به گزارش تابناک یزد، بهرهبرداری سیاسى از رسانههای انسانى یک از شیوههای مبارزاتى فاطمه زهرا (س) بود که با آگاهى و رشد سیاسى به زنان مهاجر و انصار، آتش مبارزه در خانوادههای مدینه وارد میشد. این مبارز سیاسى شکستناپذیر که تمام تابوتوان خود را در دفاع از حریم ولایت و امامت قرار داده بود، به علت تلاش بیشازحد، ناتوان و این بانو پس از مدتی به علت بیمارى و ضعف، در خانه بسترى شد.
وقتى خبر بیمارى آن حضرت در مدینه پیچید، زنان مهاجر و انصار که وامدار تعلیم و تربیت فرهنگى آن حضرت بودند، براى عیادت او آمدند. حضرت در پاسخ آنان که جویای احوال ایشان بودند، در دفاع از حریم ولایت به سخن پرداخت و از سستى مردانشان سخن راند که حق را فراموش و سکوت اختیار کردهاند. بازتاب سخنان دخت پیامبر بهتدریج در خانهها آتشى به پا کرد و انقلابى پرخروش را جهت داد و نطفههای آگاهى و شعور را بارور کرد.
بنابه گزارش خبرگزاری فارس از ابرکوه، این شیوه مبارزه نشان میدهد اگر در جامعهای بهجای مشغول ساختن زنان به خود، براى آنها کار فرهنگى و فکرى صورت گیرد و به آنان آگاهى سیاسى داده شود، بهتر میتوانند در شناخت حق و حقیقت بدون تعارفهای دیپلماتیک و بازیهای سیاسى وارد صحنه شوند و به دفاع بپردازند. مصداق این حقیقت در انقلاب اسلامى ما نمود پیدا کرد؛ حضور زنان و پیشتازى آنان درصحنه مبارزات انقلاب و پشتیبانى از جنگ و فعالیتهای پشت جبهه، این نظریه را ثابت میکند که حرکت زنان ایران وامدار مبارزات سیاسى حضرت زهرا (س) بوده است.
تاکتیک کوبنده دیگرى که ضربه سهمگینى بر حکومت وقت وارد آورد، وصیتنامه سیاسى حضرت زهرا (س) بود که براى بیدار ساختن افکار خفته و توجه افکار عمومى و عدم بهرهبرداری حاکمان سیاسى وقت از مراسم سوگوارى و دفن آن حضرت نگاشته شد. حضرت در وصیتنامه سیاسی خود حضرت علی (ع) را ولی بر حق دانست. این وصیت شیوهای بکر و تازه بود از سوى سیاستمدارى حرفهای در دفاع از حریم ولایت و تحقیر موقعیت سیاسى خلیفه وقت بود.
حاکمان وقت میخواستند در مرگ آن حضرت با مرثیهسرایی و ارادت به آن حضرت، مخالفتها و مبارزات ایشان را در دفاع از حریم ولایت تحتالشعاع قرار داده و خلافت غاصبانه خود را در اذهان جامعه برحق جلوهگر سازند؛ اما دفن شبانه آن حضرت و نامشخص بودن مکان دفن ایشان، این سؤال را در میان امّت اسلامى ایجاد کرد که چرا دخت گرامى پیامبر چنین وصیتی کرده است؟
با عمل به وصیت آن حضرت توسط حضرت على (ع)، اذهان جامعه دچار شک و تردید شد و تا حد زیادى مشروعیت خلیفه وقت زیر سؤال رفت و مظلومیت آن حضرت بیشتر نمایان گردید و اینکه چرا حضرت زهرا (س) در مدت ۷۵ (و به قولى ۹۵) روز با تمام تابوتوان، با شیوههای گوناگون تلاش کرد تا مسیر انحرافى امّت را روشن سازد.
مقابله با توطئه ترور شخصیت حضرت على (ع) و دفاع از ولایت مشی سیاسی حضرت زهرا (س) بود.
وجود مبارک فاطمه زهرا (س) گاه از مجاهدتهای على (ع) در لحظههای سرنوشتساز جنگهاى صدر اسلام یاد میکرد و رشادتها و جانبازیها و دلاوریهای مولى را به خاطر مردم میآورد و میفرمود: «هرگاه آتش جنگ را برافروختند، خدا آن را خاموش کرد یا هرگاه شاخ شیطان سر برآورد یا اژدهایى از مشرکین دهان باز کرد، (رسول خدا (ص))، برادرش (علی بن ابىطالب (ع)) را در کام (اژدها و شعله فتنهها) افکند و (على (ع)) هم بازنمیگشت مگر آنکه گردن سرکشان را پایمال شجاعت خود سازد و آتش آنان را با (آب) شمشیرش خاموش کند.»
و گاه از شأن و منزلت على (ع) در پیشگاه الهى و نزد پیامبر (ص) سخن به میان میآورد و بدینوسیله با صداى بلند و فریاد رسا اعلان میداشت که آنکه او را خانهنشین کردهاند، پس از رسول خدا (ص) بیشترین حق را در اعلان کلمهالله و احیاى حاکمیت اسلام داشته است، بهطوریکه هرگاه اسلام به خطر میافتاد، نبى اکرم (ص) به کمک او اسلام را از خطر میرهاند.
یکى دیگر از اقدامهای روشنگرانه آن حضرت، افشاى ماهیت جریان براندازى و بیان ریشههای سیاست ستیز با على (ع) بود. آن حضرت معتقد بود کسانى که على (ع) را از صحنه بیرون کردهاند، از شدت عمل او در برابر مخالفان دین و قاطعیتش در مقابل دشمنان اسلام و زیاده خواهان و افزون طلبان بیم دارند. آنان میدانند على (ع) در اجراى عدالت ذرهاى کوتاهى نخواهد کرد و درراه تحقق احکام الهى از مرگ نمیهراسد، ازاینرو او را کنار زدند تا بهآسانی به اهداف شخصى و خواستههای نفسانیشان دست یابند.
شاید آن روزها بسیارى از اصحاب و تابعین و کسانى که تازهمسلمان شده بودند نمیتوانستند باور کنند دستهایی که على (ع) را کنار زدهاند از سر هواپرستى چنین ظلمى را مرتکب شده باشند. مردم دودسته بودند: یک دسته از ریشه دشمنى و مخالفت با على (ع) خبر نداشتند و دسته دیگر شهامت بیان حقایق را نداشتند؛ ولى حضرت زهرا باکمال شجاعت ماهیت کینهتوزانه آنان را افشا کرد و ریشههای فاسد عداوت با مولى را برملا ساخت.
اعتراض به مردمان ساکت و خاموش نیز از سیره عملی فاطمه زهرا (س) در بخش سیاسی است
از نگاه فاطمه (س) اگر اصحاب متساهل، کاهلى را کنار نهاده و بهطورجدی در برابر انحرافها ایستادگى میکردند، مشکلات برطرف میشد و امور طبق روال صحیح جریان مییافت؛ لذا یکبار در میان احتجاجات خود علیه خلیفه به خاطر غصب فدک، رو به انصار کرد و فرمود: اى گروه نقبان و بازوان ملت و حافظان اسلام! این چشمپوشی در مورد حق من و این سهلانگاری از دادخواهى من براى چیست؟
هنگامیکه زنان مهاجرین و انصار به عیادتش آمدند، تقریباً از ابتدا تا انتهاى سخنانش شوهرانشان را بهشدت ملامت فرمود و در پایان بیاناتش عواقب شوم بیتوجهی آنان به وصایاى پیامبر (ص) در مورد خلافت را متذکر شده و آنان را از آینده اى پر از زورگویى و هرجومرج بیمناک ساخت و فرمود: «بشارت باد شمارا به شمشیرهاى کشیده و حمله متجاوز ستمکار، به هرجومرج عمومى و استبداد ستمگران که حقوقتان را اندک داده و اجتماع شمارا (بهوسیله شمشیرهایشان) درو خواهند کرد، پس بر شما حسرت باد که کارتان به کجا میرسد.»
سویدبن غفله مىگوید: زنها سخنان فاطمه (س) را براى شوهرانشان نقل کردند و آنها براى عرض پوزش نزد آن حضرت آمده و گفتند: اگر ابوالحسن قبل از بیعت با دیگرى این مطالب را براى ما میگفت، کسى را بر او ترجیح نمیدادیم. حقیقت آن است که آنها شکى دربرتری على (ع) نداشتند و در غدیر خم با آن حضرت بیعت کرده بودند، ولى این بار با اتخاذ سیاست تساهل و تسامح عهد خویش را شکستند./22