معاون امور اجتماعی ادارۀ کل بهزیستی خراسان رضوی از سامان‌دهی کودکان کار می‌گوید؛
افزایش آمار کودکانی که پای برج‌های غول‌پیکر شهر، فال و دعا می‌فروشند، همچون دیگر آسیب‌های اجتماعی، تاول‌هایی چرکین بر صورت زیبای شهری است.
کد خبر: ۴۴۵۶۴۲
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۹ 21 June 2017
تابناک رضوی به نقل از شهرآرا آنلاین: مطابق قانون، کار کردن افراد کمتر از ۱۸سال ممنوع است. بااین‌حال افزایش آمار کودکانی که پای برج‌های غول‌پیکر شهر، فال و دعا می‌فروشند، یا به اصرار از زائران می‌خواهند که از آن‌ها آدامس بخرند، همچون دیگر آسیب‌های اجتماعی، تاول‌هایی چرکین بر صورت زیبای شهری است که سودای «دوبی» در سر داشت و شتابان به‌سمت توسعه‌ای کور می‌رفت و اکنون علی‌رغم همۀ تلاش‌ها «سامان‌دهی کودکان کار» به گرد پای «بازتولید» آن نمی‌رسد. با دکتر غلام‌حسین حقدادی، معاون امور اجتماعی ادارۀ کل بهزیستی خراسان رضوی دربارۀ رویکردی که برای سامان‌دهی این کودکان وجود دارد، گفتگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

 

آقای دکتر! مشهد از شهرهایی است که به‌دلیل زیارتی‌بودن و داشتن بیش از یک‌میلیون حاشیه‌نشین به‌صورت خاص با معضل کودکان کار مواجه است. آیا آمار دقیقی دربارۀ این کودکان وجود دارد؟

103786.pngآماری که ما داریم مربوط به کودکانی است که به ما ارجاع داده می‌شوند و نمی‌توان تلقی جامعه را از آن کرد. ما با جمعیتی درحدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر در سال در استان روبه‌رو هستیم که از ارگا‌ن‌های مختلف مثل نیروی انتظامی و عوامل اجرایی شهرداری یا ازطریق اورژانس۱۲۳ به ما ارجاع می‌شوند.

 

این‌ها چطور به خیابان‌ها آمده‌اند؟

درصد عمده‌ای از آن‌ها، شاید در حدود ۷۵درصد برای کار آمده‌اند. بنابراین خانواده‌شان می‌دانند کجا هستند و چه می‌کنند. گاهی نیز از طرف باند یا گروهی به کار در خیابان گمارده می‌شوند. حدود ۱۰درصدشان بدسرپرست هستند و باید از خانواده‌شان در این خصوص سلب صلاحیت شود که ما دنبال آن می‌رویم. عده‌ای از آن‌ها ریشۀ فرار از منزل دارند. البته ما فقط پسرها را در این مرکز پذیرش می‌کنیم. به‌ندرت دختران کار را اینجا می‌آوریم و اگر هم باشند، سریع به مراکز قرنطینه و شبه‌خانواده فرستاده می‌شوند.

 

چه تعداد از این کودکان به خانه برمی‌گردند؟

طی سال۹۵ تقریباً ۴۵درصد را به خانواده‌هایشان برگرداندیم. حدود ۳۰درصد را نیز به مراکز شبه‌خانواده تحویل دادیم. مراکز شبه‌خانواده، مؤسساتی هستند که کمتر از ۲۰بچه دارند و مکان‌هایی برای نگهداری دائمی هستند. کودکان در مراکز شبه‌خانواده حداقل به مدت یک‌سال نگه داشته می‌شوند. ممکن است حضور آن‌ها در شبه‌خانواده همیشگی باشد یا آن‌ها را به فرزندخواندگی بدهیم.

 

این مراکز خصوصی‌اند؟

خیریه هستند، یعنی به شکل غیردولتی اداره می‌شوند. ما در استان بیش‌از ۹۰مرکز نگهداری شبه‌خانواده داریم. دلیل اینکه به آن‌ها «شبه خانواده» می‌گوییم برای این است که بگوییم فقط به خانواده شباهت دارند. ما دنبال این هستیم که همۀ این بچه‌ها به دامن خانواده‌هایشان برگردند یا به شکل فرزند‌خوانده وارد یک خانواده شوند.

 

سامان‌دهی آن‌ها به چه شکل است؟

با خانواده‌شان ارتباط می‌گیریم. گاهی حمایت‌هایی از خانواده می‌شود. اگر شرایط خیلی بدی داشته باشند، آن‌ها را تحت پوشش قرار می‌دهیم. گاهی سامان‌دهی به این شکل است که بچه‌ها را به کسانی از بستگانشان تحویل می‌دهیم. درواقع یک جای امن برایشان پیدا می‌کنیم که دوباره آن‌ها را به خیابان نفرستند.

 

رویکردی که وجود دارد، این است که این کودکان به‌سمت خانواده‌ها برگردند، یا اینکه کار نکنند؟

رویکرد این است که به‌سمت خانواده‌ها برگردند و همچنین کار نکنند. چون کار کردن افراد کمتر از ۱۵سال ممنوع است. ۱۵ تا ۱۸سال هم فقط بعضی کارها مجاز است. ما به خانواده‌های آن‌ها می‌گوییم کار این کودکان ممنوع است.

 

چه ضمانتی وجود دارد که به خانواده بروند و دوباره برنگردند.

بازگشت هم داریم، ولی حداقل این است که اطلاعات بیشتری پیدا می‌کنند. ما به آن‌ها آگاهی می‌دهیم و می‌گوییم این کارتان خلاف است و اگر تکرار شود، ممکن است از نظر قانونی برایتان دردسرساز شود. به‌هرحال این اجتناب‌ناپذیر است.

 

یعنی فقط در حد توصیه است؟

عرض کردم که روی توانمندسازی خانواده‌ها هم کار می‌کنیم.

 

چه آماری از برگشت دارید؟

حدود ۳درصد از کودکان ایرانی مجدداً به مراکز بازمی‌گردند. دربارۀ افاغنه به‌دلیل کنترل موضوع ازطریق ادارۀ کل اتباع، مجاز به ارائۀ آمار نیستیم.

 

گفتید بیش از ۷۵درصد بچه‌ها خانواده دارند که مشخص است برای کمک مالی به خانواده کار می‌کنند. این ارجاع خانواده به خیران به چه شکل است؟ به شکلی هست که برای آن خانواده کارآفرینی کنند یا اینکه صرفاً پولی به آن‌ها داده می‌شود؟

فرقی نمی‌کند. هدف گرفتن ارتباط است. خیری ممکن است در وهلۀ اول بگوید می‌خواهم تحصیل این کودک را تقبل کنم. بسیاری از مواقع همین بازدارندۀ کار کودک است.

 

پس در مواجهه با کودکان کار، آن‌ها را به خانواده‌هایشان برمی‌گردانید. به آن‌ها توصیه‌ می‌کنید و تا جایی که بشود، از آن‌ها حمایت‌ می‌کنید. بیشتر از این قدرت اجرایی دارید؟ مثلا اگر کودکی چند بار برگشت، برخوردتان چیست؟

ما در چنین مواردی به پلیس و دادگاه ارجاع می‌دهیم و حکم قضایی می‌گیریم. سیستم قضایی اگر تشخیص دهد که باید برخوردی طبق قانون بکند، انجام می‌دهد.

 

به فرض که سازمان های متعدد متولی در حوزه ساماندهی آسیب های اجتماعی وظایف خود را به خوبی انجام دهند، فکر می‌کنید همۀ نیازهای یک کودک کار برآورده می‌شود و آیا حاصل این تلاش می‌تواند از چرخۀ بازگشت آن‌ها جلوگیری کند؟

این‌ها همان‌طورکه از اسمش پیداست سامان‌دهی می‌کنند و پیشگیری نمی‌کنند. پیشگیری از حضور کودک کار، مسئلۀ وسیع‌تری است. در مرحلۀ سامان‌دهی این کمیته خیلی خوب عمل کرده. جزو معدود استان‌هایی هستیم که در این حوزه به‌شدت فعال بودیم و البته جزو معدود استان‌هایی هم هستیم که این همه کودک کار به‌سمت آن هجوم می‌آورند؛ به‌دلیل زیارتی‌بودن، کلان‌شهر بودن ومسائل دیگر.

 

سامان‌دهی کودکانی که سر چهارراه‌ها روزنامه می‌فروشند به چه شکلی است؟

این‌ها کودکانی هستند که ۱۵ساله شده‌اند و از نظر قانون می‌توانند بعضی کارها را انجام دهند.

 

یعنی همه‌شان ۱۵ سال دارند؟

بعضی‌ها جثه‌هایشان کوچک است، ولی همه بین ۱۵ تا ۱۸سال دارند. ما باتوجه‌به برآوردی که کردیم و اینکه این‌ها مجبور بودند کارهای خطرناکی انجام دهند، در جلسات متعددی که داشتیم به این نتیجه رسیدیم که باید برای این کودکان کارهای کم‌خطر و کم‌حاشیه و بدون آسیب انجام دهیم. یکی از کارهایی که در آن زمان پیشنهاد شد، البته در زمان فعالیت همکارانم و نه خود من، این بود که این‌ها به فروش روزنامه کمک کنند. 

 

به غیر از روزنامه‌فروشی، کار دیگری هم مثل گل‌فروشی تحت‌عنوان سامان‌دهی این کودکان صورت می‌گیرد؟ 

نه؛ گل‌فروشی به این‌ها مربوط نیست. گل‌فروشی را خانۀ سبز شهرداری انجام می‌دهد که معمولا مربوط به متکدیان است. ما فقط روزنامه داریم و روزنامه‌هایمان هم کاملا محدود است. کسانی هم که روزنامه می‌فروشند، محدودند. کلا حدود ۶۰ تا ۷۰نفر هستند.

 

این سامان‌دهی با چه رویکردی صورت می‌گیرد؟ روزنامه‌فروشی شاید نسبت به خیلی کارهای دیگر ایمن‌تر باشد، ولی برای آیندۀ این کودکان جالب به نظر نمی‌آید.

درست است، ولی ما این‌ها را با خودشان مقایسه می‌کنیم. اگر از بیرون به قضیه نگاه کنیم، می‌بینیم که یک بخش از سرمایه‌های آیندۀ این مملکت، علاف روزنامه‌فروشی شده‌اند؛ درحالی‌که باید به درجات تحصیلی و علمی برسند.

 

یا اینکه حداقل کاری کنند که به درد آینده‌شان بخورد. اینکه سه سال بروند روزنامه بفروشند، چه مهارتی پیدا می‌کنند؟

هیچ. مهارتی ندارند. از این جهت درست است، ولی آیا اگر در خانواده بودند، می‌رفتند مهارتی یاد می‌گرفتند؟ بسیاری از آن‌ها با این پولی که الان درمی‌آورند، خرج یک خانواه را می‌دهند.

 

مسکن مقطعی است دیگر.

بله مقطعی است. اگر این کار را نکنیم، این‌ها باز هم می‌روند کار می‌کنند. حداقلش این است که مواظب تحصیل آن‌ها هستیم. ما نمی‌توانیم آن‌ها را مجاب کنیم که کار نکنند. بعضی وقت‌ها مددکار ما ممکن است برای اینکه کار بدون آسیبی برای آن‌ها پیدا کند، تلاش کند. مثلا در یک دورۀ خاص هماهنگ کرده بودیم که بروند نقره‌کاری یاد بگیرند، در جایی که مددکار می‌داند کجاست و کارگاهی که مسئول آن مشخص است.

 

این‌جور کارها را همیشگی انجام می‌دهید؟

خیر؛ خیلی وسیع نیست.

 

پس در‌واقع برنامه‌ای برای آن وجود ندارد.

این‌ کار مددکاری است؛ یعنی مددکار تشخیص می‌دهد که این آدم هیچ کاری جز اینکه بیرون برود و کار کند، ندارد. ما به این‌ها می‌گوییم «مدیریت مورد»؛ یعنی مورد به مورد متفاوت‌اند. مثلا برای این مورد هیچ کاری نمی‌شود کرد، غیر از اینکه یک کار بدون آسیب پیدا کنیم. می‌رود با مسئول یک کارگاه صحبت می‌کند که بچه پیش او کار کند، منتها بعد‌از ۱۵‌سالگی. این برایش هنری می‌شود و در آینده می‌تواند خودش کارگاهی بزند و کار ‌کند. کارهای مددکاری این‌گونه داریم.

..........................................

 

کودکان معتاد به اداره بهداشت و درمان ارجاع می دهیم 

ما متولی درمان اعتیاد کودکان نیستیم
 

یکی از مسائل این کودکان اعتیاد است. پذیرش کودکان معتاد هم به عهده شماست؟

کودکانی را که اعتیاد دارند، ابتدا باید بفرستیم که درمان اعتیاد شوند. اگر به ما ارجاع داده شوند و ما تشخیص بدهیم که معتاد هستند، به بهداشت و درمان ارجاع می‌دهیم که آن‌ها را درمان کنند. ما بعد از درمان، مراحل بعدی را انجام می‌دهیم. در حین درمان هم ارتباط با خانواده و شرایط دیگر را دنبال می‌کنیم. ما مرکز درمان اعتیاد کودکان نداریم.

 

یعنی قانوناً نمی‌توانید پذیرش کنید؟

نه؛ اصلا خطرناک است و ممکن است منجر به عوارض جدی شود. این‌ها را به بهداشت و درمان ارجاع می‌دهیم. مددکار ما حکم قاضی می‌گیرد و کودک را برای درمان تحویل می‌دهد. بعد از درمان هم به ما ترخیص می‌شوند نه به خانواده‌شان.

 

آن‌ها را از چه سنی می‌پذیرند؟

هر سنی. وظیفه‌شان است که هر سنی را درمان کنند. وظیفۀ درمان معتادان برعهدۀ آن‌هاست. بعداز درمان، مددکار کودک را تحویل می‌گیرد و ادامۀ کار با ماست.

 

علوم پزشکی مراکز ویژه‌ای برای درمان این کودکان دارد؟

فکر نمی‌کنم مراکز اختصاصی برای کودکان داشته باشد، ولی مراکز و بیمارستان‌های کودکان این کار را می‌توانند انجام دهند. ما متولی درمان اعتیاد نیستیم.

 

یعنی در‌واقع شما متعهد هستید کودکی را که اعتیاد داشته و به علوم پزشکی فرستاده‌اید، سالم تحویل بگیرید؟

بله، بعد از اینکه سم‌زدایی شدند.

 

امکان ندارد که این کودکی که تازه سم‌زدایی شده، به اعتیاد برگردد و بچه‌های دیگر را هم آلوده کند؟

نه، آنجا شرایط کنترل شده است. ولی اگر تحویل خانواده شود، امکان دارد دوباره به اعتیاد برگردد. این دیگر نزدیک به صفر نیست. ما تمایل داریم بچه را به خانواده تحویل دهیم و به خاطر اینکه نکند بچه معتاد شود، او را از خانواده محروم نمی‌کنیم.

 

منظورم در همان مدتی است که اینجا حضور دارد.

نه؛ اینجا کاملا کنتر‌ل‌شده‌ است. امکانش وجود ندارد.

 

اگر مشاهده شود چطور؟

اصلا ممکن نیست. کی می‌خواهد این کار را بکند؟ احتمالش صفر است.

 

ولی ما با کودکانی صحبت کرده‌ایم که در محیط قرنطینه اعتیاد داشته‌اند.

یا تشخیص نداده‌اند، یا بچه رفته بیرون و دوباره معتاد شده. یا اینکه مشخص نبوده که مصرف‌کنندۀ مثبت است. کسی که می‌رود بیرون و برمی‌گردد، اگر به او شک کنیم تست می‌گیریم. اگر مثبت باشد ملاحظات لازم را انجام می‌دهیم. در سایر مراکز نیز همین‌طور است. دخترها را هم که تحویل خانواده می‌دهیم، اگر برگردند تست می‌کنیم. در شرایطی که یک نوجوان سیزده‌چهارده‌ساله را تحویل خانواده‌اش داده‌ایم و رفته و دوباره آمده می‌گوید خانواده‌ام مرا ترک کردند و کنار خیابان خوابیده‌ام و هیچ علامتی هم از اعتیاد ندارد، ممکن است خاطر جمع باشند و آن شب را نگهداری کنند، ولی معمولا اگر کوچک‌ترین شکی هم داشته باشند، تست می‌کنند. چنین چیزی بعید به نظر می‌رسد. من تا حالا چنین مسئله‌ای را نشنیده‌ام که بگویم کسی در محل ما اعتیاد داشته یا حتی مثبت بوده باشد. ممکن است کودکی که از بیرون آمده اعتیاد داشته باشد، مثلا ده روز بیرون بوده و برگشته، حالا مثبت شده. دربارۀ این ما از بچه می‌پرسیم که چرا مثبت شده. اگر اعتیاد پیدا کرده بود، او را برای درمان می‌فرستیم ولی اگر دیدیم یک بار مصرف کرده و مثبت شده، از او نگهداری و کنترلش می‌کنیم.

 

103787.jpg

 

..........................................

 

دریچه

اکثر کودکان کار آزار می بینند
 

دربارۀ کودکان خیابانی دو اصطلاح داریم. برخی، کودکان خیابانی‌ای هستند که در خیابان زندگی می‌کنند و می‌خوابند و جای خاصی برای زندگی ندارند. کودکان دیگری نیز داریم که در خیابان کار می‌کنند؛ در‌حالی‌که به دلیل سنشان مجاز به کار نیستند و ازطرفی کارشان ممکن است آسیب‌رسان باشد. این‌ها شب به خانه می‌روند و کودک خیابانی حساب نمی‌شوند. در سال‌های گذشته تعداد غیرایرانی‌ها در بین این کودکان خیلی زیاد بود که در یکی دو سال اخیر به‌خاطر سامان‌دهی خوبی که در حوزۀ اتباع صورت گرفته، تعداد کودکان افاغنه مجهول‌الهویه و بی‌سرپرست حدود یک‌سوم کاهش پیدا کرده‌ است. قبلا تعداد کودکان کار ایرانی و افاغنه تقریبا با هم مساوی بود و الان کودکان ایرانی کمی بیشتر هستند.

 

معلولیت نقشی در کودک کار شدن ندارد

اکثر این کودکان در سن ابتدایی و نهایتاً اول متوسطه هستند و تقریباً نیمی از آن‌ها ترک تحصیل کرده‌اند. میزان تحصیلات اکثرشان ابتدایی و یا بی‌سواد است. قریب به اتفاق کودکان کار سالم هستند، یعنی این‌طوری نیست که به‌خاطر معلولیت از خانه رانده شده باشند. تعداد خیلی کمی از آن‌ها معلولیت‌هایی دارند که از معلولیت خود به‌خاطر جلب دلسوزی مردم برای اینکه به آن‌ها کمک کنند، استفاده می‌کنند، وگرنه معلولیت در کودک کار یا خیابانی‌شدن نقشی ندارد.

این کودکان بیشتر کارهای دست‌پایین مثل دست‌فروشی انجام می‌دهند. ۱۰ تا ۱۵درصدشان گدایی می‌کنند. تعدادی شیشه پاک می‌کنند که درواقع به‌معنای گدایی هم هست. عده‌ای ضایعات جمع می‌کنند. تعداد اندکی گل‌فروشی می‌کنند. این مدل کارها عموما آسیب‌رسان هستند؛ چه کارهایی که از نظر بهداشتی شرایط خوبی ندارند، مثل جمع‌آوری ضایعات، و چه کارهایی که خطر تصادف و مورد سوءاستفاده قرارگرفتن را برای کودک به همراه دارند. خیلی اتفاقات ممکن است برای آن‌ها پیش بیاید. کمترین آن‌ها این است که مورد تحقیر و توهین قرار بگیرند و آینده‌شان از نظر روانی به شدت‌ تحت‌تأثیر قرار بگیرد.

 

قربانیان کوچک

از نظر بزهکاری تقریبا ۵درصدشان دارای سوءسابقه‌اند که عمدتا کتک‌کاری کرده‌اند. بقیه از نوع آدم‌هایی نیستند که درگیری‌های اجتماعی ایجاد می‌کنند و تخلفات شدید اجتماعی دارند. به نظر می‌آید به‌جای قانون‌شکن و مخرب، بیشتر باید به‌عنوان قربانی به آن‌ها نگاه کنیم؛ قربانی پدر و مادری که می‌خواهند از کودکشان ارتزاق کنند و قربانی شرایط آسیب‌رسانی که کودک را مجبور به کار می‌کند. سنشان هم سنی نیست که بزهکار و مجرم شناخته شوند.

می‌دانیم که درصد طلاق در جامعه زیاد است و تعداد خانم‌های مطلقۀ دارای فرزند یا آقایانی که طلاق داده‌اند و فرزند را نگه داشته‌اند، کم نیست، ولی برخلاف تصور، فقط حدود ۲۰درصد پسران ما کسانی هستند که حاصل طلاق هستند. عده‌ای یتیم‌ هستند و با دیگران زندگی‌ می‌کنند ولی در ۷۵درصد موارد، هم مادر و هم پدر در خانه حضور دارند. بنابراین تلاش ما همیشه این است که آن‌ها را به خانه برگردانیم و خانواده را توانمند کنیم.

 

آزارهای فیزیکی و جنسی کودکان کار

این کودکان به‌دلیل سن کم و جاهای نامناسبی که در آن کار می‌کنند، معمولا مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرند. تقریباً همۀ مراجعان ما آزار دیده بودند، یا حداقل یک بار تحت آزار فیزیکی قرار گرفته‌ بودند. ۵درصد از آن‌ها چند نوع آزار دیده‌اند که ممکن است آزار جنسی هم دیده باشند. البته تعدادشان زیاد نیست ولی همین ۵درصد هم برای خودش عددی است.

خوشبختانه آماری که داریم می‌گوید صددرصد این کودکان در کمتر از یک هفته به ما ارجاع داده می‌‌شوند.

..........................................

 

دیدگاه / پژوهشگر اجتماعی، جمال طوسی‌فر

۲هزار کودک خیابانی در خراسان رضوی تخمین زده‌ می‌شود
 

بیش از یک دهه است که موضوع کودکان کار در کشور ما تبدیل به یک مشکل اجتماعی شده است. علی‌رغم اینکه این پدیده جهان‌شمول است، در هر جامعه ویژگی‌های خاص خود را دارد. تقریباً تمام کشورهای دنیا با این معضل روبه‌رو هستند. کودکانی که از حداقل امکانات بهداشتی آموزشی برخوردارند، در طول روز ساعات زیادی را در خیابان می‌گذرانند و به لحاظ سلامت و امنیت روانی و اجتماعی در معرض خطر هستند.

تعداد کل کودکان کارگر در جهان را حدوداً ۵۳میلیون نفر تخمین زده‌اند که در ایران تعداد کودکان خیابانی بین سال‌های ۸۱ تا ۸۳ بین ۲۰ تا ۴۰هزار نفر برآورد شده است. اما در خراسان رضوی از سال۷۹ تا ۸۰ شاهد ۳۹درصد افزایش کودکان خیابانی بودیم که از این تعداد ۱۱درصد بی‌سرپرست بودند، ۳۴درصد به اشتغال مشغولند و ۵۵درصد هم درکنار والدین خود در خیابان هستند. 

متأسفانه آمار جدیدی نداریم ولی در استان خراسان نزدیک به ۲هزار نفر تخمین زده شده‌اند که از این تعداد ۶۵۰کودک خیابانی در مشهد شناسایی شده‌ است. این‌ها آماری است که در پژوهش‌های مختلف به آن اشاره شده و مربوط به کودکانی است که شناسایی شده‌اند، ولی باز هم آمار دقیقی در دسترس نیست، چون خیلی از این کودکان هنوز شناسایی نشده‌اند.

 

خشونت، فقر و مهاجرت

در تحقیقی که در سال۹۴ دربارۀ کودکان کار انجام دادم، عوامل خانوادگی، رفتاری، اقتصادی و اجتماعی‌ای را که در تبدیل‌شدن یک کودک به کودک کار تأثیرگذارند، شناسایی کردم. 

از مهم‌ترین عوامل خانوادگی خشونت والدین نسبت به کودک و نسبت به یکدیگر، اعتیاد، به‌زندان‌رفتن یکی از والدین یا تک‌والد‌شدن کودک و طلاق را می‌توان نام برد. تحصیلات والدین عمدتاً کم و یا بی‌‌سواد، شغل پدر عمدتاً یدی و شغل مادر عمدتاً خانه‌دار بود. در عوامل رفتاری، ضرب‌وشتم پدر یا مادر علیه کودک، تفاوت قائل شدن بین فرزندان و تنبیه بدنی در مدارس که الان کمتر است ولی باز هم وجود دارد، مهم‌ترین بودند. از عوامل اقتصادی، درآمد کم ماهیانۀ خانواده خود باعث می‌شود حضور پدر و مادر در خانه و نظارت بر کودک کم شود. در عوامل اجتماعی، طرد از آموزش و مهاجرت خیلی مهم بودند.

 

سه فرایند مؤثر در بازتولید کودک کار

سه فرایند مؤثر را شناسایی کردیم که طی آن‌ها کودک به کودک کار تبدیل می‌شود. این سه فرایند مثل قالب‌هایی هستند که درون آن‌ها اگر هر کودکی را بگذاریم، تبدیل به کودک کار می‌شود. دستۀ اول کودکان خانواده‌های مهاجر دارای فقر اقتصادی است. 

مهاجر به معنای کسی که مهاجرت کرده‌، چه داخلی و چه خارجی. در این فرایند فقر اقتصادی و اعتیاد، باعث می‌شود از کودک به‌عنوان نیروی کار استفاده شود. 

فرایند دوم، خانواده‌ای است که خرده‌فرهنگ کار در آن وجود دارد. در این خانواده‌ها کارکردن از کودکی در فرد نهادینه می‌شود و درواقع یک نوع ارزش است و مطلوبیتی برای کودک ایجاد می‌کند. 

دستۀ سوم کودکانی هستند که والدین آن‌ها درمقابل کودک خود بی‌مسئولیت‌ هستند. کودک در این خانواده‌ برای کسب مزایای اقتصادی و اجتماعی به‌سمت کار‌کردن می‌رود؛ به این دلیل که پدرومادر نتوانسته‌اند حداقل شرایط رفاهی را برای وی تهیه کنند. مثلا کودک کار کند که هزینۀ تفریح خودش را دربیاورد و در گیم‌نت بازی کند یا فلان خوراکی را بخورد. این کودکان از پولی که درمی‌آورند لذت می‌برند.
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار