کد خبر: ۵۲۱۰۲۰
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۶ - ۱۴:۱۵ 07 November 2017

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سبلان‌ما به نقل از آذرسلام، یوسف اکبری فرماندار دولت احمدی نژاد در اردبیل نسبت به آنچه در روز تودیع و معارفه استاندار اردبیل گذشته مطالبی را در کانال های تلگرامی انتشار کرده که در ادامه می خوانید.

متن نامه يوسف اكبري فرماندار سابق اردبیل به نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه محترم اردبیل ایت الله سید حسن عاملی:

 

حضور مبارک و منور اندیشمند فرزانه

حضرت آیت الله دکتر حاج سیدحسن عاملی " زید عزه "

نماینده معظم ولی فقیه در استان و امام جمعه فاضل شهر اردبیل

با سلام و تحیات وافره

جسارتا" بدون هیچ مقدمه و اینکه بعد از سالها غربت عزتمندانه و عزلت شرافتمندانه ای که تابحال نه قصد مزاحمت از برای کسی را نموده و نه از آستان مقام مسوولی خود را آویزان کرده ایم، اینبار به بهانه حواشی موجود در یک مراسم رسمی، اینچنین قصد نگارش در وجیزه ای بیمقدار کرده ام، فقط و فقط از باب تجدید ارادت و روشنگری زوایای برخی از قضایایی که مصداق بارز آن اخیرا سوژه مباحث در فضای مجازی را بهمراه آورده، علیرغم اینکه وجود ناقابل این کمترین دعاگویتان را بسیار اقل و عرایضم را نیز ناچیز از آن دانسته و میدانم که در پیشگاه شخصیت با فضیلت و اندیشمند با کرامتی چون حضرت مستطابعالی، قصد قلم نموده و حرفی از برای گفتن داشته باشم،،، لیکن و لاجرم مجبورم با کسب رخصت صمیمانه و اعتذار خالصانه از این جسارتم در محضر پرفیض تان، اشاره ای کرده بر آنچه از آن بعنوان "حاشیه غالب بر متن" در جریان معارفه استاندار جدید و محترم استان از آن نام برده و اینروزها مورد مداقه عموم، بویژه نخبگان و خواص جامعه قرار گرفته، مواردی را مزید استحضارتان تقدیم حضور نمایم ...

*حضرت آیت الله

در اینکه مسوولیتها امانتی است الهی و توفیق خدمتگزاری در آن، فرصتی است گرانبها و جابجایی در انتقال مسوولیتها نیز امریست مبارک و میمون، که یقینا" گردش نخبگان در سنگر خدمتگزاری، هم موجب شکوفایی و بالندگی اجتماعیست و هم نشاط و پویایی نیروهای باانگیزه و پرتحرک را به ارمغان داشته و دارد، هیچ شک و تردیدی بر آن نبوده و نیست ...

در اینکه اراده ملی و تصمیم اکثریت قاطع مردمی با اذن و تنفیذ مراد و مقتدای جانباز انقلاب،،، فصل الخطاب همه مجادلات انتخاباتی، بگومگوهای سیاسی و نهایتا چینش خادمان به ملت و آرایش کارگزاران اجرایی را در سطوح مختلف بهمراه آورده و میآورد، باز هیچ شک و تردیدی بر آن نبوده و نیست،

در اینکه بطور طبیعی و بدون هیچ تردیدی، هر دولتی با هر گرایش سیاسی مورد وثوق نظام و حاکمیت اسلامی، اختیار کامل و امتیاز جامع در بکارگیری نیروهای موردنظر و گزینش مدیران معتمد با روش و منش سیاسی خاص خودشان، صدالبته که هر از چندگاهی با برخی تبصره ها و پیوستهایی !!! بهمراه داشته و دارند، باز هیچ شک و تردیدی بر آن نبوده و نیست،

 

*لیکن بدون تردید و ایکاش!!!

ایکاش بطور طبیعی و بدون هیچ تردیدی،اشاره بر آن میشد که آیا لحن و بیان و ادبیات و انتظارات بکار رفته توسط خطباء صاحب سخن در این اجلاسیه اخیر، عینا" و همانند عبارات، کلمات و جملات و خواسته های استخراج شده در همه دولتهای پیشین و بمانند مراسمات مشابه آن بوده و همه خدمتگزاران به مردم را مثل هم، ایستاده و با خوشنامی استقبال و بدرقه کرده ایم یا اینکه برخی را خمیده پذیرش نموده و درازکش از همان مسیری که آمده بودند، پای پیاده و با اتوبوس دیپورتشان کرده و برگشتشان داده ایم ...؟!؟.

ایکاش بطور طبیعی و بدون هیچ تردیدی، شفاف و واضح و روشن اشاره میشد بر اینکه چه کسی و کسانی؟ با چه پیشینه و صبغه سیاسی؟ و از کدام دسته و گروهی؟ در این چهار سال از عمر دولت یازدهم که گذشت، انتظار و درخواست مقامی را از کسی کرده و یا از آستان صاحب منصبی آویزان بوده اند تا اینبار هم در دوره جدید، روزنه امیدشان را از دولت مستقر جستجو نموده و یا دلخوش به تدبیر آنان بوده باشند ...!؟!...

ایکاش بطور طبیعی و بدون هیچ تردیدی، از شخص استاندار سابق و محترم در آن همایش سوال میشد که در این چهار سال ماضی از دوران مدیریت ایشان بر استان اردبیل، آیا بیشتر از ناحیه عناصر و فعالان باصطلاح جریان رقیب در مضیقه و تنگنای طاقت فرسا و رودربایستی های مرعوبانه گرفتار برآمده و آنان بیشتر موجب دردسرهای فرصت گیر و باعث زحمات و مزاحمت در مسوولیتشان بوده اند یا نه از اندرون جریان حاکم، حامیان دولت و گروههای همسویشان، همواره در فشار و ارعاب و اعتراض، خون به دل گشته اند ...!؟.

 

ایکاش بطور طبیعی و بدون هیچ تردیدی، اشاره بر این میشد که جناب وزیر مفخم کشور، آخر و عاقبت وعده و وعیدهای بر زمین مانده و بی سرانجام استانداران ساعی، موفق و بومی شما !!! در دور اول از چهار ساله دولت خدمتگزار چه شد و به کجا رسید ؟!؟ چرا و به چه علت اینبار با چرخشی زیرکانه از سیاست بومی گری به تصمیم غیربومی گری غلطیده و اگر از عملکرد آنان و سیاست مذکور راضی نبوده و نتیجه ای عایدتان نگردیده است، پس چرا بجای عذرخواهی از مردم تیزبین، اینک با پشتک واروی ماهرانه و استخدام تعابیر و تفاسیر مشترک و عموما" کپی شده در همه مراکز استانی، مدیران تحت امرتان را جزء موارد استثنایی، به به گویان از اینجا تودیع و با چه چه سرایی در آنجا معارفه میفرمایید، حال گیرم صورت مساله را اینچنین پاک کرده و از مسیر واقعی آن در پاسخگویی منحرف ساختید، لیکن حافظه تاریخی و ذهن جستجوگر افکار عمومی را با اینچنین جابجاییهای مصلحتی، کلیشه ای و تزیینی چگونه پاک کرده و چسان توجیه خواهید فرمود ...!؟.

ایکاش بطور طبیعی و بدون هیچ تردیدی، از مدیران ارشد استانی سوال میشد که بلاخره تکلیف آنهمه شعارهای دهان پرکن که سالها گوش فلک را در باب "مگاپروژه ها" آنهم با صدها بنر تبلیغاتی رنگارنگ در ورودیها و خروجیهای شهرها و براه انداختن دهها جشنواره و گلریزان و نورافشانی، کر کرده بودید، چه شد و به کجا رسید ؟!؟ بگذریم و بگذاریم از گمرک اصلاندوز که هیچ و یا از بندر خشک و بی خشک آن !!! اما چرا بر سر مردمان شریف و مرزداران نجیب دشت مغان، شیره مالیدید و جزء دروغ و فریب !!! چیزی تحویلشان نداده، با بکارگیری دو تن از فرزندان این خطه دلاورخیز در منصب معاونتهای استانداری، دوباره صورت این قصه پرغصه را وارونه جلوه نمایاندید، گو اینکه در گذشته های نچندان دور، ما اصلا" نه کارگزار مغانی در مرکز استان داشته ایم و نه ابدا" از فرزندان رشیدشان در مناصب استانی، معاون یا وکیل و یا مسوولی بکار گرفته و انتخاب یا انتصاب یافته بودند ...!؟.

ایکاش بطور طبیعی و بدون هیچ تردیدی، اشاره بر آن میشد که اگر در انتخاب و جابجایی مدیریت خدمات امور شهری، علیرغم دپوی عمدی در تلنباری از خاک و خاک ریزان که با مسدود کردن عجولانه همه میادین و خیابانهای منتهی به مراکز خاص توریستی !!! آنهم با شعار فریبنده و گمراه کننده استقبال از گردشگران در حساسترین هفته های پایانی از تعطیلات تابستانی !!! چگونه قلمهای اجاره ای و آغشته بر روغن پر چرب و نرم، کانالهای خاص تلگرامی را گریسکاری کرده، از مدتها پیش و با حساب و کتاب قدمگاههایشان را برای چنین روزی، سنگ فرش نموده و با چه قشقرقهای هدایت شده از اتاق فرمان و با چه هیاهوهای تصنعی بازیگران اجیر شده در میدان تخریب، که آسوده و بی محابا، هم حمایت شدند و هم جولان دادند که ای وای بر ما و وای مصیبتا، فصل کار بگذشت و فرصت یار برفت !!.

اما دریغا و صدافسوس از آن سینه چاکان دلواپس در عمران و آبادانی شهر و دلسوختگان در فردای سازندگی ها!!! که اینبار نه کسی از قول و قرارهای دروغین، چیزی را نوشتند و مطلبی را متذکر شدند و نه از ابطلال فرصت طلایی یک اربعین کامل 40 روزه در رفت و آمد مدیریت ارشد اجرایی استان که سرنوشت یکساله آن در فصل چانه زنیهای اعتبارگیری و بودجه نویسی از برای پروژه های بلاتکلیف و برزمین مانده، اینچنین بفراموشی سپرده، همه را دم فرو بستتند و با همدیگر خندیدند و ایستاده رفتند...!!!...

ایکاش بطور طبیعی و بدون هیچ تردیدی اشاره میگردید که انصافا" چه کسانی از انتصاب اخیر استاندار محترم و جدید استان خوشحال بوده و از انتخاب ایشان استقبال کرده و خرامان بودند ؟!؟ و چه کسانی از انتصاب ایشان سخت دلگیر و خشمناک، زانوی غم در بغل کرده، از هر فرصتی و پیش هر کسی که میسورشان بود، هم رفته اند، هم گفته اند و هم با شارلاتان بازیهای مخصوص خودشان تخریبش کرده، زیر یک خمش را ناجوانمردانه گرفته، آنگاه که با خیمه کمرشکن مواجه گشتند، آخرالامر در آفتاب بالانسی کاملا هنرمندانه که اتفاقا" شگرد اصلی آنان از گذشته ها در این نقش آفرینی ها بوده است، مایوسانه و سرشکسته نامه "فدات بشم" ارسال کرده و قس علیهذا...!!!...

آری و اگر به کسی بر نخورده و یا احدی را غصه دل نگرداند، ما هم " صدالبته" بی منت و بدون هیچ چشمداشتی، از این انتصاب شایسته و انتخاب بایسته هم خوشحالیم و هم بر بانیان و مسببانش، صمیمانه سلام و درود فرستاده، دست مریزاد نثارشان می کنیم ... 

 

آری ما هم بر این انتصاب خرسندیم که "شاید و شاید" با انتخاب استاندار جدید، بار دیگر نسیم خوش سازندگی، تحرک، عمران و آبادانی در استان وزیدن گرفته، خون تازه دوباره در کالبد بی روح و وجود خسته اش جاری گردد ...

ما خوشحالیم که"شاید و شاید" دیگر طومار وعده و وعیدهای دروغین در هم پیچیده، عوامفریبها و فریبکاریها از آن رنگ باخته، بازار چانه زنیها و لابیگریها و کارچاق کنی ها در اطراف و اکناف کساد و بجایش صداقت، راستگویی و یکرنگی، جایگزین زشتیها و ناصافیها و پلشتیها بوده باشد ...!!!...

ما خوشحالیم تا "شاید و شاید" سیاست بازیهای فرسوده و پوسیده ناشی از تفکر غلط و نگاههای بسته و خسته دورهمیهای کوچه و محله ای !!! دیگر از این شهر رخت بر بندد، کرامت انسانی و شایستگیهای حقیقی افراد، میزان و معیار در تصمیم گیریها و گزینش همه نیروهای مومن، متعهد و کارآمد با رمز و رموز ولایی و انقلابی متعلق در متن و بطن همان جریان حاکم و غالب بر مصدر امور گشته و بس ...!!!...

 *امام جمعه فاضل و دانشمند

ایکاش بطور طبیعی و بدون هیچ تردیدی، فقط و فقط یکبار معاون محترم سیاسی و امنیتی استانداری را که بحمدالله هم از حامیان اصلاح طلب دولت مستقر و هم از اعتدالگرایان شاخص استانی بوده و هستند، به حضور مبارک میطلبیدید و میپرسیدید که در آن بازدید سرزده و اتفاقی اخیر با هر هدف و نیتی هم که بوده و برای اولین مرتبه در طول پنجمین سال از فعالیت دولت محترم تدبیر و امید را که داشته اند، بزرگوارانه منت گزارده و همکاران جسارتا با عرض پوزش، "تعبید شده" خود را بعد از سالهای طولانی، غریب نوازی فرموده بودند، در واقع آنانرا چگونه دیده و چگونه ملاقاتشان کرده اند ؟!؟ آیا در این دید و بازدید اداری، محیط کاری آنان را در مجموع این ملاقات نیم ساعته، توام با آرامش، تکریم، رضایتمندی و با سرفرازی ترک محل کرده اند یا اینکه در وجود مبارکشان، آثار شرمندگی، عذرخواهی، خجلت و سرافکندگی مستولی گشته و با شرمساری خداحافظی نموده اند ؟!؟ آیا فضای اداری آنان را مانند سوییتی از هتل آپارتمان و ویلای برخوردار از همه مواهب و امکانات حداقلی یک کارمند و مستخدم دولت تصور کرده اند یا نه محیط کاری آنان را مانند "زندان" تعبیر نموده و کارکنان محصور در آنرا هم، چون "اسیران در بند" تفسیر کرده اند ...!؟!...

*جان مطلب و مخلص کلام

میدانم با انتشار این وجیزه ناقابل و بازتاب محتمل آن در افکار عمومی، بدور از شان و منزلت قلم بدستان صادق، خالص و با وجدان که خود نیز توفیق شاگردی در مکتب اهالی قلم و رسانه و مطبوعات شجاع، آزاد اندیش و متعهد را داشته و همواره مفتخر بر آن بوده و هستم، احیانا برخیها "خود بنویس های بی اختیار" و "استیجاری" را بخدمت گرفته، برای این چند سطر نوشتاری که بمذاقشان خوش  نیآمده و نخواهد آمد،،، مامور خواهند کرد تا زمین و زمان را با سنگ و کلوخ یا تیر و کمان به توپ بسته، همه چیز را به همه کس وصل داده، از این شاخه بدان شاخه پریده و به قصد وارونه جلوه نمایاندن اصل قصه، فرعیات بلااثر را هم در جاده خاکی پارک نمایانند که البته نه تنها هیچ حرجی بر آن نداشته ایم، بلکه هیچ ابایی هم از آنان نخواهیم داشت.

لیکن، "عزیزدلها و سید جلیل الفضل"

جان مطلب در اینکه ما سالهاست نه چشم انتظار از تدبیر کسی کرده ایم، نه دل بر امیدشان بسته ایم و نه تصور بر زحمت احدی را داشته و داریم، خیری از آنان ندیده و توقعی نیز بر دل نیآورده ایم، اما همین که شرشان را برداشته و شاید در امان بوده باشیم، این عین خیر است و مبارک بر همگان ... !!!

در پایان صمیمانه از تصدیع در اوقات شریفتان عذرخواهم و از مراحم عالی و الطاف سخاوتمندانه حضرت مستطابعالی که همواره نسبت به خدمتگزاران دیروز و امروز داشته و دارید، به سهم اندک خویش ممنونم و دعاگویتان خواهیم بود.

بااحترام فایقه و اعتذار فراوان

یوسف اکبری

1396/8/16

انتهای پیام/

اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۲
انتشار یافته: ۶
محمد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۰۴ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۷
کاش یه ویرایش میکردین این متن رو. غلط املایی و نگارشی که زیاد داره. جملات هم مبهم و نامفهومه. خب منظورش رو رک و راست بگه دیگه دو ساعت کش داده مطلب رو.....
اردبیلی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۱۱ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۷
تابی جون چرا نظر منو نذاشتین
مسعود
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۵۰ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۸
اکبری جان خودت فهمیدی چی گفتی؟ می خوای لفظ قلم کار کنی
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۴۲ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۱
قارداش گوده یاز هامی اوخوسن، جاماعات دا حوصَله قالمیب.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۵۳ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۱
اینکه ادبیات ۵۰ سال پیش بود. میخواستی مردم حرفت را بفهمند ساده و روان حرف میزدی احوی!
داریوش
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۲:۲۰ - ۱۳۹۷/۰۹/۲۹
اکبری جان یا تو خیلی بیکاری یا خوشت میاد از نامه نگاری و...... بهرحال من که فقط ایکاش هارو خوندم فقط، خداییش یه سوال، شما واقعا فرماندار بودین؟؟؟!!!
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار