کد خبر: ۳۷۶۸۷۵
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۶ 13 February 2017
به گزارش سرویس سیاسی تابناک تبریز، بعد از درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی ناظران و کارشناسان بسیاری بر این نکته تاکید نمودند که جریان اصلاح طلبی یکی از مهمترین گرانیگاه های سیاسی خود را از دست داده است.
 
ذکر این نکته بدیهی نیز چندان ضرورتی ندارد که تغییر منش سیاسی هاشمی بخصوص بعد از سال 84 چندان واضح و آشکار بود که او را دیگر بی نیاز از جلسات جامعه روحانیت مبارز کرده بود . البته بعد از اتفاقات سال 88 و به یمن ممنوع التصویری خاتمی بار هدایت آشکار جریان اصلاح طلب بر دوش او بود . البته ته مانده های مقبولیت وی و نیز  مشروعیتی که بواسطه مسئولیت تنفیذی از رهبری داشت او را در موقعیت ممتازو استثنائی ای قرار می داد بطوریکه نیروهای پراگماتیست اصلاح طلب تمایل زیادی به استفاده از جایگاه او برای تداوم حیاتشان نشان می دادند.
 
حال او از دنیا رفته است و جریان اصلاح طلبی به نظر می رسد با چالش مهمی روبروست . آنها علنا دنبال شخصیتی برای اتصال به نظام می گردند. مساله ای که نگارنده در مطلبی تحت عنوان پراگماتیزم اصلاح طلبی قبلا  بدان اشاره نموده است. برخی از چهره های این جریان بدنبال سید حسن خمینی ، برخی دیگر همچنان محمد خاتمی و برخی نیز بدنبال ناطق و یا روحانی  هستند تا بلکه بتوانند این خلا را پر کنند. اما مساله این جاست که علاوه بری این که هر کسی این مشکل را برای اصلاح طلبان حل کند ناخودآگاه تبدیل به لیدر این جریان نیز خواهد شد و برخی از کارشناسان معتقدند اینها دعواهای زرگری است تا انتخاب لیدر این جراین در هاله ای از رمز و راز ارتباط با نظام پوشانده شود .
 
درسوی دیگر داستان ، اصولگرایان نیز در سال 93 رهبر معنوی خود را از دست دادند. آیت الله مهدوی کنی . هرچند او نیز در مدیریت جریانات اصولگرائی مورد تمردهای بخش های مختلف این جریان بود اما به هر حال نقش مهمی در ساماندهی نیروهای اصولگرا داشت.
 
حضور وی هرچند با میدان داری رقبایی چون علامه مصباح یزدی دچار چالش های مهمی می گردید  اما عنایت ویژه رهبری به ایشان در جایی که گفته بودند آقای مهدوی ناز دارد ماهم ناز ایشان را می کشیم ، نشان از نقش مهمی بود که ایشان در میدان داری اصلی این جریان سیاسی ایفا می نمود. این جملات مربوط به راهبری جریان اصولگرا در انتخابات مجلس 90 بود . انتخاباتی که آخرین پیروزی جدی اصولگرایان به شمار می آید.
 
حال به نظر می رسد هر دو جریان سیاسی با نوعی چالش مدیریت کلان مواجه اند . هردو ریش سفید اصلی خود را از دست داده اند و هردو نیازمند بازسازی جبهه های سیاسی خود هستند. البته هرکدام به نوعی و شاید از جنسی متفاوت.
 
انتخابات 96 می تواند سنگ محک مهمی در شناخت این مساله باشد که کدام جریان سیاسی به اندازه ای از بلوغ و شعور سیاسی رسیده است که بتواند ترمیم راهبردی مهمی انجام دهد و عرصه افکار عمومی را نسبت به این ترمیم قانع نماید.
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :