چکناواریان درباره دلیل علاقه اش به حضور در جشنواره و استفاده از برنامه های آن توضیح داد: جشنواره جهانی فیلم فجر به فراگیری هنر در میان جوانان کمک می کند. به نظر من بر خلاف سخن برخی که می‌گویند جشنواره ملی و جهانی فجر باید ادغام شوند نباید اینطور باشد زیرا این دو رویداد از نظر محتوایی با هم تفاوت دارند.
کد خبر: ۷۳۶۵۳۶
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۵:۱۱ 20 April 2019

سومین روز سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر در حالی برگزار می‌شود که در کنار نمایش شماری از مهم‌ترین فیلم‌های سینمای ایران، کارگاه‌های مهمی برای فیلمسازان جوان از سوی اساتید فیلمسازی برگزار شد و برخی از فوت‌های کوزه‌گری به نسل تازه فیلمسازان ایران و فیلمسازانی که از دیگر کشورها برای حضور در این دوره‌ها آمده بودند، منتقل شد.

به گزارش «تابناک»؛ سی و هفتمین جشنواره جهانی فجر از روز گذشته -بیست و نهم فروردین- رسماً آغاز شد و تا ششم اردیبهشت تداوم خواهد داشت. در این دوره طیف وسیعی از فیلم‌ها برای نخستین بار به نمایش در خواهند آمد و در کنار آنها، طیف وسیعی از فیلمسازان در کارگاه‌های جشنواره حضور دارند. برنامه نمایش جشنواره را از اینجا دانلود کنید.

 

 

سینما با آن چه در کتاب‌ها می‌خوانیم متفاوت است/ فیلمنامه خوب راهش را به سوی تولید پیدا می‌کند

روایت فیلمبردار کپی برابر اصل از پیچیدگی کار با کیارستمی / در دام هوش‌تان نیفتید / روایت لوریس چکناواریان از تماشای فیلم

پنل «تبادل تجربه سینمایی» با حضور مازیار میری مدیر «دارالفنون»، حسین امیری دوماری، مهیار حمیدیان و پدرام پورامیری شامگاه جمعه ۳۰ فروردین ماه در دومین روز از سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر در گذر اجتماعات چارسو برگزار شد.

در ابتدای این نشست مازیار میری گفت: همان طور که وعده کرده بودیم از دانشجویان موفق «دارالفنون» دعوت کردیم تا از تجربیاتشان برای شما بگویند. حسین امینی دوماری و پدرام پورامیری که امسال اولین فیلم بلندشان را به نام «جاندار» ساخته اند و مهیار حمیدیان که فیلمنامه ای به عنوان «میلیونر میامی» نوشت. این دوستان اولین هنرجویان «دارالفنون» بودند و امروز این جا مقابل شما نشسته اند تا نشان دهند که سینمای حرفه ای از شما دور نیست.

امیری دوماری با اشاره به سه فیلم کوتاهی که پیش از تولید فیلم بلند خود با همراهی پدرام پورامیری مقابل دوربین برده اند، اظهار کرد: «قنات شهر خاموش»، «سکوت کن» و «نسبت خونین» سه فیلم کوتاه ما بودند و زمانی که دانشگاه سوره قبول شدیم قرار گذاشتیم پایان نامه مان یک فیلم سینمایی باشد و بالاخره این اتفاق افتاد.

وی افزود: هر کس علاقمند به سینما باشد می داند که وارد چه حرفه دشواری می شود. کم نبودند فیلمسازان بزرگی که موفق نشدند به فیلمسازی ادامه دهند یا فیلمشان نیمه کاره رها شده است. برای ورود به عرصه فیلم بلند باید هدفی مشخص داشته باشید و تلاش کنید که به این هدف دست یابید. در واقع شرط موفقیت، جنگیدن است و اگر کمی جنگ را فراموش کنید دشمن مرز شما را خواهد گرفت.

پورامیری هم با اشاره به این که فیلم بلندشان را پس از حدود یک سال نگارش مقابل دوربین برده اند، گفت: شرایط برای ساخت فیلم بلند سخت است اما ما با برنامه ریزی، زمان بیشتری برای نگارش فیلمنامه صرف کردیم و البته تلاش کردیم با هر سختی فیلم مان را بسازیم.

وی ادامه داد: فراز و فرودهای فیلمسازی بسیار و اصولا سینما جایی برای جنگیدن است. به قدری باید در این عرصه تلاش کرد تا فرصتی برای دیده شدن فراهم شود.

این کارگردان با بیان این که مهم ترین رکن سینما برای او ماندن، تلاش کردن و صرف انرژی است، گفت: هفت سال است که ما به این شیوه فیلم می سازیم و اتفاقاتی که می خواستیم رخ داده است. تلاش در این عرصه باعث شد انگیزه بیشتری پیدا کنیم و سینمای خودمان را بشناسیم.

در ادامه این نشست مهیار حمیدیان با بیان این که از ابتدا می دانسته است که فیلمنامه نویس می شود، اظهار کرد: دوست داشتم کارگردان شوم اما تقدیر بر این شد که فیلمنامه نویس شوم.

وی افزود: زمانی که تصمیم به نگارش فیلمنامه گرفتم اعتماد به نفسی نداشتم چون چند نفر فیلمنامه نویس شناخته شده پیش از من تلاش کرده بودند که براساس طرح پیشنهادی فیلمنامه ای بنویسند و نشده بود، اما در نهایت آن ها از نوشته من خوششان آمد در حالی که فکر نمی کردم طرح ام با استقبال رو به رو شود.

حمیدیان با بیان این که فیلمنامه ای که نگاشته بود مسیری طبیعی را طی نکرد، تصریح کرد: فیلمی که ساخته شد به مسیرهایی رفت که غیرقابل انتظار بود. سینما کمی بی رحم است و شرایط همیشه آن طور که می خواهیم پیش نمی رود.

وی ادامه داد: «دارالفنون» تنها یک سری کلاس نیست و در این کلاس ها و البته در جشنواره های مهم اتمسفری ایجاد می شود که سرمایه ای بزرگ است.

این فیلمنامه نویس با اشاره به اهمیت شناخته شده بودن در جذب اعتماد تهیه کنندگان برای نگارش فیلمنامه خاطرنشان کرد: تا زمانی که شناخته نشده اید باید داشته ای بیشتر در اختیار تهیه کنندگان قرار دهید. پیمان قاسمخانی شناخته شده است و تهیه کننده اعتماد بیشتری به او دارد. سعید روستایی هم ممکن است برای فیلم اول تلاش بیشتری کرده باشد اما حالا هر بازیگری دلش می خواهد در پروژه او بازی کند.

امیری دوماری هم با بیان این نکته که با حضور در کلاس های «دارالفنون» فهمیده است که بسیاری از چیزها را نمی داند، گفت: این کلاس ها اتمسفر خاصی دارد و افرادی که نگاه هایی شبیه به هم دارند می توانند در این فضا با هم دوست شوند و این دوستی ها در ادامه به فرد کمک خواهد کرد. در ارتباط بودن با استادان خوبی مثل مازیار میری هم یکی از مزایای حضور در این کلاس هاست و می توان در آینده از کمک این افراد برای ساخت فیلم استفاده کرد.

در ادامه نشست پورامیری گفت: من در ابتدای حضور در «دارالفنون» می دانستم بخشی آموزشی در کنار جشنواره فجر است که می خواهد راه را برای عده ای جوان با استعداد هموارتر کند. البته فکر می کنم در این مدت آموزشی کوتاه تنها می توان درباره سینماگران مختلف و سختی های راه آن ها صحبت کرد. باید گفت سینما با آن چه در کتاب ها می خوانیم متفاوت است و نیازمند مدیریت و ذهنی جنگجو است.

در ادامه این نشست حسین امیری در پاسخ به پرسش یکی از هنرجویان درباره چگونگی جذب سرمایه برای ساخت فیلم اول گفت: فیلمنامه خوب با خودش سرمایه گذار و تهیه کننده می آورد. ما زمانی را که آدم ها برای پیدا کردن تهیه کننده اختصاص می دهند به نگارش فیلمنامه اختصاص دادیم. فیلمنامه باید به قدری خوب باشد که آدم ها به سراغ شما بیایند. شاید این جمله شعاری باشد اما می تواند انگیزه شما را برای انجام یک کار خوب بالا ببرد.

پورامیری هم با تاکید بر این که امید فیلمساز نباید تبدیل به توهم شود، بیان کرد: وقتی فیلمنامه ای نوشته می شود، نویسنده آن امید دارد که فیلمش را بسازد اما این امید نباید تبدیل به توهم شود وگرنه نابود می شوید. اگر توانایی ساخت یک فیلم سینمایی را دارید، فیلم کوتاه موفق بسازید و به قدری آن را نشان دهید که همه ببینند تا به شما برای ساخت سینمایی اعتماد کنند.

وی افزود: زمانی که فیلم کوتاه خوبی می سازید تهیه کننده ها راحت تر به شما اعتماد می کنند. همه ما فیلم کلاسی ساخته ایم اما فیلمی که از نظر مخاطبان خوب باشد اهمیت دارد. اگر به خودتان ایمان واقعی داشته باشید، می توانید فیلم خوب بسازید.

پورامیری با اشاره به این که قرار نیست یک فیلم تبدیل به تجربه ای برای همه شود، تصریح کرد: مسلما تهیه کننده هم دوست دارد با حضور افرادی حرفه ای فیلمش را بسازد. از سوی دیگر افراد حرفه ای در کنار فرد باعث می شوند حواس خود را بیشتر جمع کند تا فیلم بهتری بسازد.

وی در پایان با بیان این که برای جذب افراد حرفه ای به پروژه باید سعی کرد که فردی پیگیر و محترم بود، گفت: ممکن است در یک پیش تولید صدها بار نه بشنوید اما باید تلاش کنید که دلیل جواب منفی شان را متوجه شوید. اگر آن چه در ذهن شماست را درست انتقال دهید او به حرف های شما فکر خواهد کرد و به کار شما جلب می شود.

 

 

لوکا بیگاتزی در کارگاه تخصصی «فیلمبرداری»:
کیارستمی از پراحساس‌ترین فیلمسازانی است که می‌شناسم / رها کردن آخرین پیوندها با دنیای نگاتیو

در دام هوش‌تان نیفتید / روایت لوریس چکناواریان از تماشای فیلم /

کارگاه تخصصی فیلمبرداری با حضور لوکا بیگاتزی در دومین روز از سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.

بابک کریمی بازیگر سینما که اجرا و کارشناسی این کارگاه و ترجمه گفته‌های بیگاتزی از زبان ایتالیایی به فارسی را بر عهده داشت، از این فیلمبردار دعوت به صحبت کرد.

بیگاتزی صحبت‌های خود را با یک شوخی آغاز کرد و درباره نحوه شروع کارش گفت: خوشحالم که در جمعی جوان حضور دارم، اگر چنین جلسه‌ای در ایتالیا برگزار می‌شد، قطعا با گروهی ۸۰ ساله روبه‌رو بودم! من نه دستیار بودم نه در مدرسه‌ای سینمایی درس خوانده‌ام اما در جوانی بسیار به سینما می‌رفتم زیرا این هنر را در درک موقعیت‌ها بسیار مفید می‌دیدم؛ بسیار عکس می‌گرفتم و احتمال می‌دادم شاید تاریخدان شوم.

وی افزود: برای امرار معاش مدتی دستیار کارگردان برای ساخت تیزرهای تبلیغاتی بودم اما آن کار را اصلا دوست نداشتم. آن زمان امیدی به این که وارد سینما شوم نیز نداشتم اما بعد از سه سال یکی از همکلاسی‌هایم که دوره کارگردانی دیده بود، پیشنهاد داد فیلم کوتاهی بسازیم و چون عکاسی می‌کردم از من خواست فیلمبرداری اثر را برعهده بگیرم. این فیلم کوتاه به فیلمی بلند تبدیل و در جشنواره فیلم لوکارنو برگزیده شد، همچنین به دلیل این که مو نداشتم، همه در آن جشنواره می‌گفتند این فیلم با همراهی فیلمبرداری باسابقه ساخته شده است(با خنده)!

سرعت عمل از وظایف فیلمبردار است

بیگاتزی با اشاره به برخی نکات مهم در فیلمبرداری اظهار کرد: سال‌های بعد نگاتیوهای حساس‌تر با دیافراگم‌های بازتری به بازار عرضه شده بود و شکل سینما داشت تغییر می‌کرد. شاید اگر در مدرسه سینمایی دوره گذرانده بودم احتمالا کارهای دیگری انجام می‌دادم، برای مثال در دوران سیاه و سفید برای بازیگران از ضد نور استفاده می‌شد که تکنیک فوق‌العاده‌ای است، لذا اغلب پلان‌ها فیکس بودند و سایه‌های زیبایی روی صورت ایجاد می‌شد. متاسفانه بعد از ظهور سینمای رنگی همان مکتب در سینمای رنگی نیز پیاده می‌شد و تا چند دهه ادامه داشت، در حالی که کار بیهوده‌ای بود زیرا رنگ رئالیسمی ایجاد می‌کرد که نورها آن را خنثی می‌کردند.

این مدرس اظهار کرد: در حال حاضر خوشحالم که با سیستم دیجیتال کار می‌کنم و باید بگویم آخرین زنجیره‌هایم را با دنیای نگاتیو رها کرده‌ام.

وی ادامه داد: هر بار به این باور می‌رسم که چیزی را یاد گرفته‌ام به سرعت متوجه می‌شوم که در حال صدمه زدن به خودم هستم، امیدوارم این نگاه مرا به سمت همکاری با فیلم‌هایی متفاوت هدایت کند. تنها وظیفه من به عنوان فیلمبردار داشتن سرعت عمل است، زیرا هر دقیقه‌ای که برای تنظیم نور صرف می‌کنم در واقع به بازیگری و سایر بخش‌ها آسیب رسانده‌ام زیرا بازیگران گروهی هستند که بیشترین انتقادات و انتظارات متوجهشان است.

این فیلمبردار با اشاره به تفاوت‌های سندیکایی مدیر فیلمبرداری و فیلمبردار بیان کرد: این تفاوت را درک نمی‌کنم و به نظرم بیشتر سندیکایی است زیرا جایگاه و زاویه دوربین بعضا مهم‌تر از تنظیم نور است. کادربندی فقط یک عکس نیست، جابه جایی دوربین حتی به اندازه یک سانت می‌تواند نور را دستخوش تغییر کند.

بیگاتزی اضافه کرد: مدیریت فیلمبرداری الزاما تکنیک نمی‌طلبد بلکه به آشنایی و شناخت تصویر نیاز دارد، زیرا بحث امروز فیلمبردار و کارگردان بر دیدی فرهنگی است که قرار است در فیلم استفاده شود. همچنین حس من در صحنه نیز اساسا شبیه همان حسی است که تماشاگر از فیلم دریافت می‌کند. بنابراین برای درک یک فیلم نمی توان به تماشای آن در تنهایی بسنده کرد.

 سینما یک هنر جمعی است

وی با بیان این که سینما یک هنر جمعی است، افزود: بسیار جالب است که گروهی از افراد در سینما گرد هم جمع می‌شوند تا ماحصل کارشان یک فیلم واحد باشد، در حالی که در سایر هنرها از جمله نقاشی فردیت مهم‌تر است. یکی از تجربیات جالب من رفتن به سینما در کشور هند بود، چیزی از زبان فیلم نمی‌فهمیدم اما می‌دیدم مردم با چه هیجانی فیلم را می‌بینند و واکنش نشان می‌دهند. این تجربه‌ای بکر است تا بدانیم سینما به تنهایی معنا نمی‌یابد.

این سینماگر ایتالیایی درباره امکانات و ظرفیت‌های سینمای دیجیتال عنوان کرد: دیجیتال ما را به امکانی که تاکنون نداشته‌ایم، می‌رساند. در حال حاضر به راحتی با نور طبیعی در سیستم دیجیتال فیلمبرداری می‌کنیم، در حالی که قبلا نمی‌توانستیم این کار را انجام دهیم. این اتفاق نه تنها از نظر اقتصادی به صرفه است، بلکه حواس تماشاگر را هم پرت نمی‌کند، همچنین به سرعت عمل فیلمبردار در کارش کمک می‌کند. مزیت دیگر دیجیتال، چاپ آن است.

بیگاتزی درباره تجربه همکاری با پائولو سورنتینو اظهار کرد: در کار کردن با سورنتینو آنچه بیش از هر چیز مشهود است اینکه سرعت عمل او بسیار جالب است. اخیرا با چهار دوربین به طور همزمان در آثار او فیلمبرداری می‌کنیم و این باعث می‌شود هیچ نوری در صحنه قرار ندهم زیرا دوربینی قبلا در آنجا کاشته شده است. با این وجود نور باید برای همه بازیگران به خوبی جاگذاری شود، به همین دلیل ابتدا یک لوکیشن را نورپردازی و بعد با کارگردان درباره جایگاه بازیگران صحبت می‌کنم. من و کارگردان به خواسته‌های هم احترام می‌گذاریم و پیشنهادات یکدیگر را می‌پذیریم. برای بازیگران نیز جالب است که همزمان می‌توانند در کادر باشند، زیرا کار با چند دوربین ضبط می‌شود.

وی درباره حضور جوانان در عرصه فیلمبرداری گفت: واقعیت این است که این شغل در حال تغییر است و ما نیز باید با آن هماهنگ شویم. متاسفانه مقاومت گروه‌های صنفی در برابر ورود جوانان در ایتالیا قوی است و مسائل اقتصادی سینما نیز به آن دامن می‌زند.

بیگاتزی در بخش بعدی به سوالات هنرجویان پاسخ داد.

بازخوانی خاطره همکاری با عباس کیارستمی

وی در پاسخ به پرسشی درباره همکاری اش با عباس کیارستمی کارگردان فقید ایرانی در فیلم «کپی برابر اصل» گفت: وقتی از سوی کیارستمی دعوت به کار شدم، واقعا ترسیدم! زیرا او برای من یکی از پر احساس‌ترین فیلمسازانی بود که می‌شناختم و کارم از این نظر سخت بود. به دلیل این که سخت با یکدیگر انگلیسی صحبت می‌کردیم روزهای اول همکاری سخت گذشت. می‌دیدم که او میزانسن‌های پیچیده‌ای دارد و وسواس زیادی به کار می‌برد.

بیگاتزی ادامه داد: ابتدا فکر می‌کردم نگاه مستندگونه داشته باشد اما بعدها فهمیدم در واقع از او چیزی نمی‌دانم. بعد از چند روز به من گفت: «فهمیدم چرا حرف هم را نمی‌فهمیم، مشکلمان زبان انگلیسی نیست بلکه این است که تو از چپ به راست می‌نویسی و من از راست به چپ!» و این نظرش درست بود و در جایگذاری دوربین مساله ایجاد می‌کرد، اما به مرور به تفاهم رسیدیم و او را بسیار قبول داشتم.

این فیلمبردار همچنین خاطرنشان کرد: عباس کیارستمی کارهای عجیبی می‌کرد و با وجود این که فیلمش در دهکده‌های مختلفی ساخته می‌شد، اما داستان یک روز را تعریف می‌کرد. به دلیل تفاوت دیوارهای سنگی و سیمانی یک روز عکسی از یک دیوار سنگی گرفت و در ابعاد بزرگ چاپ کرد و به دیوارهای روستای بعدی چسباند. اگرچه این کار ریسک داشت، اما نتیجه‌اش خوب بود. عباس بسیار ریسک می‌کرد، هر شب به سالن تدوین می‌رفت و سوال گروه تولید همیشه این بود که آیا فردا صبح دوباره باید صحنه را تکرار کنیم؟! به طور کلی همکاری با او تجربه فوق‌العاده‌ای بود.

فیلمبرداری با دوربین روی دست را قبول ندارم

بیگاتزی در پاسخ به پرسشی دیگر درباره برهم ریختن توازن قاب‌ها در همکاری او با سورنتینو در سریال «پاپ جوان» عنوان کرد: سورنتینو بسیار مراقب هندسه پلان‌هاست و این نظر درستی درباره این سریال است که قاب‌هایش گاهی توازن قبلی کارهای سورنتینو را ندارد. ۱۲ قسمت این اثر باید در ۲۰ هفته ضبط می‌شد، این حجم زیادی بود و شاید به همین دلیل است که من گرایش زیادی به فیلمبرداری سریال‌های تلویزیونی ندارم البته چند سالی است مجبور به همکاری با تلویزیون شده‌ام، زیرا تعداد بینندگان آن برایم جالب است.

وی در پاسخ به این که آیا دوربین روی دست را به عنوان یک تکنیک می‌شناسد یا یک جریان که به زودی از رده خارج خواهد شد، بیان کرد: اگر کارگردان از من فیلمبرداری به صورت دوربین روی دست بخواهد، انجام می‌دهم اما بعد از هر پلان به او فحش می‌دهم(با خنده)! به نظرم این کار نوعی مسئولیت‌گریزی دارد. شاید کلوزآپ دوربین روی دست را بتوانم قبول کنم، زیرا بازیگران می‌توانند در این حالت راحت‌تر حرکت کنند، اما گرفتن تصویر لانگ‌شات در این حالت اشتباه است، بنابراین بهتر است لانگ‌شات‌ها روی سه پایه و کلوزآپ‌ها روی دست گرفته شوند.

بیگاتزی در جواب این سوال که چرا به غیر از کیارستمی با هیچ فیلمساز غیر ایتالیایی همکاری نکرده است، عنوان کرد: پیشنهاداتی داشتم اما انتخاب‌شان نکردم، زیرا زبان ارتباط با کارگردان در فیلمبرداری بسیار مهم است، اگرچه انگلیسی صحبت می‌کنم اما شاید نتوانم در ارتباط با کارگردان ظرافت‌ها و جزئیات را به خوبی با این زبان ادا کنم.

در ادامه این کارگاه فیلمی کوتاه نمایش داده شد و بیگاتزی توضیحاتی را درباره آن ارائه کرد.

 

سعید عقیقی:
رسیدن از ایده محرک تا پیش‌فرض دشوارترین مرحله فیلمنامه‌نویسی است / در دام هوش‌تان نیفتید

در دام هوش‌تان نیفتید / روایت لوریس چکناواریان از تماشای فیلم /

کارگاه فیلمنامه نویسی «از ایده تا پیش فرض» عصر امروز جمعه ۳۰ فروردین ماه با حضور سعید عقیقی برای هنرجویان «دارالفنون» سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر در سالن شماره ۳ سینما فلسطین برگزار شد.

شادمهر راستین فیلمنامه نویس و مدیر باشگاه جشنواره در آغاز این کارگاه به هنرجویان «دارالفنون» خوشامد گفت و از حضور آنها در این کارگاه ابراز خرسندی کرد و سپس تریبون را در اختیار سعید عقیقی برای برگزاری کارگاه قرار داد.

عقیقی در آغاز سخنانش، مباحث این کارگاه را به سه بخش مرحله تئوری پرداختن به ایده، راهکارهای عملی پرداختن به ایده و بخش پرسش و پاسخ تقسیم بندی کرد و درباره بخش اول این کارگاه به موضوع تفاوت میان عقل و هوش اشاره کرد و گفت: «عقل» نوعی از لنز است که فاصله کانونی مشخصی را برای ما فوکوس نشان می دهد و میدان دید را باز می کند و «هوش» برعکس آن میدان دید متوسطی را برای نویسنده به وجود می آورد که برخی چیزها فوکوس و برخی چیزها  ناواضح است.

وی تفاوت میان عقل و هوش را ایجاد مهارت هایی دانست که باعث می شود نویسنده پس زمینه را راحت تر ببیند و در این باره یادآور شد: معمولا ایده ها در پس زمینه ها پیدا می شوند و هوش به شما می گوید که ایده ای را انتخاب کن که به ذهن کسی نرسیده باشد که ما به آن اصطلاحا می گوییم دام هوش و پیشنهاد می کنم که در این دام نیفتید.

نویسنده کتاب «سینما آزار» در ادامه ایران را دارای یکی از پرایده ترین ممالک دنیا در زمینه فیلمنامه نویسی و ساخت فیلم ذکر کرد و درباره تفاوت عقل و هوش مثال دیگری بیان کرد و گفت: تفاوت میان عقل و هوش همان تفاوت میان سرعت و شتاب است که عقل دامنه حرکت را به شما نشان می دهد و هوش شما را مجاب می کند که همین ایده خوبی است.

وی به موضوع کلیشه در ایده های فیلمنامه نویسی اشاره کرد و گفت: در میان فیلم های کوتاه هزاران طرح درباره سقط جنین نوشته شده است که ۸۰ درصد آنها را مردان نوشته اند و این خود موضوع قابل بحثی است اما جالب این است که همه آنها معتقدند که ایده فیلمنامه های آنها تازه است.

این فیلمنامه نویس به دو گرایش در فیلمنامه نویسی اشاره و اظهار کرد: ما دو گرایش اصلی داریم؛ عقل ترکیبی از تجربه خودمان به همراه آن چیزی است که یاد می گیریم که همان تکنیک است که ما را به سمتی راهبری می کند که ایده خودمان را داشته باشیم. هوش می گوید ببین چه چیزی مُد است و کدام سریعتر اجرا می شود.

وی افزود: یادگیری مهارت تفکر کار بسیار سختی است. اگر تصور کنید که شما ذاتا هنرمند هستید بنابراین ما هیچ چیزی برای آموختن مهارت تفکر به شما نداریم.

عقیقی درباره چگونگی تبدیل هوش به عقل بیان کرد: باید ببنیم که چطور می شود هوش را به عقل تبدیل کنیم. موانعی که باعث می شود این ایده در ذهن ما شکل نگیرد چیست؟ ایده ها معمولاً پراکنده هستند و راهکارهایی که به ذهن می آید عقلانی است.

این نویسنده با بیان این سوال که چطور راهکاری پیدا کنیم که بتوانیم ایده های بهتر را پیدا کنیم، بیان کرد: نسبتی میان راهکارهای تفکر هست که روانشناختی است. جدلی دائمی میان آنچه ما می اندیشیم و آن چه در طول زندگی به دست می آوریم، وجود دارد که اگر این نسبت را رعایت کنیم آرام آرام کلمات مناسب از درون آن بیرون می آید.

وی ادامه داد: در تمرین یونگی راهکاری وجود دارد که به شما کمک می کند مثلا نوشتن بدون فکر سی کلمه طی مدت یک دقیقه است که در این یک دقیقه معمولا ذهن شما از پراکندگی به سمت نظم کشیده می شود بنابراین ۴۰ درصد کلمات بی ربط، ۴۰ درصد کلماتی که می تواند مرتبط یا بی ربط باشند و ۲۰ درصد کلمات مرتبط خواهد داشت که می تواند ساختار ارگانیک به شما بدهد. از میان این کلمات گروه آخر که مرتبط هستند معمولا ۵ واژه کلیدی پیدا می کنید که شما را توضیح می دهد. البته برخی اذهان نسبت به این روش دافعه دارند و این روش برای آن ها جواب نمی دهد اما یکی از راهکارهای یافتن ایده همین تمرین است.

عقیقی درباره هوش توضیح داد: ما استعدادهای بسیاری داریم که بر اثر هوش به زمین می خورند چرا که هوش به آن فرد یک نوع خودشیفتگی می دهد که باعث می شود از مکالمه پرهیز کند. خودبزرگ بینی و خود کم بینی هر دو ما را به خودشیفتگی می رساند و قبل از آن که ایده ای به ذهن ما برسد باید با اینها نبرد کنیم و از این ها خارج شویم. خودشیفتگی جایی به ضعف و کوته بینی تبدیل می شود و دردسری را به وجود می آورد که در ابتدا خوشایند است اما دیگر نمی تواند ایده های خوب را تشخیص بدهد.

وی افزود: برخی ایده ها دستاوردهایی هستند برای برون فکنی که اگر از این مرحله عبور کنیم می توانیم اتفاق جالبی را رقم بزنیم. این که هشت ساعت انرژی بگذارید که ایده های خودتان را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید بدون آن که مطالعه کنید نشانه ای از برون فکنی است و اگر بپرسید چرا به جای این کار به پرورش ایده خود نمی پردازید، خواهد گفت وقت ندارم.

عقیقی همچنین در تعریف ایده محرک بیان کرد: ایده محرک، ایده ای است که داستان را به راه می اندازد و زمانی که روی ایده محرک در ذهن خود توافق می کنید، نبرد شما آغاز می شود چراکه محدوده ای را مشخص می کنید که نمی توانید از آن خارج شوید.

وی افزود: برای برخی یافتن ایده محرک بهشت و برای برخی به مثابه جهنم است و در نویسندگی اصطلاحی داریم به نام جهنم ایده ها و آن زمانی است که ایده ای را دوست دارد و این ایده مدتی حالت نشئگی را برایش ایجاد می کند و بعد از نشئگی چند ساعتی، حالت خماری سراغش می آید و احساس می کند این آشغال چه بود که به آن فکر کردم.

وی تصریح کرد: پیشنهاد می کنم که وقتی ایده ای به ذهن شما می رسد ابتدا صبور باشید و اجازه بدهید که اشتباه کنید. به طوری که از میان ۱۰ ایده یک ایده به دردبخور داشته باشید.

عقیقی در ادامه درباره موضوع ادراک توضیح داد: فهم دقیق یک موضوع را ادراک می گویند و خوب دیدن و خوب گوش کردن ویژگی اصلی یک فیلمنامه نویس است که باید هر چیزی را همان طور که هست ببینید نه آن طور که دلتان می خواهد.

نویسنده فیلمنامه «شب های روشن» ادامه داد: یکی از ویِژگی های خودشیفتگی این است که کلمه من در آن وجود دارد و این کلمه زیاد تکرار می شود در حالی که «من» در ایده حل شده است.

عقیقی مرحله ایده محرک تا رسیدن به پیش فرض را سخت ترین مرحله دانست و گفت: پیش فرض همان دو سطری است که معمولا همه فیلمنامه نویسان در عرض ۵ دقیقه از آن عبور می کنند در حالی که ایده محرک به شما خطی را می دهد که باید در مسیر همان خط حرکت کنید یعنی یا در مسیر افکار و احساسات شخصیت فیلمنامه حرکت کنید که به آن حرکت لایه ای می گویند که از آن الگوی مدرن بیرون می آید یا در مسیر رخدادها و وقایع حرکت می کند که الگوهای کلاسیک از آن منتج می شود و به آن حرکت خطی می گویند.در مرحله ایده می تواند متوجه شوید که چه نوع الگویی را پیش می برید که اگر متوجه نفهمید بعدا هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.

در ادامه این کارگاه، عقیقی درباره چگونگی رسیدن به یک ایده محرک و پرورش آن سخن گفت.

وی از موضوع دزدی به عنوان یک ایده محرک یاد کرد که باید حداقل ده سوال را درباره آن پرسید، شامل چه کسی، کجا، چرا و … که اگر شما بتوانید یک ایده یک سطری را دقیق دنبال کنید به چیزهای بسیار زیادی خواهید  رسید.

وی به ضرورت تبعیت از الگوهای فیلمنامه نویسی تاکید کرد و گفت: آن چه را که درک می کنیم باید به مرحله ای برسانیم که طبیعی به نظر برسد که به آن منطق می گوییم و چیزی که باعث می شود شخصیت داستان کاری را انجام می دهد، انگیزه اوست.

او از مثلث انگیزه، منطق و قرارداد به عنوان ملزومات ساختار یک فیلمنامه یاد کرد و ادامه داد: قرارداد برآیند انگیزه و منطق است و همان جهنم نفرت انگیزی است که اجازه نمی دهد نویسنده از آن خارج شود و هر چه ایده محرک را به پیش فرض نزدیک تر کنید، از داخل آن این سه ضلع مثلث بیرون می آید.

وی به موضوع باورپذیری در سینما هم اشاره و تصریح کرد: ارسطو می گوید آن چه باورناپذیر است ولی منطقی است عقبتر از چیزی است که غیرمنطقی ولی باورپذیر است و بنابراین در سینما اصل باورپذیری برای مخاطب بسیار حائز اهمیت تر از منطق آن است.

وی در ادامه از هنرجویان خواست تا ایده های خود را مثال بزنند تا تبدیل به یک پیش فرض شود که موضوع تصادف عمدی یک فرد برای کسب درآمد از سوی یک هنرجو مطرح شد و عقیقی درباره آن گفت: این شخصیت مرد است یا زن؟ چند بار این کار را تکرار می کند؟ و این کار تا چه زمانی در فیلمنامه به تصویر کشیده می شود؟

عقیقی به اهمیت ایده محرک در این مثال اشاره کرد و گفت: اگر تصادف عمدی هر روز تکرار شود، ایده محرک نیست ولی اگر یک روز اتفاق دیگری رخ دهد، آن زمان ایده محرک شکل می گیرد. ایده محرک نوعی رخداد منحصر به فرد است که جهت داستان را تغییر می دهد و بنابراین باید برای رساندن این ایده به یک موقعیت شرایطی را پیش آوریم که غیرمنطقی به لحاظ طبیعت انسانی باشد، مثلا یک روز با فرد دیگری برای این منظور تبانی کند وبرای ایجاد موقعیت از یک نفر دیگر استفاده کند. که در این مسیر ما ایده را از یک ایده تکرار شونده به یک ایده منحصر به فرد تبدیل کرده ایم.

ادامه این کارگاه به پرسش و پاسخ هنرجویان اختصاص یافت.

 

رییس تلویزیون ملی اندونزی:
به دنبال خرید فیلم از سینمای ایران هستیم / دیدار با مدیران سینما و تلویزیون ایران

روایت لوریس چکناواریان از تماشای فیلم /

حلمی یحیی رییس تلویزیون ملی اندونزی با بیان این که با تاریخ و فرهنگ ایران آشنا است، گفت: سینمای ایران را خوب می شناسم و می دانم که موفق به دریافت ۲ جایزه اسکار شده است به همین دلیل امیدوارم بتوانیم با این کشور در زمینه خرید و فروش فیلم همکاری هایی داشته باشیم.

وی با اشاره به جلسه ای که جمعه روز ۳۰ فروردین ماه با رضا میرکریمی دبیر سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر در کاخ جشنواره داشته است، اظهار کرد: ما هنوز به نتیجه قطعی نرسیدیم اما صحبت هایی در جلسه با ایشان مطرح شد و امیدواریم بتوانیم تصمیمات مهمی را در این زمینه اتخاذ کنیم.

رییس تلویزیون ملی اندونزی در پایان بیان کرد: طی روزهای آینده جلساتی هم با حسین انتظامی رییس سازمان سینمایی و عبدالعلی علی‌عسکری رییس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران خواهیم داشت و شاید در این جلسات به توافقاتی در زمینه خرید و فروش فیلم دست یابیم.

 

لوریس چکناواریان:
تفاوت محتوای جشنواره ملی و جهانی فیلم فجر مهم‌ترین دلیل تفکیک آنهاست

روایت لوریس چکناواریان از تماشای فیلم /

لوریس چکناواریان آهنگساز و موسیقیدان عصر جمعه ۳۰ فروردین ماه با حضور در پردیس چارسو محل برگزاری سی و هفتمین جشنواره جهانی فجر در سخنانی بیان کرد: امسال هم مانند سالیان گذشته علاقه مند بودم تا در جشنواره جهانی فیلم فجر حضور پیدا کنم. امروز روز اولی است که اینجا آمدم و قصد دارم از فردا فیلم ها را تماشا کنم.

وی درباره دلیل علاقه اش به حضور در جشنواره و استفاده از برنامه های آن توضیح داد: جشنواره جهانی فیلم فجر به فراگیری هنر در میان جوانان کمک می کند. به نظر من بر خلاف سخن برخی که می گویند جشنواره ملی و جهانی فجر باید ادغام شوند نباید اینطور باشد زیرا این دو رویداد از نظر محتوایی با هم تفاوت دارند.

چکناواریان درباره اهمیت موسیقی در فیلم و تاثیر آن بر مخاطب، گفت: موسیقی در تمام زندگی ما تاثیر دارد. به نظر من فیلم بدون موسیقی معنایی ندارد همانطور که زندگی بدون موسیقی هم بی معنی است.

خالق اپرای «رستم و سهراب» در پایان درباره تفاوت موسیقی آثار ایرانی و خارجی و تاثیر آن روی مخاطب بیان کرد: تفاوت موسیقی در فیلم های ایرانی و خارجی زیاد است و ما از نظر بودجه و کیفیت آثار راه زیادی داریم تا به آنها برسیم.

 

ابراهیم ابراهیمیان:
جشنواره جهانی فیلم فجر تعاملات سینمایی با دنیا را تقویت کرده است

روایت لوریس چکناواریان از تماشای فیلم /

براهیم ابراهیمیان کارگردان فیلم سینمایی «پیلوت» درباره استقبال مخاطبان از اولین اکران فیلمش در بخش بازار سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر گفت: اولین اکران فیلمم را در این جشنواره تجربه کردم که خوشبختانه اولین نمایش روی پرده سینما با استقبال خوب مخاطبان همراه شد و بازخورد خوبی از آنها دریافت کردم.

وی با بیان اینکه برایش خیلی دلچسب بود که مخاطبان از فیلم «پیلوت» استقبال کردند، بیان کرد: جشنواره جهانی فیلم فجر برای من فضایی امن‌تر دارد و به جهان فیلمسازی من نزدیک است.

کارگردان «ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه» افزود: اضطراب‌هایی که در جشنواره ملی فیم فجر در فیلم اولم داشتم در این جشنواره ندارم. حال خوبی بعد از نمایش فیلم دارم و خوشحالم که فیلم مورد استقبال مخاطبانی که فیلم را دیده اند قرار گرفته است.

ابراهیمیان با اشاره به اینکه فیلم سینمایی «پیلوت» برای نمایش در جشنواره ها ساخته شده و موضوعی جهانی دارد، توضیح داد: امیدوارم این فیلم پس از حضور در جشنواره جهانی فیلم فجر بتواند به جشنواره های دیگری در دنیا راه پیدا کند.

وی درباره مستقل برگزار شدن جشنواره جهانی فیلم فجر گفت: از نظر من استقلال بخش جهانی فیلم فجر کار درستی بوده است و می توان این چند سال را یک دستاورد برای سینمای ایران دانست. مهمان های زیادی از کشورهای مختلف دنیا در جشنواره جهانی فیلم فجر حضور دارند و این جشنواره توانسته تعاملات خوبی با سینمای دنیا برقرار کند.

کارگردان «آااادت نمی کنیم» افزود: دلیل مخالفت عده ای از همکاران را نمی دانم اما از نظر من جشنواره جهانی فیلم فجر طی این چهار سال توانسته جایگاه خوبی را در منطقه و جهان کسب کند و من دلیل این هجمه علیه جشنواره جهانی فیلم فجر را نمی فهمم.

ابراهیمیان در پایان گفت: مخاطبان این دو جشنواره از هم مجزا هستند و جشنواره جهانی فیلم فجر توانسته جایگاه خود را در میان مخاطبان سینما به دست آورد. بعضی افراد به بودجه و هزینه این جشنواره انتقاد می کنند در حالی که باید برای سینما هزینه کرد و دولت نباید خود را از سینما و هزینه برای آن کنار بکشد ضمن اینکه این جشنواره برنامه ها و مهمانان متنوعی دارد پس مشخص است که بودجه آن چطور هزینه می شود.

فیلم «پیلوت» پنجشنبه ۲۹ فروردین ساعت ۱۶:۳۰ در سالن شماره پنج چارسو در بخش بازار به نمایش در آمد. این فیلم روایتگر ماجراهای یک مرده کش است.

 

مدیران جشنواره زرد‌آلو طلایی ایروان:
سینمای ایران احتیاج به معرفی ندارد

روایت فیلمبردار کپی برابر اصل از پیچیدگی کار با کیارستمی / در دام هوش‌تان نیفتید / روایت لوریس چکناواریان از تماشای فیلم

کارن آوتیسیان مدیر برنامه‌ریزی و سونا کاراپوقوسیان مدیر پروژه جشنواره بین‌المللی فیلم زردآلو طلایی از مهمانان حاضر در جشنواره امسال هستند.

این جشنواره از سال ۲۰۰۴ فعالیت خود را آغاز کرد و در این سال‌ها با فیلمسازان ایرانی همکاری مداوم داشته است. این جشنواره پروژه‌ای برای شناسایی و حمایت از استعدادهای جدید فیلمسازی در منطقه از جمله ایران و افغانستان و گرجستان دارند و یک بخش از این جشنواره را به فیلم‌های منطقه اختصاص داده‌اند. آوتیسیان و کاراپوقسیان برای مذاکره با فارابی در این مورد به ایران آمده‌اند.

در حاشیه سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر گفت‌و‌گویی با آن‌ها انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

اولین باری است که به جشنواره فجر می‌آیید؟

آوتیسیان: بله، اولین بار است که از ایران و جشنواره فجر دیدن می‌کنیم. مدت‌هاست با این جشنواره آشنایی داریم ولی فرصت شرکت در آن را نداشتیم، تا این که امسال دعوت شدیم و با کمال میل قبول کردیم.

هدفتان از شرکت کردن در جشنواره امسال چیست؟

کاراپوقسیان: دو هدف را دنبال می‌کنیم. هدف اولمان انتخاب فیلم برای زردآلو طلایی ایروان است چون ما یک بخش منطقه‌ای داریم که برای ارمنستان، آذربایجان، گرجستان، ترکیه و ایران طراحی شده و می‌خواهیم برای این بخش حداقل چهار فیلم داشته باشیم. برای بازار داخلی‌مان هم تمایل به ساخت محصولات مشترک و همکاری در پروژه‌های سینمایی در سراسر منطقه داریم.

فیلم‌های ایرانی در ارمنستان نمایش داده می‌شوند؟

کاراپوقسیان: نمی‌شود گفت که در سرتاسر ارمنستان اکران عمومی می‌شوند ولی جشنواره زردآلو طلایی ایروان و دیگر جشنواره‌ها پایگاه اصلی پخش فیلم‌ها محسوب می‌شوند.

آوتیسیان: سینمای ایران عموماً  در دنیا اکران گسترده ندارد مگر در جاهایی مثل پاتوق‌های فیلم. اما جشنواره‌ها فرصتی فراهم می‌کنند که با بهترین نمونه‌های سینمای ایران آشنا بشویم. در پنجاه سالی که از عمر جشنواره زردآلو طلایی می‌گذرد ما تقریباً بهترین فیلم‌های ساخته‌شده در ایران را نمایش داده‌ایم.

امسال ارمنستان در جشنواره یک نماینده دارد.

کاراپوقسیان: بله، یک فیلم در بخش جلوه‌گاه شرق حضور دارد به اسم «بازگشت به خانه» که کارگردانی روسی و تهیه‌کننده‌ای ارمنی دارد و در ارمنستان فیلمبرداری شده است.

تا چه حد با سینمای ایران آشنایی دارید؟

آوتیسیان: ما هم مثل بقیه سینمادوستان دنیا ایران را جز بهترین‌ها می‌دانیم خصوصاً بعد از موج سینماگران فوق‌العاده‌ای مثل عباس کیارستمی، جعفر پناهی و اصغر فرهادی که در دنیا شناخته‌شده هستند. سینمای ایران احتیاج به معرفی ندارد و الگوی خوبی برای سینمای ماست. همیشه برای فیلمسازان خودمان سینمای ایران را به‌عنوان نمونه‌ای که باید به آن رسیم در نظر می‌گیریم. علت دیگر علاقه ما به این جشنواره این است که ما در یک منطقه هستیم و چیز‌های زیادی برای اشتراک‌گذاری با یکدیگر داریم، چه از لحاظ فرهنگی و چه از لحاظ سینمایی؛ و چیز‌های زیادی است که می‌توانیم از همکاران ایرانی‌مان یاد بگیریم.

کاراپوقسیان: روز‌های اول است و داریم با جشنواره آشنا می‌شویم ولی درکل این جشنواره با تعداد زیادی فیلم و مخاطبان و اتفاقات پیرامونش حس خیلی جالبی دارد و تجربه خوبی برای ما خواهد بود.

 

 

اعجاز گل، داور نتپک: تبادلات فرهنگی ایران و پاکستان محدود به سینما نیست

روایت فیلمبردار کپی برابر اصل از پیچیدگی کار با کیارستمی / در دام هوش‌تان نیفتید / روایت لوریس چکناواریان از تماشای فیلم

اعجاز گل اهل لاهور در پاکستان، دانش‌آموخته تاریخ است و تحصیلات تکمیلی خود را در کالیفرنیا در رشته سینما به پایان رسانده است. او عضو انجمن فیپرشی و نتپک است و به‌عنوان داور نتپک در سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر حضور دارد. با او گفت‌وگوی کوتاهی داشته‌ایم که در زیر می‌خوانید.

جایگاه سینمای ایران در پاکستان چگونه است؟

در شهرهای مختلف پاکستان مثل کراچی، لاهور و اسلام‌آباد باشگاه‌های فیلم مشغول به فعالیت هستند و هر هفته فیلم ایرانی را نشان می‌دهند. ما در باشگاه فیلم خودمان در لاهور، فیلم‌های “جدایی”، “بچه‌های آسمان”، “رنگ خدا” و “باران” و بسیاری فیلم‌های دیگر را نشان داده‌ایم. نمایش فیلم‌های ایرانی را هم ادامه می‌دهیم و مخاطبان خوب و علاقه‌مند زیادی داریم. فیلم‌های ایرانی بسیار جدی هستند و محتوای آن عاری از رقص و موسیقی‌هایی است که برای پر کردن فیلم استفاده می‌شود. اکثر فیلم‌های ایرانی موضوعات جدی دارند و پاکستانی‌ها معمولاً فیلم‌های نمایش داده‌شده در باشگاه‌ها را دوست دارند و منتظر فیلم‌های بعدی می‌مانند. کنسولگری ایران در پاکستان در تهیه فیلم‌های ایرانی کمک زیادی به ما می‌کند.

با در نظر گرفتن تشابهات فرهنگی میان ایران و پاکستان، آیا از سایر هنرهای ایرانی هم در آنجا استقبال می‌شود؟

بله. دو ماه پیش در نمایشگاه خوشنویسی و مجسمه‌سازی ایران محل شورای ملی هنرهای پاکستان برگزار شد و بسیار مورد استقبال قشر علاقه‌مند به هنر قرار گرفت. بنابراین مبادلات بین دو کشور به سینما محدود نیست و ما در هنرهای دیگر مانند شعر، خوشنویسی و ادبیات هم نزدیک هستیم. علاوه به این قرار است حدود یک ماه دیگر، یک جشنواره موسیقی ایرانی در پاکستان برگزار شود.

آینده سینمای پاکستان را چطور ارزیابی می‌کنید و آیا فکر می‌کنید این سینما، متأثر از سینمای ایران خواهد بود؟

امروز دیگر فیلم‌های پاکستانی در استودیو تولید نمی‌شوند. کارگردان‌های جوان فیلم‌های خود را در هتل‌ها، خیابان‌ها و دیگر مکان‌های واقعی و با افراد واقعی می‌سازند. حالا دیگر می‌توانید در فیلم‌ها، آدم‌های پیر و حتی فقیر را ببینید. چیزی که قبلاً وجود نداشت و سینما بسیار مصنوعی بود. تمام فیلم‌ها از آهنگ، رقص و تصاویر بی‌ربط کوه و تپه پر بود، اما در حال حاضر، انگار فیلمسازان پاکستانی پایشان را روی زمین گذاشته‌اند و فیلم‌های اجتماعی درباره زندگی عادی و افراد واقعی می‌سازند. من این روند را دوست دارم و به‌نوعی سینمای ایران را هم در آن بی‌تأثیر نمی‌گذارم. منظورم این است که آن نوع سینما واقعی و جدی که شما در ایران دارید به تازگی در پاکستان آغاز شده است.

 

این خبر تا پایان روز سوم تکمیل می‌شود

 
 
منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار