تابناک ایلام :: ایلام ،استان غربی و زاگرس نشینی که رنج سالها فقر و جنگ و بی مسئولیتی را بردوش می کشد کم از گورخواب های بی سامان حاشیه تهران ندارد،اصلا شاید قسمت اعظمی ازآنها قبلا اهل چنین مناطقی از کشور بوده اند.
ایلام خواب ها هم گرمخانه می خواهند .درخاطرات کودکی و نوجوانی بسیاری از مردمان این دیار،جنگ و پیامد های آن جایی پررنگ دارند اما سال ها پس از گذشت این موضوع هنوز بوی فقر و نداری ،عدم پیشرفت و توسعه ،شعارهای رنگارنگ و آمار های دروغین دل و جان آنها را پرکرده است.
ایلام خواب ها ،غمی به استواری زاگرس دارند .توقع مردان آن که خمیده در زیر بار سنگین هزینه های زندگی،شرمسار سفره های خانواده هایشان هستندناچیز و بی مقداراست ، کاری باشد که همان پایه قانون کار را بگیرند و به زخم های چرکین شده زندگیشان بزنند کافی است .
ایلام خواب ها غمگین اند .فقر ،بیکاری ،اعتیاد،خودکشی ،طلاق و مهاجرت واژگانی آشنا و روزمره دراین استان کوچک است که همایش ها و اتاق فکر ها نتوانسته اند یا نخواسته اند راهی برای حتی یک مورد از آنها بیابند.
ایلام خواب ها ، سرزمینی دارند به صلابت و ماندگاری عیلام کهن،نفت و گاز وآب وسرزمین چهارفصل با مردمانی سخت کوش و کم توقع ومهربان، مجموعه ای فراهم کرده که می تواند خوب باشد ولی گویا سرمای سخت زمستان نمی خواهد روی خوش به بهار آبادانی و شکوفایی این دیار ببخشد.
ایلام خواب ها هرسال فریب کاندیداهایی را می خورند که از نداشته ها و نیازهایشان پلی می سازند برای صعود خود وچنان امیدوارشان می کنند که سال هاست به پل سازی مشغولند و خود بی مزد و منت در آن سوی آب چشم انتظاربرگشت وعده هایی هستند که مسیر شان را گشوده اند.
ایلام خواب ها را دریابید .خیلی از آنها زاغه نشین اطراف شهر های بزرگ شده اند تا اسیرافسون رنگ هایش شوندولی زیر تازیانه نامرد روزگار اقتصادی امروز کمر خم کرده اند و حتی یارای برگشت به کاشانه روستایی خودرا هم ندارند.
ایلام خواب ها ،این شب ها خوب نمی خوابند .اما این بارترس آنها بمباران و موشک و خمپاره نیست ،ترس آنها صبحی است که می آیدوشغلی ندارند ،عصری که می آید و شرمنده بچه هایشان هستندو غروبی که درغم نگاه همسرشان گم می شوند بدون اینکه برای نگفته هایش چاره ای داشته باشند.
ایلام خواب ها واژگانی روزمره دارند که هرکدامش برای حل شدن نیاز به سال ها کار روانشناسی و مددکاری اجتماعی دارد.آنها هر روز می گویند کاش بمیرم بلکه راحت شوم،کاش هرگزبه دنیا نیامده بودم و کاش هایی که هیچ یک رنگ آرزوهای قشنگ را نداردو انتهای همه آنها مویه های غم آلود زنی تنها درگورستانی از نابودی و رنج و محنت است .
ایلام خواب ها را دریابید ،آنها هم گرمخانه می خواهند...