به گزارش روزنامه جهان صنعت: دوست قدیمی و فرزانهای وقتی دید با دست آسیبدیده و باندپیچی شده مانند سالهای جوانی همچنان مقالهای برای یکی از روزنامهها مینویسم از سر دلسوزی گفت وقتی این همه مقالههای انتقادی که هر روز در دهها روزنامه به چاپ میرسد هیچ تاثیری ... در رفع کموکاستیها و اصلاح امور ندارد و کسانی که مخاطبان این مقالهها هستند به قول معروف برایشان تره هم خرد نمیکنند، پس برای چه آن همه وقت میگذاری، به مغز و اعصابت فشار میآوری و حتی با دست مشکلدار و پاندپیچی شده باز هم مقاله مینویسی تا شاید به زعم خودت بتوانی با مقالههایت به اصلاح وضعیت اقتصادی و فضای کسبوکار کشور کمک کنی؟ آن همه سالها که در خصوص ضرورت کوچکسازی و کمهزینه کردن ساختار دیوانسالاری دولتی خودت نوشتی و دوستان و همفکرانت هم نوشتند چه نتیجهای به بار آورد طرفه آنکه طول و عرض و ارتفاع تشکیلات دولت و آمار نانخورهای آن هر سال بیشتر شد و مشکلات بنگاههای بزرگ و کوچک اقتصادی در ارتباط با مزاحمتآفرینیهای قوانین مالیاتی و تامین اجتماعی در جای خود باقی ماند و ماموران و بازرسان این دو سازمان بیاعتنا به شرایط رکود اقتصادی همچنان به اقدامات ایذایی و هزینهتراشیهای غیرمنطقی برای صاحبان کسبوکار و بنگاههای اقتصادی ادامه میدهند. بارها در مورد مشکل تامین مالی و نقدینگی در گردش بنگاههای اقتصادی نوشتی و نوشتند ولی هنوز که هنوز است چارهای اساسی برای رفع این مشکل پیدا نشده است پس برای چه مینویسی؟ بارها و در دولتهای مختلف نوشتی و نوشتند که صنعتگران و تولیدکنندگان کشور برای ترخیص مواد اولیه و ماشینآلات وارداتی خود باید از هفتخوان تشریفات گمرکی که نتیجه بزرگ بودن ساختار تشکیلات و قوانین گمرکی است، بگذرند و خسارتهای زیادی را تحمل کنند اما در گمرکات کشور همچنان بر همان پاشنه میچرخد و کار به جایی رسیده که صدای رییس ستاد مبارزه با قاچاق کالا ارز و هم از خسارتآمیز بودن تشریفات گمرکی درآمده و از آن به عنوان یکی از عوامل هموارکننده راه واردات قاچاق کالا به کشور یاد میکند ولی میبینی که هیچ قدمی برای رفع این معضل از پیشروی تولیدکنندگان و صنعتگران برداشته نمیشود. بارها و بارها از نامساعد بودن فضای کسبوکار در کشور نوشتی و نوشتند و با آنکه دو سال از تصویب قانون بهبود مستمر فضای کسبوکار میگذرد هنوز صاحبان کسبوکار و تولیدکنندگان از نامساعد بودن فضای کسبوکار که ریشه اصلی آن در بزرگ بودن ساختار تشکیلات دیوانسالاری دولتی است، رنج میبرند و شکوه و شکایت میکنند ولی صدای اعتراض آنها را کسی نمیشنود و دیوانسالاری دولتی همچنان توسعه پیدا میکند. چقدر نوشتی و دیگران نوشتند که ریشه بسیاری از رانتخواریها و مفاسد اقتصادی در پیچ و خمهای تشکیلات بزرگ دیوانسالاری دولتی است و تا این دیوانسالاری تا حد یک تشکیلات ستادی، حاکمیتی و نظارتی کوچک نشود ریشه مفاسد اقتصادی در کشور ما خشک نخواهد شد ولی نه دولتهای گذشته و نه دولت کنونی هیچکدام به این گفتنها و نوشتنها توجهی نشان ندادند و پا به پای بزرگتر و بزرگتر شدن تشکیلات دیوانسالاری دولتها هزینه آنها هم بیشتر شده و به تبع آن هر سال کسری بودجههای سنگینتری پیدا کردند. پس وقتی گوش شنوایی نیست چرا این همه مینویسی و خودت را بیهوده خسته میکنی؟ سالهاست داری مینویسی که صنعت و تولید ما برخلاف قدرتهای صنعتی و دارای تکنولوژی مادر صفر تا صد در جهان صنعتی به شدت ارزمحور و وابسته به دلار است و هرچه نرخ برابری دلار در برابر پول ملی ما افزایش پیدا کند هزینه تولید و قیمت تمامشده محصول در داخل کشور تصاعدی افزایش پیدا خواهد کرد و قدرت رقابت تولیدات ما در برابر محصولات خارجی هم در داخل و هم در خارج از کشور کاهش خواهد یافت و چقدر هشدار دادی که دولتها نباید به بهانه تکنرخی کردن ارز، نرخ دلار را با هدف جبران کسری بودجههای سالانه خود افزایش دهند ولی باز گوش شنوایی در هیچ یک از دولتها برای آن نوشتهها و هشدارها پیدا نشد و روند تضعیف مستمر پول ملی در برابر ارزهای خارجی خصوصا دلار آمریکا ادامه پیدا کرد و سبب شد تولیدکنندگان ما برای واردات مواد اولیه و واسط ماشینآلات و تجهیزات واحدهای تولیدی خود هر روز ریال بیشتری بپردازند و دلار کمتری به دست آورند. آن همه نوشتی و نوشتند که با وجود کاهش نرخ تورم در دولت یازدهم، به دلیل رشد دائمی قیمت کالاهای اساسی، مردم اثرات این کاهش را عملا در زندگی و قدرت خرید خود احساس نمیکنند و نوشتی که راه چاره این مشکل بهبود واقعی فضای کسب و کار و افزایش تولید با حمایت واقعی از تولیدکنندگان و ایجاد جاذبههای واقعی برای سرمایهگذاریهای مولد به منظور فزونی گرفتن عرضه بر تقاضاست که باز متاسفانه حتی مسوولان دولت یازدهم که دستاورد بزرگ و تاریخی برجام را در کارنامه چهارساله خود به ثبت رساندند و گشایشهای بزرگی در روابط اقتصادی ما با جهان ایجاد کردند، توجهی به این نوشتهها و هشدارها نشان ندادند و تولیدکنندگان همچون سالهای گذشته زیر فشار انواع و اقسام مشکلات فرصت نفس تازه کردن پیدا نکردند. در چنین شرایطی برای چه و برای که همچنان مینویسی و مینویسند؟ وقتی حتی روابطعمومیهای عریض و طویل سازمانهای دولتی علاقهای به خواندن این نوشتهها و انتقال آنها به روسای مافوقشان ندارند و جز تبلیغ آن هم تبلیغات بیهدف و پرهزینه برای سازمانهای متبوعشان، وظیفه دیگری برای خود نمیشناسند، چرا همچنان مینویسی؟ آن همه درباره بیحاصل بودن حمایتهای تعرفهای دولت از صنعت خودروسازی کشور نوشتی و نوشتند و آن همه در نوشتههای خود با آوردن انواع و اقسام دلیل و برهان و ذکر مثال از صنعت خودروسازی کرهجنوبی و مالزی و آفریقای جنوبی و ... تاکید کردی که این حمایتها کمترین تاثیری در رشد کیفی و رقابتی کردن این صنعت نداشته و تنها در طی سالیان دراز به زیان مصرفکننده ایرانی تمام شده است، هیچ یک از دولتهای سابق و لاحق برای آن نوشتهها تره هم خرد نکردند و صنعت 50 ساله خودروسازی ما دارد مانند یک طفل شیرخوار که هنوز دندانی برای جویدن غذا ندارد، با سرم حمایتی که دولت بر پیکرش وصل کرده به حیات ظاهری خود ادامه میدهد. پس با وجود این همه بیاعتناییها چرا مینویسی و چرا اوقات زندگیات را صرف کارهای نان و آبدار نمیکنی؟ چند روز از آن ماجرا گذشته ولی هنوز نتوانستهام پاسخ روشنی برای سوالهای آن دوست شفیق که دست بر قضا خودش یکی از خوانندگان پر و پا قرص نوشتههایم بود پیدا کنم ولی چون اعتقاد دارم که روزنامهنگاری هم نوعی خدمت سربازی است و سرباز وظیفهای جز جنگیدن و خوب جنگیدن ندارد، با وجود همه این بیتوجهیها و بیاعتناییها، باید خستگی را بر خود هموار کند و همچنان بنویسد به قول خواجه شیراز: