کد خبر: ۵۴۸۶۲۶
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۶ - ۰۸:۲۱ 07 January 2018

 در برهه ای از زمان تولید مقاله در مقیاسی مانند آی اس ای مساوی با حیات و ممات پژوهشگران و اساتید دانشگاه بود؛ اکنون این هیبت دروغین خوشبختانه شکسته شده است، اما با تهدید دومی مواجه شده ایم و آن هیچ انگاری مقاله است.
 
 
 هرچند امروز بسیاری معتقدند مقالات از اثربخشی لازم برخوردار نیست و یک کار بیهوده است و بایستی بساط این گونه تولیدات علمی برچیده شود، اما طرح چنین مسائلی نشات گرفته از همان فرهنگ مان است، این که به مزاح و کمی جدی گفته می شود که مراقب باشیم کشور چهل ستون و بی ستون نباشیم نشات گرفته از همین فرهنگ است، چراکه می توان بین صفر و صد جای داشت.
 
در برهه ای از زمان تولید مقاله ای مانند آی اس ای مساوی با حیات و ممات پژوهشگران و اساتید بود، هرچند اکنون خوشبختانه این هیبت دروغین شکسته شده است، اما با تهدید دومی مواجه شده ایم و آن هیچ انگاری مقاله است. گویی از این طرف در حال سقوط هستیم.
 
متاسفانه امروز از تریبون های مختلف، کارشناسان مختلف بحث می کنند و به سمتی می روند که دانشگاه مساوی است با کارگاه و به طور حتم این یک خطای استراتژیک و به نظر گناهی نابخشودنی است چراکه دانشگاه در ابتدا محلی برای پرورش انسان متعالی است.
 
ما باید مراقبت کنیم که در نحوه سیاست گذاری ها در حوزه علم و فناوری در دام افراط و تفریط گرفتار نشویم چراکه در دنیا نیز همه پژوهش ها کاربردی نیست و منجر به فناوری نمی شود و ممکن است یک در هزار مقالات به فناوری ختم شود. بنابراین تکلیف مابقی چیز دیگری است.
 
در زمینه چرخه تولید علم در کشور در حال حاضر چنان القا می شود که گویی تمام علوم باید به محصول و ثروت ختم شوند، درحالی که این همه حقیقت علم نیست و در واقع این چرخه از ایده، مقاله، فناوری، محصول و ثروت تشکیل شده است
برخی علوم چرخه متفاوتی دارند؛ از ایده شروع می شوند اما به ثروت منجر نمی شوند، این علوم البته ممکن است به سرمایه اجتماعی یا افزایش نشاط، امیدواری و رشد و تعالی در جامعه منجر شود.
 
هر علمی که چرخه آن از ایده شروع می شود و به سرمایه ختم می شود، لزوما در مسیر آن فناوری و تجاری سازی نیست و ما بایستی انتظارمان را مجدد تعریف کنیم، به عنوان مثال یک ایده ممکن است به تولید یک کتاب و رمان ختم شود و همین شاید مسیر یک جامعه را تغییر داده، اصلاح و هدایت کند و تعالی بخشد.
 
بنابراین ما همچنان که مدتی در دام انتشار مقاله آی اس آی بودیم، گویی درحال حاضر نیز در دام دانشگاه کارآفرین و این که همه باید کارآفرین باشند افتاده ایم و به تعبیری از آن طرف بام در حال سقوط هستیم.
 
در نگاه جامع به بخش سیاست گذاری علم باید توجه ویژه داشته باشیم که اولا همه علوم را یکسان نبینیم، انتظارات خود را از همه علوم و دانشگاه ها یکسان تعریف نکنیم و چرخه تولید علم را نیز برای همه آنها یکسان ندانیم.
ضمن این که دانشگاه باید در خدمت جامعه باشد اما با تمام وجود معتقدم همه دانشگاه صنعت و کارآفرینی نیست.
 
این که دانشگاه باید درخدمت جامعه باشد بسیار صحیح است اما بدانیم که یک بخش جامعه صنعت به معنای خاص آن است و جامعه بخش های دیگری را نیز شامل می شود، رشد و تعالی و فرهنگ عمومی کجای این تعریف می آید که دانشگاه نسل سوم را تعریف کنیم.
 
از یکی از اساتیدی که از کشور استرالیا به دانشگاه تهران آمده بود و در سخنان خود با حرارت بسیار در خصوص مسئله کارآفرین بودن دانشگاه ها سخن می گفت، سوال کردم که آیا جهت گیری دانشگاه های شما در تمام رشته ها مثل رشته فلسفه نیز کاربردی است؟ البته او که غافلگیر شده بود و پاسخی نداشت تنها اظهارکرد که این رشته ها نیز بایستی در مسیر پژوهش های کاربردی گام بردارند
 
متوجه شدم در دنیا نیز همین است و انتظار پژوهش کاربردی از استاد فلسفه تنها می تواند بیان قواعد پیچیده و کاربردی بحث های فلسفی به زبان ساده برای مردم باشد، انتظار از استاد فلسفه در واقع همین است اما آیا کسی عیار و ارزشی برای آن قائل است؟
 
آیا ارزش و اعتبار یا تاثیرگذاری درس یک استاد فلسفه که در یک برنامه تلویزیونی قواعد پیچیده فلسفی را برای جوانان و خانواده ها شرح می دهد مشخص است؟ در حالی که اگر کار فیزیکی و کاربردی تر و قابل ملموس انجام شود، جامعه خیلی بیشتر می پسندد؛ به واقع ما نبایستی در این خطا گام برداریم و نگاه تک بعدی داشته باشیم، جامعه ما بایستی همه جانبه نگر باشد. 

انتشار مقاله برای مقاله خطا است اما اگر در ارتباط با توسعه علوم پایه یا علوم انسانی باشد بسیار هم ارزشمند است چراکه این علوم برای پویایی بیشتر نیازمند تولید مقالات علمی هستند.
 
لذا نبایستی از یک استاد فلسفه پرسید شما در ارتباط با کارآفرینی چه کرده اید چراکه کار او کارآفرینی نیست. یا به استاد زبان فرانسه می گویند شما طرح از بیرون نیاورده اید لذا امسال هیچ اعتباری به شما تعلق نمی گیرد؛ این مانند آن است که از یک کشتی گیر بخواهیم فوتبال بازی کند.
 
این تجارب وجود دارد و باید در فضای سیاست گذاری علم و فناوری کشور پرهیز از افراط و تفریط داشته باشیم و سیاست گذاری هایمان را براساس شرایط بومی خود و مبتنی بر تجارب و تمدن بومی خود مدیریت کنیم.
 
دکتر علی باقر طاهری نیا (استاد تمام دانشگاه و مدیرکل برنامه ریزی و نظارت پژوهشی دانشگاه تهران)
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار