29 اردیبهشت سالگرد پیروزی روحانی در انتخابات سال 96 و رسیدن حسن روحانی به کرسی ریاست جمهوری برای بار دوم است.
کد خبر: ۶۰۸۹۱۸
تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۲۱:۱۱ 21 May 2018

به گزارش «تابناک یزد»، تا کنون حدود پنج سال از عمر هشت ساله دولت گذشته است.  دولت اعتدال با وعده داشتن برنامه  و توان لازم برای حل مشکلات اساسی در تمام حوزه ها از مردم رای گرفت . اما موضوع مهم این است که دولت روحانی  در حال حاضر و بعد از گذشت پنج سال با گرفتارهایی چه به لحاظ گفتمانی و عملیاتی روبه رو است که ضرورت کمک جناح های سیاسی برای بهبود اوضاع و شرایط را دو چندان می کند. اما به نظر می رسد برخی شخصیت ها و جریانات اصلاح طلب که دولت برآمده از حمایت مستقیم آن ها بوده این روزها در پی فرار رو به جلو و مقصر جلوه دادن رقبا هستند تا به زعم خود بتوانند حریفان سیاسی را منفعل و فکری به حال انتخابات بعدی نمایند. سیاستی که بدون شک پیامدها و عوارض آن نصیب مردم و نظام خواهد شد.

دولت برجامی و خروج آمریکا از توافق هسته ای

پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال 92 و 96 را باید محصول تاکتیک انتخاباتی وی مبنی بر دو قطبی سازی جامعه در راستای مذاکره با غرب و رسیدن به توافق با آمریکایی ها برای حل مشکلات داخلی دانست. روحانی پنج سال قبل در تقابلی با مسئول پرونده هسته ای که در انتخابات شرکت کرده بود از مذاکره و تعامل سخن گفت. و رقیب خود را افرادی ناتوان در انجام مذاکرات معرفی کرد .مردم به این گفتمان اعتماد کردند و به همین دلیل توانست آرای فراوانی را نصیب خود کند و پیروز انتخابات شود. از این رو رسیدن به توافق هسته ای در مذاکره مستقیم با آمریکایی ها را باید محصول عمل به وعده های در دور اول دولت روحانی دانست. روحانی در دور دوم نیز از ادامه راه، امضای برجام های بعدی و حل مشکلات بر اساس تسهیل ارتباطات با دنیای خارج و مذاکره بر اساس دغدغه های کشورهای غربی سخن گفت. اما  دولت که تمام هم و غم خود را برای روی حل مشکلات از طریق سیاست خارجی قرار داده بود با خروج ترامپ از برجام با چالش های جدی مواجه شده است. از این رو مسئولان سیاست خارجی این روزها تلاش دارند به راه هایی برای بهره گیری از منافع برجام از طریق اروپایی ها دست پیدا کنند. کشورهای اروپایی نیز تا کنون اگر چه اقداماتی انجام داده اند اما از تضمین دادن و رو به رو شدن با آمریکا واهمه دارند و از آن اجتناب می کنند.

در کل اتفاقات اخیر را باید به مثابه نوعی شکست گفتمانی تلقی کرد؛ چرا که دولت روحانی با هدف مذاکره با آمریکا برای حل و فصل مسائل چالش زای سیاست خارجی شکل گرفت و تلاش داشت از رهآورد توافقات خارجی مشکلات داخلی را حل کند و به نظر می رسد عملاً هیچ طرح و برنامه جایگزنی نیز وجود ندارد.

عرصه اجرایی؛ بحرانی که از روزهای اول وجود داشت

اما اگر در سال پنجم، رئیس جمهور با چالشی این چنین در عرصه نظری مواجه شده است اما وضعیت در عرصه اجرایی به مراتب بدتر می باشد. دولت تدبیر و امید به لحاظ اجرایی و عملیاتی از همان سال اول با مشکلاتی جدی مواجه بوده که علی رغم اذعان به آن ها توسط رقبا هرگز چاره برای حل آنها نشد. از جمله این چالش ها می توان به سن بالای کابینه، عدم هماهنگی تیم اقتصادی، محافظه کاری وزرا، کم کاری و عدم توجه جدی رئیس جمهور برای همنوایی کابینه، کمک گرفتن از رقبای سیاسی و ... اشاره کرد.

این مسائل در روزها و ماه های اخیر آن چنان پررنگ و جدی شده که طرفداران و همفکران روحانی نیز لب به شکایت و گلایه گشوده اند.

در این راستا غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در نشست استانی این حزب در مشهد با انتقاد از عملکرد دولت روحانی گفته است اگر پشتکار، جدیت و پرکاری دولت احمدی‌نژاد در دولت روحانی بود، بسیاری از مشکلات شاید رنگ دیگری داشت. کرباسچی در ادامه عنوان می کند مدیران دولت به لحاظ سن و نبود انگیزه و یا اینکه تجربه این پست‌ها را در گذشته داشته‌اند، پشتکار لازم را ندارند.

البته در هفته های اخیر در رویکردی تعجب برانگیز خود رئیس جمهور و معاون اول نیز منتقد عملکرد وزرایی شده اند که خود انتخاب کرده اند. رویکردی که حتی مورد نقد یاران و دوستان قدیمی روحانی و جهانگیری واقع شده است.

به همین دلیل بود که محمد هاشمی در گفت‌وگو با اعتماد عنوان می کند: «این رویکرد{انتقاد عمومی از کابینه} روحانی را جزو اشتباهات او و دولت او می‌دانم. کشاندن این نوع مسائل به سطح جامعه یکی از بی‌تدبیری‌های روحانی است».

یکی دیگر از انتقاداتی که همیشه به روحانی وارد بوده عدم کمک به وزراء و  وقت گذاشتن برای هماهنگی بین آنها بوده است.

چندی قبل عبدالله ناصری از فعالان اصلاح طلب در بخشی از گفتگوی خود با روزنامه فرهیختگان به بیان تذکر عجیب ناطق نوری به رئیس جمهوری در این خصوص پرداخت. ناصری گفت:« روحانی در مقایسه همه روسای‌جمهور پیشین بعد از انقلاب... وقت برای دولت نمی‌گذارد. می‌گویند ایشان از ساعت ۹:۳۰ صبح تا ۱۹ سرکار است. این را تردید ندارم و یکی از اعتراضات و انتقاداتی است که دوستان آقای روحانی به ایشان دارند. آقای ناطق‌نوری در همین زمینه به ایشان اعتراض کردند و گفتند من که الان فقط یک حوزه علمیه در لواسان دارم از ساعت ۶:۳۰ صبح آنجا حاضر می‌شوم و شما باید کمی زودتر بروید و به سخن وزرایتان گوش کنید».

یا در در مهر ماه سال 94 که وزرای اقتصاد، صنعت، کار و دفاع در نامه ای مشترک به رییس‌جمهور با انتقاد از برخی تصمیمات و سیاست‌های ناهماهنگ دستگاه‌ها، هشدار دادند اگر تصمیم ضرب‌الاجل اقتصادی گرفته نشود، رکود تبدیل به بحران خواهد شد.

بدون شک وزرایی که بالطبع می باید هر هفته چند بار رئیس جمهور را در هیات دولت یا دیدارهای دو نفره ملاقات کنند وقتی اقدام به انتشار نامه علنی برای بیان مشکلات خود می کنند نشانه ای جزء قطع بودن کامل ارتباطات برای بیان خواسته ها نمی باشد.

شاید به همین دلایل است که صادق صادق زیباکلام در مصاحبه با فرارو از به گل نشستن کشتی دولت سخن می گوید. زیبا کلام می گوید: روحانی در دولت دوم خود بسیار ضعیف ظاهر شده است...کافی است از نظر اقتدار دولت دوم روحانی را با دولت اول احمدی نژاد مقایسه کنید. اصلا این دو را نمی توانید با هم مقایسه کنید...کشتی دولت روحانی اکنون به گل نشسته است که دولتها معمولا در آخرین سال دولت دوم خود به این وضعیت دچار می‌شوند. بخشی از این وضعیت به خاطر هجوم جریان تندروست. اما بخش دیگر هم به عملکرد بسیار ضعیف آقای روحانی و وزرای او مربوط بوده...

فرار رو به جلوی نظریه پردازان اصلاح طلب

با وجود تمامی مشکلات دولت که در حال حاضر اکثریت اصلاح طلبان نیز به آن اقرار دارند برخی از تئوریسین های اصلاح طلب به جای این که به فکر کمک به دولت باشند{بخاط شرایط نامساعد صحبتی از پاسخگو بودن در قبال عملکرد دولت نمی شود} در تلاش هستند تا توپ مشکلات را به زمین رقبای سیاسی خود بیندازند. چنان چه سعید حجاریان چند روز قبل با قبول ضمنی وضعیت نه چندان مناسب دولت در جواب سوالی که خود طرح می کند «اگر وضعیت کشور بغرنج شود، آینده روحانی چه می‌شود؟» از استعفا، اعمال فشار، طرح عدم کفایت و پرونده سازی خبر می دهد.

دیگر نظریه پردازان اصلاح طلب(مانند اظهارنظر زیباکلام که در بالا به آن اشاره شد) نیز کم و بیش چنین موضع گیری هایی داشته اند.

گفته های حجاریان و زیباکلام در حالی است که در روزهای اخیر بسیاری از اصولگرایان مانند باهنر، توکلی، مصباحی مقدم، امیرآبادی و ... از شرایط حساس جامعه و لزوم کمک به دولت سخن گفته اند. این ها را می توان به حمایت های بی شائبه شخصیت های دیگری از دولت مانند رئیس مجلس نیزاضافه کرد. پربیراه نیست اگر گفته شود اگر کمک اصولگرایان نبود وضعیتی که شاید دولت در حال حاضر با آن روبه رو می باشد به مراتب بدتر و بغرنج تر بود.

اما به نظر می رسد آن جا که منفعت سیاسی اقتضاء می کند می باید تمامی این حمایت ها و اظهارنظرها را نادیده گرفت و صرفاً به سخن تعداد انگشت شماری از اصولگرایان اکتفا کرد تا زمینه برای ادامه بازی سیاسی شاید برای انتخابات آینده و نشان دادن جناح خود به عنوان آلترناتیو دولت فراهم شود.

طرح موضوعاتی نظیر عدم کفایت سیاسی رییس جمهور در چارچوب قانون و با نظر اکثریت نمایندگان ملت  آنهم در شرایط بی عملی  دولت ممکن است در ذهن برخی افراد به عنوان یک راهکار بروز کند و آن را عاملی برای به تحرک واداشتن دولت بدانند اما نمی توان آن را به یک جناح و جریان منتسب کرد .

چه باید کرد؟

همان طور که گفته شد دولت روحانی  در حال حاضر و بعد از گذشت پنج سال با گرفتارهایی مواجه شده که می توان از آن به بن بست در دو حوزه نظری و عملیاتی یاد کرد که ظاهراً نیز چندان رغبت و شاید توانایی برای حل آنها دارد و وظیفه جناح ها و گره های سیاسی است تا دولت را وادار به تحرک و فعالیت در این زمینه کنند و نظریه پردازان اصلاح طلب نیز لازم است که از فرافکنی و تلاش برای بیان تئوری های عجیب و غریب اجتناب کنند و واقعاً به فکر کمک به دولت و حل مشکلات باشند.

اراده دولت برای ترمیم کابینه و بهره گیری از نیروهای با انگیزه  جوان و باتجربه  با نگاه به اقتصاد درونزای کشور میتواند بخش زیادی از مشکلات را حل کند .

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار