کد خبر: ۳۷۶۶۴۱
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۶:۲۱ 13 February 2017
کاش آدم‌ها می‌دانستند اینستاگرام و تلگرام و واتساپ و... برای ما نمی‌ماند. ما را به آرامش و سلامت روح نمی‌رساند، اگر ارامش و سلامت روح و قلب و تقوا را از ما نگیرد، اگر شیطان و وسوسه‌های شیطانی و گناه را وارد زندگی ما نکند، قطعاً عشق به ما نمی‌دهد، علاقه نمی‌دهد، اعتماد نمی‌دهد، خانواده نمی‌دهد، اتفاقاً آنها را ویران می‌کند. این‌ها ابزارند.
بقول سید مرتضی آوینی ابزار باید در خدمت انسان و روحش باشد و یک انسان مؤمن ابزارها را به تسخیر روحش در می‌آورد نه این که ابزارها روح و قلب ما را احاطه و مسخر کند و ما در خدمت این ابزارها باشیم.
ساعت‌ها از وقت و روزهای طلایی زندگی را با فضای مجازی سپری می‌کنیم یکبار به خودمان می‌آییم می‌بینیم شاید داشته‌های مادی‌مان کم نباشد ولی ثروت و سرمایه اصلی حیات و زندگی همراه ما نیست و ما دچار خلاییم، قلب ما خالی است، در قلب کسی حضور نداریم، کسی ضربان قلبش برای ما نیست. کسی نگران ما نمی‌شود، به ما چیزی نمی‌گوید، قولی نمی‌گیرد، تذکری نمی‌دهد، از کارها و حرف‌های ما خوشحال یا ناراحت نیست، خلاصه کسی نگران ما نیست. خدای نکرده یکدفعه حس می کنیم خط قرمزی وجود ندارد، از چیزی احساس گناه نمی‌کنیم.
اعتماد داشتن خیلی مهم است اساس زندگی و روابط بین انسان‌هاست، خیلی از وقت‌ها فضای مجازی این ثروت را از ما می‌گیرد روی ذهن ادمهای اطرافمان تأثیر می‌گذارد، روی قضاوت دیگر ادمها نسبت به ما.
کاش بدانیم داریم چه کار می‌کنیم، بفهمیم چه چیزی را با چه چیزی عوض می‌کنیم، ببینیم چه چیزهایی دارد از دستمان می‌رود و بجایش چه چیزهایی داریم بدست می اوریم. ایا ثروت‌هایی که داریم می‌دهیم معادلش را دریافت می‌کنیم؟ اعتماد دیگران که از ما سلب می‌شود، تقوایی که سر می‌خورد و می‌رود و خیلی داشته‌های روحی و درونی دیگر؛ که هر کسی در خلوتش بین خودش و خدایش می‌تواند بسنجد که چه چیزهایی را در این فضاها از دست می‌دهد و چه چیزهایی بدست می‌آورد.
کاش آدم‌های مراقب‌تری داشتیم
زندگی‌مان دارد می‌رود، عمرمان، آدمهای زندگی‌مان، اعتمادی که به ما دارند، امیدی که به ما داشتنند، ارزوهایی که برای ما داشتند دارد خدشه دار می‌شود.
کاش جامعه بهتری داشتیم، کاش آدم‌های مراقب‌تری داشتیم، کاش این فضاهای مدرن مجازی به دوست داشتن ما کمک می‌کرد نه به ویرانی آن ها. کاش به تقوای ما می‌افزود نه این که مدام احساس گناه کنیم.
زندگی اجتماعی و روابط زن و مرد حد و مرزهای مشخصی دارد که حتی در جوامع لاییک این قواعد رعایت می‌شود. ما این مرزها را در فضای مجازی به فراموشی می‌سپاریم و جدی نمی‌گیریم اصلاً نااگاهیم با آن بیگانه‌ایم. توی گروه تلگرامی «انجمن شاعران فلان» آقای/خانم فلانی، ساعت دو بامداد به شما پیام می‌دهد که: «بانو/جناب، سروده زیبایتان را خواندم، حضور شما در این جمع غنیمت است» وقتی به درونمان مراجعه می‌کنیم می‌بینیم دارد اتفاقی در قلب مان می‌افتد، اما ادامه‌اش می‌دهیم می گوییم یک احوالپرسی و تشویق ساده است، منظوری نداشت، چیزی نمی‌شود، خودش خانواده دارد و هزار و یک توجیه دیگر. تا کار به جاهای باریک می‌رسد. جایی که ناگاه دل و دین و عقل و هوش به باد می‌رود.
کلام طلایی امیرالمونین در نهج البلاغه
چه کلام طلایی دارد امیرالمونین در نهج البلاغه آنجا که می‌فرمایند: آنچه برای خود می‌پسندی برای دیگران بپسند و آنچه برای خود نمی‌پسندی برای دیگران هم نپسند. اینکه چت‌هایمان را پاک می‌کنیم که مبادا کسی ببیند یک هشدار نیست که دارد اتفاق بدی می افتد؟ اگر خودمان چت‌هایمان با دیگران را پاک می‌کنیم همسرمان هم ممکن است این حق را برای خودش قائل باشد.
طبق کلام امیرالمونین که باید آنچه برای خود می‌پسندیم را برای دیگران بپسندیم پس مردی نباید به خودش اجازه بدهد در فضای مجازی درباره عکس پروفایل فلان خانم نظر بدهد اتفاقی که متاسفانه به وفور رخ می دهد، یا او را تو خطاب کند و صمیمی حرف بزند. چنین فردی نمی تواند انتظار داشته باشد مردان دیگر در برابر نوامیس او این قواعد را رعایت کنند. زن ها هم چنین شرایطی دارند، اگر قواعد روابط با نامحرم را رعایت نکنند خودشان اولین آدم هایی هستند که آسیب می بینند.
رعایت حریم‌ها و مرزها برای سلامت روحی خودمان لازم است. کاش می‌دانستیم بعضی چیزها آرام آرام پیش می آید روی هم جمع می‌شود و یک دفعه می‌بینی آنچه نباید اتفاق می افتد و هیچ راه گریزی هم برای تو نسیت. چون بدون اینکه خودمان بخواهیم یا حتی پیش بینی کنیم آرام آرام اتفاقی در درون ما عمیق می‌شود و کار به جایی می‌رسد که هیچ راه برون رفت نیست. روابط بین زن و مرد بخصوص در فضای مجازی از این سنخ است.
کاش خط قرمزهای بیشتری برای خودمان قائل باشیم برای داشته‌هایمان، برای ایمانمان، برای خانواده و برای برای روت های اخلاقی و درونی که در دست ماست.
کاش آنقدر که خدا اعتماد داشت به انسان‌ها، ما آدمها هم به‌هم اعتماد می‌کردیم و مهم‌تر از آن حریم این اعتماد را نگه می‌داشتیم و هر بار که در فضای بی در و پیکر مجازی وسوسه می‌شدیم با خودمان می سنجیدیم که داریم چه چیزهایی را با چه چیزهایی عوض می‌کنیم.
کاش جامعه ما اهل فکر کردن بیشتر بود، کاش فضای مجازی اجازه فکر کردن بیشتر به ما می‌داد، اجازه عمیق شدن بیشتر.خیلی از وقت هایی که در فضاهایی مجازی هدر می رود هیچ ضرورتی ندارد خودمان بهتر از هر کسی می فهیم که ضرورتی ندارد.
گاهی برای آدم سؤال می‌شود که چرا این جامعه اینقدر عشق کم دارد، اعتماد کم دارد، دوست داشتن کم دارد، دوست داشته شدن کم دارد، شاعرانگی کم دارد، عشق‌های رمانتیک کم دارد، اتفاقاً همه ادمها این مقوله‌ها را دوست دارند و ازداشتن آن لذت می‌برند اما واقعیتش این است ؛ مراقب قلب های مان نیستیم!
وقتی برای مراقبت از عشق و محبت و روابط سالم نمی‌گذاریم، توجهی به آن نمی‌کنیم. آدمها توجه را زود می‌فهمند، علاقه را سریع حس می‌کنند، میزان مهم بودن در ذهن دیگران را می‌توانند بسنجند، عشق ورزی را بلدند ولی چه اتفاقی می افتد که می‌بینیم جامعه ما در برهوت عاطفه و عشق زندگی می‌کند، آیا چیزی جز این است که اعتمادها در این جامعه زود ترک می‌خورد و شرایطی پیش می‌آید که همان طور که عشق ارام ارام در قلب آدم‌ها جوانه میزند، بی علاقه شدن و خلأ عشق هم ارام ارام پیش می اید. آدمها ارام ارام دچار کرختی عاطفی می‌شوند، شاید خودشان هم متوجه نباشند اما یکدفعه می‌بینند چیزی درقلب شان اتفاق افتاد که دیگر نمی‌شود جلو یش را گرفت. ادمها از یک جایی می‌روند، از ما عبور می‌کنند و ما با حس حسرت نسبت به گذشته باید در درونمان مبارزه کنیم.
جامعه ما عاشقانگی کم دارد
خدا در قرآن گفته اگر از بنده‌ای ببرم دیگه او را رها می‌کنم تا هرکاری خواست انجام دهد دیگر حتی عذاب و عقابش نمی‌کنم تا موعد نهایی.
گاهی آدمها هم اینطور رفتار می‌کنند تا یک جایی صبر می‌کنند، منتظر می‌شوند، از یک جایی که صبرشان لبریز شد همه چی را رهامیکنند و می‌روند چون اعتماد ندارند چون حس می‌کنند اشتباه کرده‌اند!
اشتباه کردن فقط درباره رنگ لباس و انتخاب رشته تحصیلی نیست، ماگاهی درباره ادمها اشتباه می‌کنیم و قضاوت نادرست داریم. قضاوت نادرست فقط جنبه منفی ندارد که درباره کسی بد فکر کنیم که اتفاقاً این یکی خیلی الان در جامعه ما جریان دارد. ما گاهی اشتباه می‌کنیم درباره خوبی آدم‌ها، اعتمادی که کردیم
خوبی‌هایی که برایشان متصور شدیم ما گاهی اشتباه می‌کنیم در تشخیص زیبایی و خوبی.این هم درباره آدم هاست هم درباره ابزارها؛ مثل فضای مجازی.
جامعه ما عاشقانگی کم دارد، اعتماد کردن به هم خیلی کم دارد. ما مسلمانیم ولی چیزهایی را از غربی‌ها کم داریم که مهم‌ترینش صداقت و رو راست بودن است. این عدم صداقت‌ها اجازه عشق و عمیق شدن آن را نمی‌دهد.
ادمها نیاز دارند در ذهنشان کسی را دوست داشته باشند، به او اعتماد کنند، اسطوره و الگو داشته باشند. ما با روح و روان و قلب ادمها روبرو هستیم نه فقط جسم شان، جسم مهم است ولی روح و قلب مهم تر.
کاش مراقب روح و قلب ادمها باشیم. اگر علاقه در قلب کسی به وجود اوردیم مراقب علاقه مان باشیم، مراقب آن آدم و احساساتش باشیم، مراقب باشیم احساسش خدشه دار نشود، اعتمادش ترک برندارد، بدانیم اعتمادها ترک بر می‌دارند، قلب‌ها می‌شکنند...
آگه پیمانی بستیم، قولی به کسی دادیم بدانیم مسیولیت داریم در برابرش، اگر نمی‌توانیم انتظاری در ذهنش به وجود نیاریم اگر قول می‌دهیم اگر وانمود می‌کنیم دارای شخصیت و اخلاق پسندیده هستیم در این مسیر تلاش کنیم و انجامش بدهیم. خلاف عهدمان عمل نکنیم. خدا می‌بیند عهد شکنی مارا. این عهد شکستن‌ها و درستکار و راستگو نبودن‌ها در ذهن و زندگی ما تأثیر دارند.
خیلی خیلی حس خوب و عجییی است که کسی در این دنیا بشدت آدم را دوست داشته باشد، برای کسی مهم باشیم و کسی نگران باشد که آیا حالمان خوب است...
صدیقه رضوانی نیا / تابناک خراسان رضوی
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
کاشفی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۱۱ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
خیلی مفید و تاثیرگذار بود. ممنون
راضیه مهشاد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۰۳ - ۱۳۹۶/۰۲/۰۴
عالی بود مثل همیشه،موفق باشید.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار