کد خبر: ۵۸۵۹۲۳
تاریخ انتشار: ۱۵ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۲:۱۷ 04 April 2018

 حسین مهدی تبار|بعد موضع‌گیری علنی سردار سلیمانی مقابل احمدی‌نژاد، سیلی از واکنش‌ها علیه ایشان شروع شد. یکی از نزدیکان احمدی‌نژاد در توئیتر قاسم سلیمانی را «قهرمان پلاستیکی» نامید. خیل عظیم کاربران بهاری هم به او تهمت حیف و میل بیت‌المال و خیلی چیز‌های دیگر زدند. دیدم الان یکی از نویسندگان معروف بهاری هم برای زیر سوال بردن قاسم سلیمانی سنگ تمام گذاشته. نقد قاسم سلیمانی و حتی سپاه، فکر نمی‌کنم ایرادی داشته باشد و اصلا بحث بر سر این نیست که می‌شود آن‌هارا نقد کرد و یانه. ولی واقعا قهرمان پلاستیکی خواندن و تهمت زدن به مجاهدی که سال‌ها برای امنیت کشور ایستاده، نقد است؟ آیا صحبت‌های بی اساس و بدون سند و اتهام زدن علیه این و آن نقد است؟‌ آیا سخن‌پراکنی بر اساس انتقام‌های شخصی، نقد است؟!

قاسم سلیمانی اولین نفری نیست که توپخانه بهاری علیه او فرمان آتش می‌دهد. رهبری تا هنگامی که از احمدی‌نژاد دفاع می‌کرد، معصوم بود و تا زمانی‌که مقابل احمدی‌نژاد نایستاده بود اشتباهی نداشت؛ اصلا این جماعت احمدی نژاد را عمار رهبری می‌دانستند. می‌گفتند احمدی‌نژاد هست تا تیرها به رهبری اصابت نکند. می‌گفتند اصولگراها دروغ می‌گویند که بین رهبری و احمدی‌نژاد اختلاف وجود دارد. اما حالا چه؟! همین‌که رهبری احمدی‌نژاد را از شرکت در انتخابات با توصیه‌ای منع کرد، تازه یادشان افتاد که رهبری هم قابل انتقاد است. حالا دیگر پشت هم رهبری را هم تخریب می‌کنند. بعد تشر آخر رهبری به احمدی‌نژاد با عناوین «دین سیاسی و بی تقوایی و کودکی که شیشه ها را می‌شکند»، تخریب‌ها شدید‌تر هم شده. عمدا اسم این کارها را می‌گذارم تخریب چون غرض‌ورزی‌ها و بی‌فکری ها در اظهارنظرها علیه رهبری، مشخص است و نمی‌توان نام آن‌ها‌را نقد گذاشت. اینجا، حداقل از عقلا هیچکس رهبری را غیر قابل نقد نمی‌داند. اما چه کسی گفته، توهین و نقد یکی است؟! چه کسی گفته کنایه پراکنی‌های بلا وجه به رهبری و زیر سوال بردن سلامت مالی نزدیکان او،‌ آن‌هم بدون سند، نقد به حساب می‌آید؟

احمدی‌نژاد چندی پیش، نامه‌ای به رهبری نوشت و در آن خواستار انحلال مجلس، قوه قضاییه و ریاست جمهوری شد. چطور چنین چیزی را باید نقد دانست؟ اگر یک نفر در دوران خود احمدی‌نژاد چنین درخواستی داشت، احمدی‌نژادی‌ها با او چه برخوردی داشتند؟ اصلا مگر میرحسین موسوی، حرف دیگری می‌زد؟ او هم می‌گفت انتخابات مهندسی شده و باید ابطال شود. چطور است که احمدی‌نژادی‌ها اولی را حامی کودتا می‌دانند و دومی را نجات بخش کشور؟! اصلا چطور است که از ابتدای انقلاب تا سال ۹۲ انتخابات‌ها آزاد بود و به مجرد رد صلاحیت نزدیکان احمدی‌نژاد انتخابات غیر آزاد شد و شورای نگهبان هم محل ایراد؟

شاید یک سال باشد که احمدی‌نژادی‌ها روی قوه قضاییه زوم کرده اند. حتی در این زمینه هم کینه‌ورزی‌های شخصی مشهود است؛ اگر قوه قضاییه برای برخورد با بقایی وارد عمل نمی‌شد، باز هم قوه قضاییه بد بود؟! یا برویم عقب‌تر، اگر قوه قضاییه در سال ۸۹-۹۰ برخی نزدیکان باند مشایی را تعقیب نمی‌کرد، اقای احمدی‌نژاد روی فعالیت‌های برادر رییس قوه حساس می‌شد؟ مرز نقد و تخریب، مرز انصاف و کینه‌ورزی و مرز عدالت‌خواهی و انتقام‌گیری آن‌قدر روشن هست که که هیچ منصفی رفتارهای این‌روزهای احمدی‌نژاد را مصلحانه و برای مردم نداند.

از بهاری‌ها اگر بپرسید چرا این چنین می‌کنند و چرا این‌گونه علیه رهبری، سپاه، قوه قضاییه و شورای نگهبان موضع‌گیری می‌کنند، خواهند گفت که در نقد، خط قرمزی وجود ندارد. ولی واقعا خط قرمزی نیست آقایان احمدی‌نژادی؟ در مورد احمدی‌نژاد و نزدیکان او هم خط قرمزی نیست؟ رهبری، ایت الله مصباح، قاسم سلیمانی، کیهان، ایت الله جنتی، اصولگراها و همه همه، مگر وقتی آدم بده‌ی داستان نشدند که مخالفت خود با احمدی‌نژاد را شروع کردند؟ مگر همه آن‌هایی که امروز بهاری‌ها با آن‌ها مخالفند و آن‌ها را آماج حملات خود قرار می‌دهند، بخاطر این نیست که آن افراد با احمدی‌نژاد زاویه دارند؟! اصلا چه کسانی حرف از آزادی انتقاد می‌زنند؟ احمدی‌نژادی‌هایی که تاب ساده‌ترین انتقادات کارشناسی علیه دولت احمدی‌نژاد را نداشتند انتقاد پذیر شده‌اند؟ خود احمدی‌نژادی که دولت او رکورد دار بستن و تعطیل کردن روزنامه‌هاست حامی انتقاد شده است؟ چطور چنین چیزی ممکن و قابل باور خواهد بود؟ معنی چنین رفتاری اگر، خط قرمز بودن احمدی‌نژاد و اطرافیان او نیست پس چیست؟!

بحث البته بر سر قابل نقد بودن این و آن و یا سهم‌بندی تقصیرها نیست که هم همه قابل نقدند و هم، همه دارای قصور و تقصیر. هدف نگارنده، اشاره به نفاق پشت پرده احمدی‌نژادی هاست، هدف اشاره به دورویی‌های جریان احمدی‌نژاد است. ای‌کاش لااقل آن‌قدر شرافت داشتند که رک و راست بگویند از نظرشان همه قابل نقدند الا احمدی‌نژاد. همه بدند، الا احمدی نژاد. همه غرق در فساد و بی فکری و ناکارامدی‌اند الا احمدی نژاد. ای کاش رک و راست می‌گفتند یگانه فرشته نجات کشور احمدی‌نژاد است و بقیه باید بمیرند. ای‌کاش می‌گفتند خط قرمز احمدی‌نژاد است و نه انقلاب و نظام. ای کاش می‌گفتند همه باید فدای احمدی‌نژاد شوند. آنوقت تکلیف‌ها روشن‌تر بود چرا که این انقلاب، معاند زیاد به چشم خود دیده اما درد این بازی‌های منافقانه از دشمنی‌های دشمن علنی خیلی بیشتر است!

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار