به گزارش تابناک رضوی؛ سال گذشته تحقیقی ملی برای ارزیابی میزان شادکامی مردم ایران انجام شد و در پایان این تحقیق، شادترین و غمگین ترین استانهای کشور معرفی شدند. براساس این پژوهش ملی، استان خراسان رضوی یکی از غمگین ترین استان های ایران معرفی گشت. در این پژوهش که به سرپرستی دکتر علی منتظری و با همکاری روسای واحدهای استانی جهاد دانشگاهی و معاونان فرهنگی جهاد دانشگاهی به همراه مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران صورت گرفت، به مطالعه میزان شادی و نشاط میان مردم پرداخته شد.
نتایج تحلیل این مطالعه که در هفته نامه سلامت منتشر شد ، نشان داد که در جریان آن برای تعیین سطح شادی و غم افراد استان های مختلف 5 متغیر «رضایت از زندگی، میزان ورزش هفتگی، میزان خوش بینی به زندگی، شادکامی همسر و نداشتن سابقه بیماری عصبی» مورد بررسی قرار گرفته است. طبق این گزارش، استانهای یزد،کرمانشاه و خراسان رضوی، غمگین ترین استان های ایران هستند. نکته قابل تامل این است که نظر سنجی گالوب که مرکزی رسمی نظر سنجی در سطح بین المللی میباشد، در فهرست سال 2013 میلادی خود ایران را دومین کشور غمگین جهان معرفی کرده بود در حالیکه در لیست سال جاری نامی از ایران در جمع ده کشور غمگین جهان دیده نمیشود. حال سوال این است که چرا به رغم بهبود وضعیت جامعه از این منظر و افزایش میزان نشاط در آن، دومین کلانشهر بزرگ کشور همچنان غمگین است؟
وقتی قدرت های حاکم بر شهر یکسویه تصمیم گیرند نشاط کاهش می یابدمسئله شادی دارای دو بعد شادی طبیعی و شادی تصنعی است. شادی طبیعی یعنی آن که می گوییم برخی از آدم ها شاد هستند؛ غم از چهره آنها نمی ریزد و سیمای آنان از شادی برخوردار است. اسم این را باید خرسندی گذاشت. خرسندی از زندگی، خانواده، کار، شرایط عمومی و... ؛ یعنی آن که این افراد به طور کلی خرسندی و یا رضایت دارند.
شادی در نوع دیگر به معنای آن است که آدم ها به طور تصنعی سعی میکنند برای خود شادی ایجاد کنند که ممکن است از طریق نامناسب این امر رخ دهد. افرادی مجالسی ترتیب می دهند و چیزهایی مصرف می کنند که شاد باشند اما باید توجه داشت این شادی نیست و دارای آسیب است.
اما اگر بخواهیم همین افراد که شادی طبیعی و یا تصنعی دارند را از سطح فردی خارج شده و در اجتماع تصور کنیم باید به عنوان شهروند ببینیم مسئله رضایت شهروندی مطرح است که آیا این افراد به عنوان شهروند از وضعیت موجود رضایت دارند و یا خیر؟ این بعد اجتماعی است که منجر به کاهش میزان شادی در این شهر شده است.
رضایت شهروندی و نبود امکانات شهرییک بعد رضایت شهروندی مسئله امکانات و زیر ساخت های شهری است ولی شادی ابعاد دیگری نیز دارد.آن چه به احساس شادی میان شهروندان منجر می شود؛ احساس تعلق به اجتماع عام نام دارد. یعنی اگر احساس شود فضایی وجود دارد که خود را متعلق به ایران بدانیم و یا در مشهد «ما» کلی وجود دارد و ما همه بدان تعلق داریم می توان گفت احساس شادی بین این افراد وجود دارد. اما باید توجه کرد این احساس در این شهر ضعیف است؛ بدین ترتیب شهروندان احساس می کنند شاد نیستند.
عدم نشاط ناشی از آن است که فرد نقش خود را به عنوان کنشگر از دست می دهد. برای داشتن نشاط، باید شهروندان را به سوژه یعنی کنشگر موثر تبدیل کرد. شهروندان باید احساس کنند که کاری انجام می دهند و این کار از بالا تحمیل نمی گردد.
نشاط زاییده مشارکت است. اگر در مشهد نشاط کم است به دلیل کمبود مشارکت شهروندی می باشد. متولیان امر باید سعی کنند تا از طریق مشارکت شهروندی باید نشاط را افزایش داد.