود ولی اطلاع رسانی نمی شد چون شبکه های اجتماعی و مجازی وجود نداشت که اینقدر دقیق و جزیی به مسائل ورود کنند و پیگیر باشند؟

این هم ناشی از آن بدبینی است. من 30 سال پیش یعنی از سال 65-66 شروع به مبارزه با فساد کردم، خیلی مصادیق کم و کوچک بود. یادم می آید اولین مطالبی که نوشتم راجع به بنیاد رجا بود. عده ای از مسئولان سیاسی در قالب این بنیاد به ظاهر خیریه کارچاق کنی می کردند. نامه این بنیاد را داشتم که بنیادخطاب به فردی که می خواست کارخانه چرخ خیاطی راه بیندازد، نوشته بود "از آنجاکه مقامات وزارت فلان به ما محبت دارند کار شما را پیش می بریم این درصد هم سهم ما می شود" یعنی در آن وزارتخانه دست داشتند و این را می نوشتند. همین نامه را در روزنامه چاپ کردم، آن بنیاد به کل تعطیل شد یعنی زشتی این کارها آنقدر زیاد بود ولی آن روزها با فساد مبارزه نکردیم رشد کرد.

*در واقع آن فسادها در مقابل فسادهای امروز شوخی است؟

بله خیلی شوخی است. آن زمان فساد در همین حد هم ناهنجاری تلقی می شد. رئیس کمیسیون پست، تلگراف و تلفن به دعوت NEC  برای 15 روز همراه همسر، 4 فرزند و 2 محافظش به توکیو و سئول دو شهر گرانقیمت دنیا رفتند من این را هم در روزنامه رسالت منتشر کردم در حالیکه NEC با وزارت پست، تلگراف و تلفن در حال مذاکره بود. او آن آدم خیلی عصبانی شد به من زنگ زد و گفت اگر کسی از جناح تو این کار را می کرد در روزنامه نمی نوشتی؟ به او گفتم مصداقش را بگو من می نویسم. گفت "فلانی هم به دعوت دولت پاکستان برای شرکت در یک کنفرانس دو روزه قضایی به کراچی رفت و پسرش را هم با خودش برد." گفتم "خجالت بکش، او پیر است پسرش را برد تا تر و خشکش کند. دو روز در کراچی کجا و دو هفته در سئول و توکیو کجا؟ ضمن آنکه آنجا معامله ای در کار نبود اما تو برای معامله رفتی". یک روحانی محترمی زنگ زد گفت "چرا آبروی این فرد را بردی؟" به او هم گفتم "شما معتقد به اسلام فردی هستی اما من خودم را معتقد به اسلام اجتماعی می دانم این کار نه تنها بد نبود بلکه واجب بود". بعدها به من گفت" حق با تو بود رفتم از آیت الله فاضل لنکرانی پرسیدم و او گفت نه تنها اشکال ندارد بلکه واجب است که افشا شود". افشای چنین مصادیقی آزادی می خواهد.
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :