به گزارش تابناک یزد، هفته نامه پرگار گفتگویی با دکتر پاپلی منتشر کرده است. در این گفتگو آمده است: دلگیر بود از سختگیریها. میگفت میگویند ایرانیها کتاب نمیخوانند در حالی که با سختگیریهای بیدلیل به کتابهایی که روایت صادقانهای از اتفاقات گذشته دارند اجازه چاپ نمیدهند. البته همه در ایران موافق هستند به جز یک نفر در استان خراسان...
یکی از زیباترین کتابهایی که در طول تاریخ درمورد شهر یزد نوشته شده، «شازده حمام» است که تحولات یزد را از دهه 30 به زیبایی به تصویر کشیده است. نثر ساده و صداقت نویسنده از عواملی است که این کتاب را مورد اقبال خوانندگان قرار داده است، به طوری که تاکنون 4 جلد از این کتاب منتشر شده است.
در حال حاضر جلد پنجم آن در مراحل نهایی نگارش است که چاپ آن با مشکلاتی روبرو شده است و چاپ پنجم جلد چهارم نیز پس از کش و قوسهای فراوان محقق شد.
هفته نامه پرگار به دلیل خبر نگارش جلد پنجم کتاب جذاب شازده حمام، گفت وگویی با «محمدحسین پاپلی یزدی»، نویسنده این کتاب، که از مفاخر یزد نیز به شمار میرود، انجام داده است.
پاپلی یزدی اهل یزد است و تا سال 46 که در دانشگاه مشهد پذیرفته شد، ساکن یزد بود.
او پس از دریافت لیسانس جغرافیا از دانشگاه مشهد، از سال 50 در همین دانشگاه مشغول به کار شد و دوره سربازی خود را در خدمت دانشگاه بود. سپس در سال 55 به فرانسه رفت و تحصیلاتش را تا مقطع دکتری در دانشگاه سوربن ادامه داد.
در ادامه، بهعنوان عضو هیاتعلمیدانشگاه فردوسی مشهد، به تدریس مشغول شد. در سال 1380، همزمان با بازنشستگی از دانشگاه مشهد به دانشگاه تربیت مدرس تهران رفت و آنجا کار تدریس را دنبال کرد و از سال 81 نگارش کتاب شازده حمام را آغاز کرد.
در ادامه این گفتوگو را با هم میخوانیم.
همانطور که میدانید یکی از مهمترین عواملی که موجب موفقیت رمان میشود، نام رمان است. چه شد که نام «شازده حمام:» را انتخاب کردید و آیا هیچوقت از انتخاب آن پشیمان شدید؟
در ابتدا که شروع به نگارش این کتاب کردم احتمال استقبال از کتاب را تا این سطح نمیدادم. ولی با این حال از همان ابتدا این نام را با دقت انتخاب کردم.
شازده حمام نام یکی از داستانهای من بود. در واقع تنها جایی که من شازده بودم در همان حمام بود و تنها جایی که در آن زمان احترام داشتم همان جا بود. همانگونه که در دنیای واقعی نیز به همین شکل است. همه آنهایی که پول در دستانشان است شازده هستند و بی پولهابدون احترام و در نتیجه ارزشهای مادی جای خود را به ارزشهای معنوی داده اند.
در واقع ما خیلی وقتها ارزشهای معنوی را در پایین شهر میبینیم ولی همه احترام برای بالا نشینان است. در نتیجه هیچوقت از این اسم پشیمان نشدم.
شما در یکی از داستانهای به نام «زری سلطان و بدبینی سلطان» به آفت بدبینی و قضاوت نابجا پرداختید. در این داستان زری که شکمش به دلیل بیماری ورم کرده بود آماج تهمتها قرار گرفت و بدترین برخوردها با او شد.
در دنیای مدرن امروز کمتر این موارد دیده میشود. ولی با این حال پوسته مدرن کشورها منجر به رفتار مدرن و صحیح نشده است. آفتهای اخلاقی امروز کشور ما از نظر شما چیست؟
هنوز هم در سراسر دنیا هستند زریهایی که زیر باد کتک و ظلم گرفته میشوند و مردم به سادگی از کنارشان عبور میکنند و این آفتهاشاید در زمینه خاص داستان زری وجود نداشته باشد، ولی در دیگر زمینههابیشتر هم شده است.
در حال حاضر شاهد دعواهای گروههای سیاسی بر سر قدرت هستیم که این یکی از بزرگترین آفتهای قرن اخیر است. همچنین آفت بدبینی و دروغ و تهمت نیز از بزرگترین آفات دنیای امروز است.
در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد شما ایشان را به مناظره دعوت کردید. در حال حاضر کسی هست که بخواهید با او رودر رو مناظره کنید.
امروزه آنقدر احمدی نژاد زیاد شده که باید صبح تا شب مناظره کرد.نامه من در آن زمان به آقای احمدی نژاد این بود که دانشگاهیهاوظیفه خود را انجام میدهند و این دولت است که باید خوب عمل کند. در آن زمان روزنامه وابسته به ایشان به جای شنیدن صحبتهای من بدترین تهمتهارا به بنده زد و از توطئه سخن گفت.
اگر بخواهم بگویم امروز باید با چه کسی مناظره کرد، قطعا آن فرد آقای روحانی است. بروکراسی کشور نیاز به اصلاح دارد و تا اصلاح نشود مملکت پیشرفت نمیکند. 40 سال است از توسعه حرف میزنیم ولی توسعه مد نظر توسعه ای شتاب زده و بر پایه ایدآل گرایی است و هر رئیس جمهوری با این رویه بخواهد حرکت کند موفق نخواهد شد.
بگذارید اندکی از سیاست فاصله بگیریم و به مقوله شیرین ادبیات بپردازیم. شما از معدود نخبگان و بزرگان یزد هستید که مردم خیلی خوب شما را میشناسند و با بسیاری از اتفاقات زندگی شما به واسطه کتاب زیبایتان آشنا هستند. چه شد که تصمیم گرفتید خاطراتتان را به رشته تحریر درآورید ؟
باید گفته شما را تصحیح کنم، یزد در بخشهای زیادی، افراد بزرگ و سرشناسی دارد که من یکی از کوچکترینهای آنها هستم و مردم شناخت زیادی نیز از آنها دارند؛ مردان و زنان دانشمندی که اگر بخواهیم از آنها نام ببریم، ساعتها باید نام آنها را بگوییم. از هر رشته و گرایشی انسان بزرگ در یزد وجود دارد؛ از روحانیان بزرگ تا هنرمندان، صنعتگران، کسبه، تجار، دانشمندان و خیرانی که در راه خدا کارهای بزرگی انجام دادهاند؛ بنابراین، ما انسانهای معروف و بزرگ زیادی در شهر داریم که مردم هم بهخوبی آنها را میشناسند.
من از کودکی خاطراتم را یادداشت میکردم. از سال 1381 تصمیم گرفتم خاطرات خود را تنظیم کنم و به نام «شازده حمام» به چاپ برسانم.
از خصوصیات بارز شازده حمام روانی، سادگی متن و صداقت است. برای خوانندگان این کتاب جالب است که استاد جغرافیا اینگونه روان و زیبا مینویسد. قدرت جادویی قلم شما از کجاست؟
تالیفات من به همین کتاب برنمیگردد. من 33 تالیف دارم، اما کتابهای دیگرم اینگونه ساده و روان نیست و در زمینه رشته تخصصی من که جغرافیا هست، تالیف شده است.
در این کتاب به این دلیل که مخاطب مردم عادی بودند، سعی کردم نوع نوشتار طوری باشد که تمام اقشار جامعه بتوانند از آن استفاده کنند؛ بنابراین تلاش کردم از لغات ملموس و آشنا برای مردم استفاده و از به کار بردن کلمات ناآشنا با زبان مردم دوری کنم. یکی از اهدافم نوشتن کتابی بود که افراد کمکتابخوان را هم جذب کند، به همین دلیل سعی کردم نوع نوشتارم برای همه آسان باشد، اما این محبت مردم است که نثر این کتاب را ساده و قابل فهم میدانند.
شما از جذب افراد کم کتابخوان سخن گفتید. 80 هزار نسخه از کتاب شما چاپ شد و به گفته خودتان یک میلیون و 200 هزار نفر کتابهای شما را خوانده اند.مشکل از مردم است که کتاب نمیخوانند یا از کتابها؟
مشکل از هر 2 است. تیراژ 80 هزار در کشورهای پیشرفته تیراژ پایینی محسوب میشود. ولی با این حال تجربه نشان داده است که مردم ما به کتابهای این چنینی علاقه خوبی دارند. به عنوان مثال شما میبینید که از کتاب طولانی آقای دولت آبادی چه استقبال خوبی شد. ولی متاسفانه در امر نگارش کتاب مشکلات زیادی وجود دارد.
در حال حاضر از راه نویسندگی امرار معاش ممکن نیست. در نتیجه نویسندههاتمرکز خود را بر روی نوشته ها نمیگذارند که موجب پایین آمدن کیفیت آن میشود. از طرفی خیال نویسنده برای چاپ اثرش راحت نیست و مشکلات باعث شده است که کیفیت کتابهای ایرانی کاهش پیدا کند.
آیا شما هم این مشکلات را لمس کردهاید؟
بله متاسفانه. در حال حاضر جلد پنج کتاب شازده حمام در مراحل نهایی خود را میگذراند ولی برای چاپ آن به دلیل مخالفت یک فرد خاص با تردید جدی روبرو هستیم و آن فرد آنقدر نفوذ دارد که از وزارت ارشاد کشور گرفته تا وزارت مدیر کل ارشاد خراسان تسلیم او هستند و این در حالی است که آن فرد هیچ مسئولیت مرتبطی ندارد.
حالا شما کلاه خود را قاضی کنید. با این شرایط میشود کتاب خوب داد؟ به همین دلیل تصمیم به مهاجرت گرفته ام. البته من برای مهاجرت به آمریکا نمیروم. به هرات که یکی از مراکز فرهنگ پارسی است میروم و در جهت اینکه آنجا را یکی از قطبهای فرهنگی خاورمیانه کنم تلاش میکنم.
در این گفتگو شما درباره مسائل سیاسی و اجتماعی خیلی صریح و صادقانه سخن گفتید. برای خوانندگان و دوستداران شما جالب است بدانند صراحت لهجه و شجاعت در نوشتهها و سخنان شما از کجا نشات گرفته است؟ چه اتفاقی افتاده که میتوانید اینگونه با صراحت سخن بگویید و بنویسید؟
شاید صراحت لهجهام تا حدی به نوع تربیتی که مادرم داشته است، برگردد؛ اما حتما تعدد مسافرت نیز در آن نقش داشته است؛ چرا که مسافرتهای زیادی داشتهام.
به 52 کشور دنیا مسافرت کردهام. وقتی انسان به سفر میرود و دنیا را میبیند، بسیاری از پیچیدگیها برای او کم میشود و راحتتر با مسائل برخورد و آنها را حل میکند، به همین دلیل شاید بسیاری از ملاحظات را دیگر رعایت نکند. همان طور که در قرآن نیز به انسان توصیه شده است: «سیروا فی الارض»، این گردش روی زمین به انسان متذکر میشود چقدر کوچک است و درک و باور این ناتوانیها و ضعفها انسان را پذیرندهتر میکند و بسیاری از ترسها را از بین میبرد.
شما در حال حاضر جزو برجستهترین چهرهای جغرافیا در دنیا هستید. اگر به دوران جوانی برمیگشتید، آیا حاضر بودید مجدداً در رشته علوم انسانی و جغرافیا تحصیل کنید؟
در نوجوانی دلم میخواست ریاضی بخوانم و به ریاضیات بهویژه هندسه بسیار علاقهمند بوده و هستم. در ابتدا، در مدرسه ایرانشهر در رشته ریاضیات ثبتنام کردم و مشغول شدم، اما بهعلت یک شیطنت بچگانه مورد مواخذه رئیس وقت مدرسه ایرانشهر، مرحوم «حاجیناصری مهریزی»، قرار گرفتم و از مدرسه ایرانشهر بیرون آمدم و چون مدرسه دیگری در یزد رشته ریاضی نداشت، ناچار به رشته علوم انسانی تغییر گرایش دادم، ولی همیشه این اتفاق را لطفخدا میدانستم و دعاگوی مرحوم «حاجی ناصری» هستم.
اما اگر مجددا به آن دوران برمیگشتم، باز هم همین راهی را میرفتم که در این سالها رفتهام و کارهایی را انجام میدادم که در گذشته انجام دادهام. فقط سعی میکردم بیشتر از وقتم استفاده کنم و زمانی را از دست ندهم.
من جغرافیا را دوست دارم، به این دلیل که قدرت تحلیل را در انسان قوی میکند، ولی اگر جغرافیا نمیخواندم، ریاضی میخواندم و اگر شرایط این دو رشته آماده نبود، حتما در فلسفه ادامه تحصیل میدادم.
چه عواملی موجب شد برخلاف بسیاری از دانشجویانی که برای تحصیل به خارج از کشور میروند، به ایران برگردید؟
من به دانشگاه مشهد تعهد داده بودم و یکی از دلایلی که به ایران برگشتم، همین تعهد بود، اما دلیل مهمتر و اصلی مادرم بود، بهطوریکه نمیتوانستم نسبت به مادری که تنها فرزندش بودم، بیتفاوت باشم. مادرم هم نمیتوانست دوری من را تحمل کند، برای همین هم بعد از چند سال زندگی در فرانسه، به ایران و مشهد بازگشتم.
فرانسه یکی از مهدهای ادبیات دنیا است. آیا زندگی در آنجا تاثیری بر نوشته های شما داشت؟
من همیشه به نویسندگان فرانسوی و روسی علاقه زیادی داشتم. علاوه بر فرانسه همانطور که گفتم به دیگر کشورهای دنیا سفر کردم و آن سفرها موجب افزایش خلاقیت من در به تصویر کشیدن وقایع شد.
اگر بخواهیم از مشکلات عمومی مردم و شهر بگوییم، باید به این نکته اشاره کنیم که دچار بحران آب هستیم. مردم خطر بیآبی را درک کردهاند و نگران هستند. نظر شما، بهعنوان یک فرد فعال در حوزه آب، درمورد این بحران و راهکارتان چیست؟
هنوز شاهد حساسیت چندانی از طرف مردم نسبت به موضوع کم آبی دیده نمیشود و هنوز آنگونه که باید در مصرف آب حساسیت وجود ندارد. هرگاه دیگر شاهد شستوشوی خودروها، ورودی مغازهها و حیاط خانهها با آب لولهکشی نبودیم، شاید بتوان گفت که مردم به عمق مسئله پیبردهاند.
هرگاه مردم بهجای ایجاد کارخانههای پرآبخواه مانند کارخانه فولاد و کاشی و سرامیک در قلب کویر، به صنابع کمآبخواه مثل تولید نرمافزار روی آوردند، آن روز آماده صرفهجویی30 درصدی در مصرف آب هستند؛ آنگاه میتوان برای کنترل بحران آب، کارهای بسیاری انجام داد.
به نظر شما، با وجود معرفی یزد بهعنوان یک شهر جهانی در چند ماه اخیر، چه فرصتها و تهدیدهایی برای شهر به وجود خواهد آمد؟
به طور حتم، فرصتهای بسیاری بهویژه در مورد گردشگری پیش روی این شهر قدیمی است. امیدوارم، شهرداری، استانداری و مردم بتوانند بهخوبی از این فرصتها استفاده کنند.
یزد از شهرهایی است که یکی از افتخاراتش همزیستی مسالمتآمیز ادیان است. در یزد مسلمان، یهودی، ارمنی و زرتشتی بهراحتی در کنار هم زندگی کردهاند و با هم به مسائل دینی خود پرداخته و به اعتقادات هم نهتنها احترام گذاشتهاند، بلکه حتی گاهی باور داشتهاند. همزیستی مسالمتآمیز یکی از دلایل ثبت جهانی یزد است.
به عنوان یک دانشمند یزدی و با توجه به اینکه هم در عرصه ادبیات فعالیت داشته اید و هم یکی از افراد شناخته شده در جغرافیا جهان هستید، چه سخنی با جوانانی که میگویند «نمیشود» و «نمیتوانیم» دارید؟
هم میشود هم میتوانیم. در تمام دورانهاو در همه کشورها شرایط سخت بوده است. مثال واضح من برای شما ابوعلی سینا است. فردی که همواره فراری بوده و از این حکومت به آن حکومت میرفته است. تاریخ جهان به همین شکل است. ویکتور هوگو 18 سال در تبعید بود و هر کس که واقعیتهارا نوشته با مشکل روبرو شده است.
ولی شرایط در کشور ما رو به بهبود است ولی همیشه ژاورها در تمام دنیا هستند. ژاور نام شخصیت منفی داستان بینوایان اثر ویکتور هوگو است. او یک بازرس پلیس است که در طول داستان، برای دستگیری ژان والژان تلاش میکند و حتی پس از تبرعه ژان والژان پیگیر دستگیری مجدد اوست. پس جوانهابدون در نظر گرفتن مشکلات قدم در راه بگذارند و بدانند موفقیت و تلاش با هم عجین هستند.
منبع: هفته نامه پرگار