مروری بر روزنامه های شنبه سوم تیرماه؛
روزنامه‌های صبح امروز بر متن و حواشی روز قدس، پیام‌های راهپیمایی این روز و همچنین حملات لفظی که در جریان حضور برخی مسئولان از جمله رئیس جمهور و معاون اول رئیس جمهور در این راهپیمایی رخ داد، پرداخته‌اند اما این تنها خبر مهم روزنامه‌های صبح شنبه نیست.
کد خبر: ۴۴۶۹۷۰
تاریخ انتشار: ۰۳ تير ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۴ 24 June 2017
روزنامه‌های صبح امروز بر متن و حواشی روز قدس، پیام‌های راهپیمایی این روز و همچنین حملات لفظی که در جریان حضور برخی مسئولان از جمله رئیس جمهور و معاون اول رئیس جمهور در این راهپیمایی رخ داد، پرداخته‌اند اما این تنها خبر مهم روزنامه‌های صبح شنبه نیست.
 
به گزارش «تابناک»؛ راهپیمایی روز قدس و همچنین نمایش توان موشکی ایران در این راهمپیمایی پرشکوه، یکی از محورهای اصلی مورد توجه روزنامه صبح شنبه سوم تیرماه بود. روزنامه وطن امروز عکس تمام صفحه نخست خود را به یکی از موشک‌های ایران اختصاص دارد و تیتر یک را «سپاه قدس» درج کرده است؛ تیتری که بر نقش سپاه بر حفظ امنیت ایران و در عین حال دفاع از آرمان آزادسازی قدس شریف قبله اول مسلمین و دفاع از ملت مظلوم فلسطین تاکید دارد.مرگ اسرائيل با حکم جلودار و سپاه قدس / انتقاد حامیان و منتقدین دولت از حمله لفظی به روحانی در روز قدس
 
روزنامه جوان نیز در گزارشی از روز قدس با تیتر «مرگ اسرائيل با حکم جلودار»، چنین آورده است: «راهپيمايي روز قدس امسال تهران نتوانست بي تأثير از پرتاب موشك‌هاي ايراني به سوي مقر داعش باشد و اوج اين حس خوب غرور ملي در چهارراه وليعصر به استقبال مردم رفت. جايي كه دو موشك از موشك‌هاي ميان‌برد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به نمايش درآمدند؛ مردم مستقيم و بي واسطه ذره‌اي از خدمت پاسدارانشان را به ملت مي‌ديدند.
 
بسياري از مردم با سه فروند موشك بالستيك سپاه (از انواع ذوالفقار و قدر) عكس‌هاي يادگاري گرفتند و نيز توانستند شعارهايشان را روي آنها بنويسند. اين صحنه‌هاي «با هم عليه استكبار جهاني» را دنيا مي‌بيند و آنها هم مي‌دانند از اين حضور مردمي بيشتر از آن موشك‌ها بايد بترسند. مردم با ديدن سرلشكر جعفري، فرمانده كل سپاه از او به‌خاطر زدن مقر داعش با موشك‌هاي بالستيك تشكر مي‌كردند.»
 
همچنین حمیدرضا آصفی سخنگوی اسبق وزارت امورخارجه در سرمقاله روزنامه جام جم نوشته است: «...موضوع فلسطین ریشه در انقلاب اسلامی و حتی پیش از آن و در آغاز نهضت اسلامی دارد و سخنرانی‌های پرشور و کوبنده امام در مخالفت و افشای ماهیت رژیم صهیونیستی طی سال‌های 41 و 42 همچنان در خاطره‌ها زنده است. یکی از دلایل مهم توجه و اقبال جهان اسلام به جمهوری اسلامی ایران حمایت از مردم مظلوم فلسطین است و امت اسلامی که سال‌ها با تحقیر حکمرانان خود خشم فروخورده‌ای داشتند اکنون فرصت آن را یافته‌اند که آرمان‌های خود و حمایت از مردم مظلوم فلسطین را با صدای بلند فریاد کنند.
 
پس از برملا شدن توطئه‌های آل سعود و همکاری آنان با رژیم صهیونیستی از یکسو و حمایت گسترده آنان از تروریسم با حمایت و چراغ سبز دولت ایالات متحده آمریکا، می‌توان حضور میلیونی مردم کشورمان را آن روی سکه به هلاکت رساندن تروریست‌ها در دیرالزور توسط موشک های ایران و در تکمیل آن دانست.
 
مردم ایران اسلامی نشان دادند آنجا که لازم باشد از طریق راهپیمایی وحرکت‌های مسالمت‌آمیز، امنیت و منافع خود را صیانت و حفظ می‌کنند و هر جا که لازم باشد و منافع مردم و کشور از سوی دشمنان تهدید شود با روش‌های قهری و کوبنده بر دشمنان سیلی زده و با آنها برخورد می‌کنند؛ همچنان که در حملات موشکی به دیرالزور شاهد آن بودیم.»
 
 
مرگ اسرائيل با حکم جلودار و سپاه قدس / انتقاد حامیان و منتقدین دولت از حمله لفظی به روحانی در روز قدس 
پس از حضور حسن روحانی در راهپیمایی روز قدس و برخی حملات لفظی و شعارهایی که علیه رئیس جمهور در جریان این راهپیمایی داده شد، برخی روزنامه‌ها و به ویژه روزنامه‌های حامی دولت بر این حملات تمرکز کردند. در همین زمینه اعتماد تیتر یک خود را «اتفاق تلخ و زشت» قرار داده و ذیل این تیتر در گزارشی آورده است: «روزي كه بايد روز اتحاد ملت ايران عليه رژيم اشغالگر قدس و موج حمايت از حقوق ملت فلسطين باشد، براي عده كمي دستاويز حمله به منتخب ملت در ٢٩ ارديبهشت شد و به جاي شعار «مرگ بر اسراييل» شعار عليه حسن روحاني سر دادند.
 
ديروز در راهپيمايي روز قدس در حالي كه مردم براي حمايت از حقوق اساسي مردم فلسطين به خيابان آمده بودند، عده‌اي با سر دادن شعار عليه حسن روحاني و چهره‌هاي دولتي و حاميان او فضاي روز قدس را به سوي ديگري منحرف كردند. اقدامي كه واكنش رسمي وزير كشور را به همراه داشت و دستور پيگيري ماجرا را به معاون امنيتي خود صادر كرد. اين خبر ابتدا در فضاي مجازي و شبكه‌هاي اجتماعي منتشر شد با انتشار فيلمي از حضور حسن روحاني در راهپيمايي روز قدس.
 
حسن روحاني از خيابان وصال به راهپيمايي پيوست و عده‌اي با دوره كردن او شعار‌هايي نظير «مرگ بر منافق»، «مرگ بر آخوند امريكايي» و «روحاني، بني صدر پيوندتان مبارك» سر دادند. شعاري كه با واكنش حاميان روحاني مواجه شد و آنها شعار درود بر روحاني سر دادند.  پس از آن فيلم‌هاي ديگري يكي پس از هم منتشر شدند. عده‌اي در اطراف اسحاق جهانگيري، معاون اول رييس‌جمهور، شعار «مرگ بر سازشگر» سر دادند و عده ديگري هم در اطراف علي مطهري، نايب‌رييس مجلس شعار «مرگ بر فتنه‌گر». فيلم‌هاي توهين‌كنندگان به سرعت در فضاي مجازي و شبكه‌هاي اجتماعي دست به دست مي‌شد و موج حمايتي از حسن روحاني را در شبكه‌هاي اجتماعي بار ديگر تازه كرد و كاربران در توييتر با هشتگ «حامي روحاني‌ام» شروع به اظهارنظر كردند.
 
ديروز اما در راهپيمايي روز قدس، همزمان با اينكه عده‌اي عليه رييس‌جمهور و حاميانش شعار سر دادند از حضور احمدي‌نژاد با شعار «صلي علي محمد ياور رهبر آمد» استقبال شد. بررسي فيلم‌ها اما نكات ديگري از اتفاقات ديروز را نيز روشن كرد. در ميان عده قليلي كه عليه روحاني، جهانگيري و مطهري شعار مي‌دهند يك چهره آشنا ديده شد. انتخاب گزارش داده است فردي كه در بسياري از برنامه‌ها در كنار احمدي‌نژاد است، ليدر اصلي شعاردهندگان عليه مسوولان در روز قدس بود. به نظر مي‌رسد اقليتي از حاميان سرسخت احمدي‌نژاد در اين حاشيه‌سازي‌ها دخيل بودند.»
 
در بخش دیگری از گزارش اعتماد پس از بازخوانی واکنش‌ها به این اتفاق، آمده است: «اين روزها توهين به حسن روحاني تنها به داستان عده كمي از شركت‌كنندگان در راهپيمايي روز قدس ختم نمي‌شود. ديروز از تريبون نماز جمعه هم به رييس‌جمهور حمله شد و مداحي كه پيش از آغاز سخنراني و خطبه‌هاي نماز جمعه پشت تريبون قرار گرفت عليه حسن روحاني و برجام مداحي كرد. در اين ميان اما از قم هم خبر‌هاي ديگري مي‌رسد. انتشار شبنامه‌هاي توهين‌آميز عليه رييس جمهور و منتخب ملت همچنان ادامه دارد. ديروز در راهپيمايي روز قدس در شهر قم تصاوير و شبنامه‌هاي توهين‌آميز عليه حسن روحاني توزيع شده است و سوژه اين مطلب همچنان سند ٢٠٣٠ است. به گزارش ايلنا، برخي در راهپيمايي روز قدس در حال توزيع تراكت‌هايي عليه دولت بودند. در اين تراكت‌ها كه مشخص نيست از سوي چه كساني توزيع مي‌شود در حالي به سياست دولت در قبال سند ۲۰۳۰ حمله شده كه اجراي اين سند در جلسه شوراي انقلاب فرهنگي به رياست روحاني متوقف شده است. همچنين تصاوير توهين‌آميزي از حسن روحاني و شبيه‌سازي او با ابوالحسن بني‌صدر به صورت گسترده منتشر و توزيع شده است.»
 
این روزنامه همچنین در سرمقاله خود که امضای شورای نویسندگانش را دارد، بر وحدت در شرایطی که دشمن خارجی علیه ایران اقداماتی می‌کند، تاکید کرده و نمونه‌های تاریخی این بایستگی را ذکر کرده است. در این یادداشت آمده است: «يك قاعده كلي وجود دارد كه هرگاه موجوديت يك جامعه به عنوان يك موجود زنده از طريق عامل خارجي تهديد شود، به طور طبيعي اجزاي آن جامعه واكنش هماهنگي را عليه عامل بيگانه نشان مي‌دهند و يكي از طبيعي‌ترين واكنش‌ها افزايش انسجام و همبستگي ميان مردم و كنار گذاشتن اختلافات است. يك نمونه مهم آن در جنگ جهاني دوم است كه توسعه‌طلبي نازي‌هاي آلمان و هيتلر، موجب شد كه جناح‌هاي گوناگون كشورهايي كه موجوديت آنها از سوي هيتلر در خطر بود، به يكديگر نزديك شوند. از جمله نزديك شدن كمونيست‌ها و ليبرال‌هاي برخي از كشورها شاهد اثبات اين مدعا است. كساني كه پيش از حمله هيتلر دشمن خوني يكديگر بودند. علت روشن است؛ انسان به طور ذاتي خطرات عليه خود را اصلي و فرعي مي‌كند. هرگاه يك خطر جديد و مهم پيش آيد، سعي مي‌كند اختلافات ديگر را ناديده بگيرد و با مخالفان قبلي خود عليه خطر جديد متحد شود.

ولي به نظر مي‌رسد كه اين قاعده در مورد جامعه ما يا حداقل در شرايط كنوني صادق نيست و هرچه خطر خارجي بيشتر و بيشتر مي‌شود، برخي از نيروهاي داخلي به جاي كاهش اختلافات داخلي و منجمد كردن آنها و در كنار هم قرار گرفتن در برابر دشمن خارجي حملات عليه يكديگر را تشديد مي‌كنند. بروز چنين رفتارهايي در مقاطعي از تاريخ جهان سابقه داشته است. در اواخر جنگ جهاني اول، دولت آلمان در توافقي ضمني توانست لنين و مجموعه كمونيست‌هاي روسيه آن زمان را از اروپاي غربي به خاك روسيه منتقل كند، تا با براندازي حكومت تزار، روس‌ها مجبور به صلح با آلمان و امتياز دادن به آلمان شوند و همين طور هم شد. براي كمونيست‌هاي روس رسيدن به قدرت و براندازي حكومت روسيه تزاري مهم‌تر از مبارزه با دشمن خارجي يا آلمان بود. حتي حاضر شدند كه امتيازات خوبي به اين دشمن بدهند، هرچند در لفظ و شعار خود را دشمن خارجي‌ها به ويژه رژيم‌هاي سرمايه‌داري معرفي مي‌كردند.
 
با اين مقدمه بايد گفت كه وضعيت سياست داخلي در ايران بسيار عجيب و غيرقابل فهم است. از يك سو مردم يكي از مهم‌ترين انتخابات را به خوبي و خوشي به سرانجام رسانده‌اند و قدرت سياسي ايران را تبديل به يك قدرت دفاعي و نظامي كرده‌اند. از سوي ديگر رجزخواني‌هاي امريكايي‌ها و نيز وابستگان منطقه‌اي آن مثل عربستان بيشتر شده است. تروريسم داعشي نيز فعال‌تر شده و حتي اقداماتي را در داخل كشور انجام داده است و... هركدام از اينها به تنهايي كافي است كه اختلافات داخلي را فراموش كنيم و تا حد ممكن به نقاط اشتراك خود چنگ بزنيم، ولي در مقابل شاهد آن هستيم كه برخي از نيروها نه تنها چنين روندي را تجربه نمي‌كنند، بلكه برعكس لبه تيز انتقادات و هجوم را متوجه دولت و رييس دولت كرده‌اند، به طوري كه در راهپيمايي روز قدس نيز از اين وضع سوءاستفاده كردند و دست به تحركاتي زدند كه نه‌تنها موافق فلسفه اين روز نبود، بلكه مي‌توان مدعي شد كه سبب خشنودي مخالفان اين روز نيز گرديد. اين اقدامات به وضوح جرم است...»
 
مرگ اسرائيل با حکم جلودار و سپاه قدس / انتقاد حامیان و منتقدین دولت از حمله لفظی به رئیس جمهور / استدلال‌های صالحی امیری و زیباکلام برای رد تشابه روحانی و بنی‌صدر / درخواست از دولت برای از سرگیری غنی سازی 20 درصد 
روزنامه ایران متعلق به دولت با تیتر «انزجار ملی از شعارهای سازماندهی شده علیه رئیس جمهوری» من انعکاس واکنش‌ها نسبت به این اتفاق، یک خط را پیگیری کرده و آورده است: «اتفاقات دیروز در شبکه های مجازی یک بار دیگر باعث یادآوری حادثه حمله به سفارت عربستان شد. رخدادی که بارها رئیس جمهوری و مقامات دولتی از تبعات منفی آن برای کشور سخن گفتند. حادثه حمله به سفارت عربستان هم در روزهای نخست «خودجوش» معرفی شده بود اما پس از چندی مشخص شد که این حادثه از برخی جاها سازماندهی می شده و سازماندهان اصلی آن نیز در ارتباط نزدیک با برخی از شخصیتهای متنفذ سیاسی بوده اند.»
 
قانون نیز همین خط را دنبال کرده و در بخشی از گزارش خود تحت عنوان «علیه جمهور» به تریبون‌هایی اشاره کرده که روحانی را هدف قرار داده بودند: «گذشته از اين دسته كه معروف به دوست نادان هستند، بنابه اخبار رسيده از خبرگزاري‌ها، برخي تريبون‌هاي راهپيمايي نيز به صورت سيستماتيك و با برنامه دست به تخريب رييس‌جمهور زده بودند. براي مثال فردی که بلندگو به دست داشت مي‌گفت: «روحانی می‌گوید!» و مردم در قبال اظهارات او پاسخ می‌دادند: «مرگ بر آمریکا». مجری سپس گفت:« آن روحانی را نگفتم! روحانیت را گفتم، کسانی که می‌گویند شعار مرگ و این اظهارات باید جمع شود لباس زنانه بپوشند از مملکت بروند».» این روزنامه همچنین یادداشت هایی از چهار وکیل دادگستری درباره تبعات حقوقی حمله به رئیس جمهور در روز قدس و نقش مدعی العموم در برخورد با جرایم آشکار، ذیل صفحه یک خود منتشر کرده است.
 
روزنامه جوان را شاید بتوان تنها نشریه منتقد دولت تلقی کرد که به این ماجرا پرداخته و عبدالله گنجی در یادداشت اصلی این روزنامه با تیتر در «نکوهش یک حاشیه» آورده است: «شعار عده‌اي عليه رئيس‌جمهور در روز قدس دل هر نيروي مؤمن به انقلاب و زمان‌شناس را به درد مي‌آورد كه چگونه عده‌اي سطحي‌گرا، ظاهر‌بين، زمان‌نشناس و هزينه‌ساز، حزب‌الله را از جايگاه سنگ زيرين آسيا خارج و به چهره‌اي هيجاني بي‌منطق و غيرقابل كنترل تبديل مي‌كنند. ماجراي شعار عليه رئيس‌جمهور از دو منظر نكوهيده است؛ اول اينكه متأسفانه عده‌اي سعي مي‌كنند آن را به حساب تبيين اخير مقام معظم رهبري بنويسند و در مقابل عده‌اي سطحي‌گرا بدون تحليل مسئله، به مصداق‌‌سازي روي‌آوردند. آنچه مقام معظم رهبري درباره سال 95 فرمودند، استفاده از تجربيات تاريخي براي تقويت منطق هشدار بود. قاعده پيشگيري از دو‌قطبي‌سازي و اصرار بر وحدت ملي سيره 28ساله مقام معظم رهبري است. عدم دو‌قطبي‌سازي جامعه اينقدر براي ايشان مهم است كه عدم ورود رئيس‌جمهور سابق به گردونه انتخابات را با آن مفهوم‌سازي كردند و مانع حضور وي شدند.
 
لذا سيره رهبري از يك قاعده پيروي مي‌كند. اينكه عده‌اي «هشدار پيشگيرانه» را به مثابه «مصداق‌ اكنوني» فرض نموده و به كف خيابان بكشانند، بدترين برداشت از تبيين رهبري و جفاي مضاعف به راهبرد آتش به اختيار است. ايشان بارها از شخصيت‌هاي مثبت و منفي تاريخي براي گويا كردن سخن خويش بهره برده‌اند اما نبايد با مثال‌ها اينگونه سطحي‌گرايانه برخورد كرد. دوم اينكه راهپيمايي روز قدس نماد و نشان يكپارچگي ملت ايران عليه صهيونيست‌ها و حاميان آنان است. حال مي‌توان باور كرد كه جمعي به عنوان حزب‌الله با حاشيه‌سازي، اين روز مهم و اهداف آن را به حاشيه ببرند و دهها بهانه و تحليل انحرافي را جايگزين آن نمايند؟ حزب‌الله از اين جماعت «خود تكليف‌گرا» يا «سرخود تكليف‌گرا» خصوصاً‌ در پروسه مردم‌سالاري كم ضربه نخورده است و منبعد بايد در اولين فرصت برائت خود را با صداي رسا ابراز نمايد. متأسفانه همانگونه كه روحاني وحدت ناشي از غرش ملت ايران عليه تروريست‌ها را دچار حاشيه كرد، عده‌اي نيز روز قدس را به بدترين وجه ممكن به سخره گرفتند.
 
اگر اين اقدام را مشكوك نخواهيم بدون ترديد سطحي‌گرايي نقيصه‌اي است كه همچنان براي نيروهاي مؤمن به انقلاب اسلامي هزينه توليد مي‌كند. اصلاح وضع موجود فقط از نيروهاي ريشه‌دار انقلاب برمي‌آيد ولاغير. جماعتي كه بارها رهبري به آنان هشدار دادند كه: «اين كارها به ضرر كشور است» بي‌تقيدي خود را نشان داده‌اند و لذا نمي‌توانند نماينده حزب‌الله محسوب شوند. خداوند بر درجات شهيد آويني بيفزايد كه مي‌گفت:«حزب الله سنگ زيرين آسيا است» يعني حزب الله هرجا به ميدان نمي‌آيد، زمان را به خوبي مي‌شناسد، از هزينه و فايده‌ اقدام خود آگاه است و براي آنچه انجام مي‌دهد حجت و منطق دارد.
 
قبلاً در يادداشتي ديگر به رئيس‌جمهور محترم توصيه كرديم كه اگر شما به دنبال رهايي از حواشي و عمل به توصيه و نصيحت مقام معظم رهبري هستيد با كار از روي منتقدان عبور كنيد. اما گويي ايشان نيز از تحريك سطحي‌گرايان بدش نمي‌آيد و هر روز يك حاشيه را توليد مي‌كنند. يعني چه كه اقتصاد را به صاحبان تفنگ داديم. در حالي كه معاون اول ايشان مي‌گويد:«اين ما هستيم كه به سپاه پروژه مي‌دهيم، مي‌توانيم ندهيم و چند پروژه را هم پس گرفتيم». اين تعارضات و هجمه‌ها واقعاً لزومي دارد؟ قطعاً براي شخص رئيس‌جمهور نيز جز تقليل جايگاه به يك «دعواكننده» آورده‌اي نخواهد داشت. اميد است روحاني پرچم كار را بلند نمايد و هر‌كس دلسوز انقلاب اسلامي و ملت ايران است در اين ميدان او را ياري كند. ان‌شاءالله.»
 
مرگ اسرائيل با حکم جلودار و سپاه قدس / انتقاد حامیان و منتقدین دولت از حمله لفظی به روحانی در روز قدس 
آرمان نیز با تیتر یک «...دوباره خودسرها» گزارشی درباره این حواشی رفته است. این روزنامه بر این نکته از منظر خود توجه کرده است که: «...نکته قابل تامل آنجاست که فیلم هجمه به رئیس‌جمهور و افراد شعاردهنده از فاصله خیلی نزدیک گرفته و به‌سرعت در صفحات مجازی به‌ویژه گروه‌های تلگرامی منتشر شد. به‌طور طبیعی در فضایی که عده قلیلی مشغول شعار دادن علیه رئیس‌جمهور هستند، فرصت و اجازه فیلمبرداری از فاصله نزدیک داده نمی‌شود، اما فیلم‌های کوتاهی که از رفتار خودسرها پخش شد، از فاصله بسیار نزدیک بود که سبب تعجب آگاهان شد و این سوال را مطرح کردند که چگونه می‌شود از فاصله نزدیک به اتومبیل رئیس‌جمهور فیلمبرداری شود. انتشار این فیلم لزوم تقویت حفاظت از رئیس‌جمهور و دیگر مسئولان را دوچندان کرد...»
 
 
روحانی و بنی صدر؛ قیاس مع الفارق؟
 
آرمان همچنین یادداشت رضا صالحی امیری با تیتر «قیاس مع الفارق» را منعکس کرده که به رد تشابه بنی صدر و روحانی پرداخته است. در بخشی از این یادداشت آمده است: «وجه تمایز آقای روحانی با بنی‌صدر خود را در چندین اصل بنیادین نشان خواهد داد. در حوزه اندیشه دکتر روحانی از تبار اندیشه امام و از رهروان راه اوست، در حالی که بنی‌صدر از تبار اندیشه غرب است. دکتر روحانی از تبار روحانیت و فرزند حوزه و فقاهت است و بنی‌صدر از تبار اندیشه لیبرالیستی است. دکتر روحانی در کنار شهید بهشتی، مطهری و هاشمی، اما بنی‌صدر در کنار منافقین و ضدانقلاب تعریف می‌شود. دکتر روحانی اولین کسی بود که حضرت امام را «امام» نامید، در حالی که بنی‌صدر اولین کسی بود که در مقابل امام ایستاد.
 
دکتر روحانی در پیش از انقلاب برای پیروزی انقلاب و حین و پس از پیروزی در دفاع از آرمان‌های امام و ملت با تمام توان و ظرفیت جهاد می‌کرد؛ بنی‌صدر در شکل‌گیری انقلاب اسلامی هیچ نقش موثری ایفا نکرد، بلکه با کمترین تغییر شرایط، فرار را بر قرار ترجیح داد. همان زماني كه بني‌صدر درخدمت منافقين به ناامن‌سازي كشور دامن می‌زد، روحاني باتمام توان به امنيت مردم مي‌انديشيد. دکتر روحانی در اندیشه فقهی و اخلاقی در چارچوب تفکر علوی و اندیشه نبوی حرکت می‌کند، در حالی که بنی‌صدر با اندیشه لیبرالیستی و غربی حرکت می‌کرد.
 
تیم همکاران دکتر روحانی از صادق‌ترین و وفادارترین نیروهای انقلاب و با تمام توان در خدمت مردم بوده و هستند، در حالی که بنی‌صدر دارای یک تیم بی‌هویت و معلوم‌الحال بود. تمام اندیشه فکری و ذهنی دکتر روحانی مبتنی بر حرکت در چارچوب مردمسالاری دینی و استقرار نظام اسلامی در دنیای پرتلاطم امروز می‌باشد، در حالی که بنی‌صدر دغدغه انقلابی و دینمداری نداشت. دکتر روحانی به‌عنوان یکی از صاحبان انقلاب اسلامی شناخته می‌شود، در حالی که بنی‌صدر وامدار و خوشه‌چین انقلاب بود.
 
بنابراین چنین تشبیهی مع‌الفارق و فاقد هرگونه استدلال عقلی، فلسفی و اعتقادی است. در حقیقیت وجه تمایز دکتر روحانی و بنی‌صدر به خاستگاه گفتمانی آنان باز می‌گردد. خاستگاه سیاسی روحانی مبتنی بر اندیشه سیاسی امام، حاکمیت اندیشه ولایت فقیه، حفظ و گسترش مردمسالاری دینی و تداوم سرمایه اجتماعی است و از این منظر هرگونه تشابهی میان این دو، فاقد استدلال عقلی و بی‌پایه می‌باشد. بنی‌صدر برای تداوم حیات سیاسی به غرب و منافقین پناه برد، در حالی که روحانی به امام، رهبری و مردم پناه می‌برد.»
 
صادق زیباکلام نیز یادداشتی در همین راستا در اعتماد با عنوان «دو دليل در رد تشابه‌سازي ميان روحاني و بني‌صدر» چنین نوشته است: «...دو تفاوت اساسي بين وضعيت آقاي روحاني و بني‌صدر وجود دارد. نخستين و مهم‌ترين آنها اين است كه اكثريت قريب به اتفاق مجلس اول در سال ٦٠ با توجه به حوادث و رويدادهاي آن زمان مخالف بني‌صدر بودند. در حالي كه فكرنمي كنم مجلس دهم حتي اگر كار بالا بگيرد و مجلس ايشان را استيضاح كند شايد تعدادي از اصولگرايان راي به بركناري او بدهند و معتقدم جدا از فراكسيون اميد بسياري از اصولگرايان ميانه رو در فراكسيون مستقلين از آقاي روحاني حمايت خواهند كرد.

نكته دوم اينكه در سال٦٠ بني‌صدر پايگاه مردمي‌اش را كاملا از دست مي‌دهد در حالي كه آقاي روحاني يك ماه قبل ٢٤ ميليون راي آورد و كسر قابل توجهي از اين ٢٤ ميليون همچنان از او حمايت مي‌كنند يا دست كم دليلي نمي‌بينند كه ايشان بركنار شود. لذا معتقدم اين قياس وارد نباشد. البته اميدوارم كار به اينجا كشيده نشود و مسوولان اصولگرا طرفداران تندرو خودشان را بتوانند مهار كنند...»
 
 
 
انتظار از دولت
غنی‌سازی 20 درصد اولین گام در پاسخ به تحریم‌ها
 
مرگ اسرائيل با حکم جلودار و سپاه قدس / انتقاد حامیان و منتقدین دولت از حمله لفظی به رئیس جمهور / استدلال‌های صالحی امیری و زیباکلام برای رد تشابه روحانی و بنی‌صدر / درخواست از دولت برای از سرگیری غنی سازی 20 درصد
 
کیهان در یادداشت صفحه اصلی خود با طرح انتقاد فراوان از عملکرد دولت در قبال عهدشکی مکرر آمریکا و نقض برجام، بر لزوم اقدامات قاطع تاکید کرده است. در بخشی از یادداشت کیهان آمده است: «...متاسفانه دولت تاکنون از اقدام متقابل در برابر عهدشکنی‌های مکرر آمریکا امتناع کرده است. اقدامات دولت تاکنون به فشار ایمیلی، پیام توئیتری، نامه نگاری و برگزاری جلسات نمایشی خلاصه شده است. اقداماتی که موجب گستاخترشدن طرف مقابل و در نهایت تشدید تحریم‌ها شده است. ایمیل‌ها و نامه‌های تعارف آمیز دیپلماتیک نمی‌تواند جای الزام و تعهد حقوقی را بگیرد. اگر توافقی مانند برجام نمی‌تواند مانع بدعهدی آمریکا شود، فشار ایمیلی و پیام توئیتری چه خاصیتی می‌تواند داشته باشد؟!...»
 
کیهان در نهایت خواستار از سرگیری غنی سازی 20 درصد به عنوان پاسخ محکمی در قبال نقض برجام از سوی آمریکا شده و در این زمینه تاکید کرده است: «همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، واکنش منفعلانه دولت یازدهم در قبال عمل نکردن دولت آمریکا به تعهدات خود،‌ این گزاره را در ذهن دولتمردان آمریکایی تقویت کرده است که نه تنها می‌توانند به تعهدات خود عمل نکنند، بلکه بدون اینکه آب از آب تکان بخورد، می‌توانند برخلاف تعهداتشان نیز عمل کنند و مطمئن باشند که از سوی ایران، واکنش عملی مشاهده نخواهد شد. اکنون دولت می‌بایست براساس مصوبه مجلس همکاری داوطلبانه را متوقف نماید و توسعه سریع برنامه‌ هسته‌ای صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران را سامان دهد. همانطور که مقامات دولت نیز اشاره کرده‌اند، باید غنی‌سازی 20 درصد در دستور کار قرار گیرد. وظیفه حراست از منافع ملی و عزت ایرانی ایجاب می‌کند که به آمریکا اجازه ندهیم که به این مدل برجامی عادت کند.»
 
 
چرا روحانی در این شرایط سپاه را هدف قرار داد؟
 مرگ اسرائيل با حکم جلودار و سپاه قدس / انتقاد حامیان و منتقدین دولت از حمله لفظی به رئیس جمهور / استدلال‌های صالحی امیری و زیباکلام برای رد تشابه روحانی و بنی‌صدر / درخواست از دولت برای از سرگیری غنی سازی 20 درصد
 
شماری از نشریات امروز در یادداشت‌هایی نسبت به تعابیری که روحانی در سخنرانی اخیرش به کار برده، واکنش نشان دادند و با بیان اینکه منظور روحانی از «دولت با تفنگ» سپاه پاسداران بوده، از تعابیری که رئیس جمهور به کار برده به شدت انتقاد کرده و این تعابیر را نابجا و غیرمنصفانه خوانده اند. در همین زمینه روزنامه جوان در گزارشی با تیتر «پيشاهنگي حاشيه‌ها به‌ جای پيشقراولی خدمت» آورده است: «...آقاي روحاني به بهانه اصل 44 و خصوصي كردن امور اقتصادي، در همان شب گفته است: «از آن دولتي كه تفنگ نداشت مي‌ترسيدند چه برسد به اينكه اقتصاد را به دولتي داديم كه هم تفنگ دارد و هم رسانه را در اختيار دارد و همه چيزي دارد و كسي جرئت ندارد با آنها رقابت كند.»

نيازي به واكاوي ندارد كه مخاطب اين بخش از گفته آقاي روحاني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي است، ايشان فقط رويشان نشده است و ملاحظه جوانب امر را كرده‌اند كه به جاي «دولت تفنگدار» نگفته‌اند «سپاه پاسداران انقلاب اسلامي»؛ اما همزماني تحريم چندباره سپاه در سناي امريكا با موضع‌گيري خشن رئيس‌جمهور عليه سپاه، هم قصه غصه‌دار ديگري است.

اولاً بايد نوشت دولتي كه توان بازپس‌گيري اقتصاد از نهادهاي به تعبير آقاي روحاني تفنگ و رسانه به دست را ندارد، در واقع كلاهش پس معركه است، چراكه چنين دولتي در قدم اول به ناتواني و كم‌عرضگي خودش اعتراف مي‌كند و اين موضوع را هم دارد هوار مي‌كشد. بماند كه معاون اول دولت بارها گفته است ما براي انجام پروژه‌هاي بزرگ اقتصادي و خدمت‌رساني به مردم به دست بوسي سپاه مي‌رويم و «مگر خود سپاه مي‌تواند به زور بيايد جاده بسازد؟! ما از سپاه مي‌خواهيم بسازد، خيلي جاها هم از بقيه بهتر عمل كرده است» و...
 
ثانياً سابقه تاختن آقاي روحاني به سپاه به مناظرات انتخاباتي برنمي‌گردد كه گفته بود «شهرهاي موشكي را نشان دادند و روي موشك‌ها اسرائيل بايد محو شود نوشتند تا برجام را زمين بزنند»، بلكه ايشان و وزراي دولت از همان سال 92 عليه قواي نظامي موضع گرفته و نطقاً و عملاً مانع‌تراشي‌هايي در پيشبرد امور نظامي – دفاعي ايران كردند.

ثالثاً نوشتن اين موضوع هم لازم است كه در شرايط فعلي فقط چهار دسته كلي عليه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي موضع گرفته و مي‌گيرند: رژيم كودك‌كش اسرائيل، سناتورهاي ضدايراني امريكا، رژيم سعودي و متحدان منطقه‌اي فريب خورده اين رژيم و شوربختانه دسته چهارم رئيس‌جمهور كشورمان به همراه عده‌اي ديگر در دولت. جمع اين چهار دسته هم در كنار يكديگر گوياي مواردي است كه راقم اين سطور از اشاره جزئي‌تر به آنها ابا دارد. فقط‌ اي كاش لااقل مواضع رئيس‌جمهورمان با دو دسته ديگر همزمان نمي‌شد و وقتي اجنبي‌هاي چپ و راست از چپ و راست در حال بايكوت سپاه پاسداران هستند، رئيس‌جمهور كشورمان همصدا با ايرانيان از سپاه و اقداماتش در برخورد با عناصر تكفيري – تروريستي داعش نه تقدير، حد‌اقل در اين رابطه سكوت مي‌كرد...
 
...ساز ناكوك رئيس‌جمهور در چند روز گذشته مي‌تواند حمل بر فضاسازي و امتيازگيري پيشيني براي جلب اعتماد از مجلس براي وزراي راديكال دولت دوازدهم در ماه آينده هم باشد، اما مسئله فراتر از اين است. برگرفته از صحبت جناب روحاني كه در ابتداي همين مطلب آورده شد، بايد گفت صبر و ميدان تحمل آقاي رئيس‌جمهور نه به انتها نزديك شده، كه تمام شده است.

مواضع رئيس‌جمهور اصلاحات در 9 ماه پاياني رياست جمهوري‌اش، در نطق‌هاي اخير آقاي روحاني قابل‌ردگيري است، يعني ميدان تحمل آقاي روحاني چهار سال زودتر تمام شده و كاسه صبرشان لبريز شده است؛ خدا عاقبت و ادامه چهارساله اين روند بي‌صبري را به خير بگذراند. همه اينها هم البته دلايل واضحي دارد كه يكي از آنها (و غير متوهم‌ترين‌شان) اين است كه سبك مديريتي – اشرافي دولت يازدهم كه قرار است در دولت دوازدهم هم ادامه پيدا كند، ‌عايدي‌اي براي مردم نداشته و زين پس هم نخواهد داشت، لذا رئيس دولت ناگزير است به جاي «پيشقراولي در خدمت»، «پيشاهنگي حاشيه‌ها» را عهده‌دار شود.»
 
وطن امروز نیز در یادداشتی تحت عنوان «سپاه بدون تفنگ آرزوی داعش است»، به این تعابیر رئیس جمهور نقد وارد کرده و در بخشی از نقد خود آورده است: «...اگر ناظر بر این همه شکاف و شقاق و نیز ناظر بر این همه تخریب قوای نظامی کشور توسط رئیس‌جمهور کشور، شخصی آمد و مدعی شد فلان اقدام تروریستی، دقیقا ناشی از همین موضع‌گیری‌های ضد امنیت ملی بوده، چه باید جوابش را داد؟! خود آقای روحانی چه جوابی دارند به او بدهند؟! مردم چه جوابی دارند به او بدهند؟! ما چه جوابی داریم به او بدهیم؟!
 
بله! آمدیم و یکی، این تحلیل را ارائه داد که اصلا و اساسا دشمن بیرونی، آنجایی وسوسه به اقدام خرابکارانه می‌شود که ببیند از جایی که قرار است صدای واحد به گوش برسد، صدای دوگانه مخابره می‌شود! و تخریب پاسداران امنیت مخابره می‌شود! و در یک کلام، همان مخابره می‌شود که لعین داعشی می‌پسندد! براستی چیست پاسخ شما به این تحلیل، آقای روحانی؟! آری! «اعتدال» شعار دولت شما هست اما باور بفرمایید رویه دولت شما و منش شخص شما، کیلومترها فاصله دارد با «اعتدال»! و الا ظرف کمتر از 2 ماه، هرگز اینگونه نمی‌شد که این همه سخنان شما درباره سپاه و موشک‌هایش، مدام ناقض یکدیگر باشند!»
 
کیهان در یادداشت روز خود با عنوان «وحدت‌آفرینی یا وحدت‌شکنی!؟» تعابیر تندتری را به کار برده است. در بخشی از یادداشت کیهان آمده است: «اگر کسی در اوج روزهای غرور ملی از ضرب شست سپاه، به فرزندان ملت حمله کند به او چه باید گفت؟ اگر در هنگامه‌ای که آمریکا در پی تحریم همه‌جانبه علیه رزمندگان خط مقدم دفاع از عزت و شرف ایران است، برخی هم در داخل سپاه را به هر بهانه‌ای آماج قرار دهند، کدام پازل را تکمیل می‌کنند؟ اگر در روزگاری که حمله داعش به مردم روزه‌دار، دل همگان را به درد آورده و تمام اقوام و مذاهب کشور، در زیر چتر نظام اسلامی خواستار پیگیری قاطع و همه‌جانبه ماجرا و زدن سیلی به گوش متجاوز هستند، کسی پیدا شود و اعتقادات یک ملت شیعه را به سخره بگیرد و درباره ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام حرف‌های ناشایست و ناپخته بزند، چه چیزی را دنبال می‌کند؟
 
اینکه کسی برخلاف بدیهیات منطقی، از اسلام تصویری کاریکاتورگونه بسازد و ادعا کند که هیچ ضابطه و ساز و کار عملی و ضمانت اجرایی ندارد و صرفا توصیه‌هایی است، هرکه خواست گوش می‌کند و هرکه نخواست راه خود را برود، مبتنی بر کدام منطق عقلی و دینی است‌؟ چرا نباید لحظه‌ای اندیشید که اگر این آئین، آنگونه است که برخی می‌گویند، پس فلسفه تشریع حدود الهی و مجازات‌ها چیست!؟ اصل امر به معروف و نهی از منکر چه می‌شود؟! پس قیام یک ملت به پا خاسته برای برپایی حکومت دینی و اجرای قانون الهی چه می‌شود!؟
 
آیا جز این است که انقلاب کردیم تا قوانین اسلامی حاکم باشد!؟ و حالا چرا بعد از حدود 40 سال باید برخی پلورالیسم و هرهری مذهبی را به جای انقلاب بنشانند!؟ البته نمی‌توان از نظر دور داشت که بسیاری از این دست سخنان و رفتارها، سناریوی اتاق فکر‌های بیماری است که می‌کوشد ناکامی‌ها در عرصه‌های اقتصاد و دیپلماسی را پنهان کند وگرنه کیست که نداند مشکل اقتصاد کشور ناشی از  دولت ناکارآمد  است نه مثلا دولت(!)با تفنگ‌ و ...»
 
 
روحانی مانع «هزار فاميلی» شود
 
انتقاد حامیان و منتقدین دولت از حمله لفظی به رئیس جمهور / استدلال‌های صالحی امیری و زیباکلام برای رد تشابه روحانی و بنی‌صدر / چرا روحانی سپاه را با تعبیر «دولت با تفنگ» هدف قرار داد؟ / درخواست از دولت برای از سرگیری غنی سازی 20 درصد / روحانی مانع «هزار فاميلي» شود 
شرق با غلامرضا نظربلند سفیر اسبق ایران در سریلانکا گفت و گویی داشته و این گفت و گو را در صفحه نخست با تیتر «روحانی مانع هزار فامیل شود» منعکس کرده است. نظربلند در بخشی از گفت و گو، عنوان کرده است: « پدیده شوم آقازاده‌ها و آقازادگی در دوره رژیم سابق، بعد از انقلاب هم احیا شد و حتی به باجناق‌بازی و عروس و داماد بازی هم گسترش یافت. شوربختانه دولت یازدهم هم از این آفت مصون نبوده است. اجازه دهید ابتدا بحثی کلامی داشته باشم و سپس هشداری بدهم. در علم مدیریت وقتی صحبت از «سازمان رسمی» می‌شود، به «سازمان غیررسمی» هم اشاره می‌کنند. سازمان رسمی به تشکلی می‌گویند که طبق ضوابطی به وجود می‌آید و انجام وظیفه‌ای را که فلسفه وجودی آن است، هدف می‌گیرد.»
 
نظربلند ادامه داد: «روابط غیررسمی و غیراداری کارگزاران سازمان رسمی و خانواده‌های آنان با یکدیگر، سازمان غیررسمی را شکل می‌دهد. گوآنکه این روابط تا حدی طبیعی است ولی اگر از آن حد گذشت، بلای جان سازمان رسمی می‌شود. دوم آنکه مایملک عمومی متعلق به عموم است و در جهت منافع آنان باید کارسازی شود. پست‌های حکومتی و دولتی مانند اموال عمومی است که به کلیه آحاد جامعه تعلق دارند. خصوصی نیستند و نوعا و ذاتا هم نمی‌توانند مشمول قانون خصوصی‌سازی شوند! بنابراین تنها به این دو دلیل هم که شده، وابستگی به وزیر و وکیل نه‌تنها موجب شایستگی برای احراز مناصب و مشاغل عمومی نمی‌شود، بلکه می‌تواند به طور مضاعف مشکل‌آفرین شود که باید نسبت به آن بیشتر محتاط بود.»
 
او افزود: «البته این را هم بگویم که اگر شایسته‌سالاری ملاک باشد، انصاف نیست کسی را به خاطر قرابت نسبی یا سببی با حاکمان و دولتمردان از تصدی مناصب عمومی محروم کنیم. اما بحث از این چیزها گذشته و تحلیل آماری داده‌های موجود نشان می‌دهد که دستگاه دیوانی کشور دچار فامیل و رفیق‌بازی، قبیله‌گرایی و پارتی‌بازی شده و سازمان غیررسمی تا حدودی بر سازمان رسمی محیط شده است. اینها علائم خطرناکی است که قطعا با شایسته‌سازی و الفبای مدیریت نوین و مؤلفه‌های دولت مدرن یا همان دولت به‌علاوه در تضاد است. به گمانم دولت دوازدهم در این مورد رسالت سنگینی بر عهده دارد. این دولت باید به فساد از هر شکل و گونه‌ای که هست، اعلام مقابله دهد و از خود هم شروع کند. رخنه‌‌ هزار فامیل در سازمان عمومی کشور به‌ویژه دستگاه‌های حاکمیتی و نظارتی، فامیل‌بازی و رفاقت‌سالاری مانند موریانه‌هایی هستند که اجزا را از درون می‌خورند تا حدی که چیزی از ارکان تشکیلات باقی نماند.»
 

چرا «عصباني‌ترين» شديم؟
 مرگ اسرائيل با حکم جلودار و سپاه قدس / انتقاد حامیان و منتقدین دولت از حمله لفظی به رئیس جمهور / استدلال‌های صالحی امیری و زیباکلام برای رد تشابه روحانی و بنی‌صدر / چرا روحانی سپاه را با تعبیر «دولت با تفنگ» هدف قرار داد؟ / درخواست از دولت برای از سرگیری غنی سازی 20 درصد

روزنامه وقایع اتفاقیه در گزارشی به معرفی ایران به عنوان عصبانی ترین مردم دنیا بر اساس نظرسنجی گالوپ پرداخته است. در بخشی از گزارش این روزنامه آمده است: «درباره عصباني‌بودن ايرانيان اما چند نکته يا عامل را مي‌توان برشمرد. طبق گزارش‌هاي منتشر‌شده مي‌توان اين نتايج را در مجموعه‌اي از عوامل سياسي، اجتماعي، اقتصادي و روان‌شناختي مورد بررسي قرار داد. مورد اول احساس عقب‌ماندن از ديگران يا به حق خود نرسيدن از عوامل عصبانيت است و در يک کلمه مقايسه با ديگري در متن يک مسابقه. شماري از مردم زندگي را عرصه «مسابقه با ديگران» مي‌دانند، نه «مقايسه با ديروز خودشان». ريشه مشکل شايد در آموزش‌وپرورش باشد که بچه‌ها در طول سال‌ها ياد نمي‌گيرند با ديروز خودشان مقايسه شوند و از رشد و کسب اطلاعات بيشتر خود احساس شادماني کنند.
 
مورد بعدي اين است که از نزديک به 80 ميليون جمعيت ايران تنها 22 ميليون نفر شاغل هستند، به اين معني که در بيشتر موارد يک نفر کار مي‌کند تا هزينه‌هاي چند نفر ديگر را تأمين کند و همين موجب فشارهاي زياد شده است و بخشي از خشم اجتماعي را بايد ناشي از مشکلات اقتصادي و معيشتي دانست. علاوه‌براين برخي از رسانه‌ها که اتفاقا به بودجه‌هاي فراوان متکي و از حمايت‌هایي خاص برخوردار هستند، خشم و عصبيت را به عمد به جامعه تزريق مي‌کنند.
 
بخشي از اين عصبانيت بي‌گمان ريشه در نوع رانندگي و فرهنگ آشفته ترافيکي ما به‌ويژه در کلانشهر‌ها دارد. افزايش شديد نرخ تورم به‌ويژه در سال‌هاي 90 تا 92 نيز بسياري از مردم را به کار دوم و حتي سوم واداشته است. در دنياي مدرن اما اين تفکيک، شادي‌آور است که 24 ساعت اين‌گونه تقسيم شود: هشت ساعت کار، هشت ساعت امور شخصي و اوقات فراغت و هشت ساعت خواب و استراحت. وقتي از دومي و سومي کم مي‌کنيم و بر کار مي‌افزاييم، آستانه تحمل افراد، پايين مي‌آيد و با کوچک‌ترين موضوعي عصباني مي‌شوند.»
 
 
980 هزار دختر در آستانه تجرد قطعی
 
انتقاد حامیان و منتقدین دولت از حمله لفظی به رئیس جمهور / استدلال‌های صالحی امیری و زیباکلام برای رد تشابه روحانی و بنی‌صدر / چرا روحانی سپاه را با تعبیر «دولت با تفنگ» هدف قرار داد؟ / درخواست از دولت برای از سرگیری غنی سازی 20 درصد / روحانی مانع «هزار فاميلي» شود 
 
با وجود آنکه تجرد هیچ وقت قابلیت قطعی سازی ندارد و ممکن است ازدواج در هر سنی رخ دهد اما قانون در گزارشی به آمارها استناد کرده و تاکید کرده است که 980 هزار دختر در آستانه تجرد قطعی هستند. در این گزارش ذیل تیتر «جـرم: دختر مجرد بودن» آمده است: «تجرد و زندگی مستقل اختیار کردن به خصوص برای زنان و دختران ایرانی، هنوز این‌قدر در جامعه سنتی ایران تابو هست که طرحی مانند «عیب زدایی از دختران مجرد» تبدیل به طرحی بی سر انجام شده و دیگر حتی اسمی از آن نيز شنیده نمي‌شود. این در حالی است که طبق آخرین آمارها، 980 هزار دختر ایرانی در آستانه تجرد قطعی قرار دارند و علاوه بر این، بسیاری از زنان نیز به واسطه زندگی مشترک ناموفق و طلاق، مجرد محسوب می شوند.
 
ایران با چالش تاخیر ازدواج، افزایش سن ازدواج، افزایش طلاق و تجردهای خواسته یا ناخواسته مواجه است و در این بین، هنوز نيزنگاه جامعه این را برنمی تابد که پسر یا به خصوص دختری حتی در سن بالا زندگی خانوادگی را ترک کرده باشد، یا زنی پس از طلاق به هر دلیل به صورت مستقل زندگی کرده باشد، این در حالی است که در بسیاری موارد این افراد، افرادی بالغ محسوب شده که توان و شرایط زندگی مستقل را دارند و به سنی رسیده اند که می توانند روی پای خود بایستند. بااین حال در جامعه سنتی ایران نخستين سوالی که در مواجهه با این موضوع پرسیده می شود، این است: «چه کار می خواهد بکند که در کنار خانواده نمی‌تواند؟».
 
این سوال البته از دل جامعه ای می آید که از طرفی احترام به حقوق فردی معنای درست خود را در آن پیدا نکرده، از طرف دیگر کوچک ترین فرهنگ سازی در این جامعه اغلب جز از راه اجبار ممکن نبوده و افراد تا حضور دست مراقب و به اصطلاح کنترل جدی را احساس نکرده‌اند، تن به قانون نسپرده اند. از اين روست که خانواده ها اغلب نگران فرزندان خود، حتی فرزندان بزرگسال 30 یا 40 ساله مستقل خود هستند. با این حال در دو دهه اخیر با توجه به تغییر ساختار جمعیتی کشور و کاهش قدرت انتخاب برای ازدواج به واسطه مشکلات اقتصادی، تعداد دختران و پسران مجرد و شیوع تفرد در کنار تجرد افزایش یافته و می توان گفت شاید جامعه نيز، برای پذیرش این موضوع اندکي تکان خورده است.حداقل برای گروهی از خانواده ها، این موضوع پذیرفته شده که فرزندان‌شان می‌توانند زندگی مستقل را خارج از چارچوب ازدواج، تجربه کنند و موفق باشند.»
 
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: «تغییر نگاه گروهی از خانواده های ایرانی به مقوله تجرد، به ویژه تجرد دختران را هر چند که بتوان به عنوان کورسوی امید دانست اما هنوز نيز زنان و دختران مجرد در جامعه با انواع و اقسام مشکلات مواجه هستند. این زنان با وجود اینکه از حدی از توان، دانش و شرایط مالی برای اینکه روی پای خود بایستند، برخوردارند و گاهي به لحاظ شأن اجتماعی از جایگاه مناسبی برخوردار هستند، اما از دید بسیاری از مردم مورد احترام نیستند. مردم می خواهند به هر نحوي كه شده به خانه آن ها سرک بکشند و ببینند چه خبر است.
 
به تجرد به عنوان آسیب اجتماعی نگاه می‌کنند. دوست ندارند فرزندان یا همسران‌شان دوستی داشته باشند که مستقل زندگی می کند. خانه ای که تنها یک نفر در آن زندگی می کند، برای آن ها تنها یک معنا دارد. زنان مجرد هنوز نيز برای اجاره منزل با مشکل مواجه هستند. صاحبخانه ها، مستاجر مجرد نمی خواهند و همسایه ها نيز تاکید می کنند که پای مجرد را به ساختمان باز نکنید. این است که وقتی «شهیندخت مولاوردی» معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده از طرحی با عنوان «عیب زدایی از دختران مجرد» در راستای اعتلای موقعیت زنان و دختران مجرد در جامعه صحبت می کند، به او می تازند...
 
...به نظر مي رسد كه در شرایط فعلی جامعه، نمی توان دختران را اجبار کرد که در هر شرایطی تن به ازدواج بدهند و باید سازمان‌های متولی، اقداماتي عملی و حمایتی را در راستای ترغیب و تشویق جوانان به ازدواج فراهم کنند؛ چراكه هیچ دختر یا پسری نیست که تمایل به ازدواج و آرامش در کنار همسر نداشته باشد اما آینده مبهم در زندگی مشترک است که سبب می شود گروهی از جوانان، ترس از ازدواج داشته باشند. بالا رفتن تجرد، علل طبیعی و اقتصادی و اجتماعی دارد و نباید به تجرد به عنوان یک آسیب اجتماعی نگاه کنیم...
 
...«اگر بخواهیم راحت صحبت کنیم، باید بگویم که بخشی از مردم ما هنوز معتقدند که اگر زنی مستقل زندگی کند، ممکن است با خود ناامنی به همراه بیاورد. در حالی که مطالعات نشان داده خودکنترلی زنان در زندگی های مستقل، بسیار بیشتر از خودکنترلی مردان است». این ها را «علیرضا شریفی یزدی» روان‌شناس اجتماعی در حالی به «قانون» می گوید که معتقد است در ایران ، خانواده ها این قدرت را دارند تا به فرزندان دختر مجرد خود، این فشار را وارد کنند که زندگی مستقل نداشته باشند. در مواردی این دختران موفق به تجربه استقلال می شوند ودر مواردی دیگر بعد از طلاق دیگر حاضر به بازگشت کنار خانواده نیستند.
 
به گفته این روان‌شناس اجتماعی، وقتی به زنی تحصیل کرده و توانمند به دید عامل ناامنی نگاه می کنیم، انتظار داریم جامعه ما در چه مسیری حرکت کند؟ به‌هر حال خواسته و ناخواسته آنچه در جامعه امروز ایران وجود دارد، وفور زنان و دختران مجرد است و نمی توان حق زندگی مستقل را از این افراد گرفت. آنچه مسلم است عیب‌زدایی از دختران و زنان مجرد در جامعه ایران، راه ناهمواری است که هموار کردنش به سال ها زمان نیاز دارد.
 
اینکه هر زن مجردی را که قرار است مستقل زندگی کند، به یک چشم نگاه نکنیم و با هر کسی مقایسه نکنیم، یک کار عظیم فرهنگی می طلبد. بحث، بحث تغییر ذهنیت هاست که این روزها در بخش های مدرن‌تر جامعه کمرنگ تر شده اما آنچه مسلم است جامعه ایرانی با پدیده ای به نام تجرد روبه‌رو است. پدیده ای که خواه ناخواه ذهنیت افراد را در آینده دگرگون کرده و از حساسیت ها خواهد کاست. اما کاش قبل از آنكه مجبور به همراهی با سیر تحولات جامعه شویم، اندکی کلاه خود را قاضی کرده و به حقوق زنان و دختران مجرد به عنوان عضوی از جامعه احترام بگذاریم.»
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار