سال 1398 با سیلاب در برخی استان ها شروع شد و با همه گیر شدن کرونا تمام. در میانه های سال 98 نیز شاهد اتفاقاتی مانند اعتراضات آبان ماه در پی تصمیم بنزینی، شهادت سپهبد قاسم سلیمانی، تشییع گسترده پیکر سلیمانی، موشک باران پایگاه آمریکایی عین الاسد در عراق، سقوط هواپیمای اوکراینی و انتخابات اسفند ماه با کمترین میزان مشارکت مردم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بودیم. 

تبعات برخی از اتفاقاتی که در سال جاری رخ داد در سال آینده نیز وجود خواهد داشت. به عنوان نمونه موج همه گیر شدن کرونا در سال آینده نیز ادامه می یابد و انتظار می رود تاثیرات بسیاری در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به همراه داشته باشد. همین موضوع لزوم تصمیم گیری متناسب با شرایط جامعه را اجتناب پذیر می نماید.

اما سال 98 برغم اتفاقات بیشتر تلخی که داشته می تواند موجد درس‎هایی برای همگان علی الخصوص مقامات و مسئولان سیاسی باشد. در ادامه به برخی از این موارد اشاره شده که البته این فهرست می تواند بسیار طولانی تر باشد.

* سال 98 شاهد کم اثر شدن ساختارها و رویه های معمول نظام تصمیم گیری و سیاست گذاری در کشور بود. در این باره می توان به نحوه تصمیم گیری درباره افزایش قیمت بنزین و تصویب بودجه 99 اشاره کرد.  

در ماجرای افزایش قیمت بنزین که منجر به اعتراضات تلخ آبان شد هیچ گاه مستندات کارشناسی تصمیم و چگونگی اجرای آن برای اقناع جامعه منتشر نشد. حوادث آبان ماه بیشتر در مناطق حاشیه ای و کم برخوردار برخی شهرهای بزرگ توسط نوجوانان و جوانان رقم زده شد که می باید به مثابه یک زنگ هشدار به آن نگریست. فراموش نشود یکی از اهداف اساسی انقلاب اسلامی در سال 57، کمک به مستضعفان و محرومان جامعه بود که در صورت عدم تصمیم گیری مناسب فشار بر آنها در سال 99 افزایش نیز خواهد یافت.

در قضیه تصویب بودجه سال آینده نیز ساختار و رویه معمول تصمیم گیری مراعات نشد و مجلس که می توانست با تغییر دستور کار خود(بخصوص با توجه به رد صلاحیت ها و پیش بینی عدم رای آوری اکثریت نمایندگان فعلی) فرایند نهایی شدن بودجه را جلو بیندازد چنین کاری انجام نداد و عملاً در لحظات پایانی ناچار به کمک گرفتن از رهبری شدند. 

اگر شفاف و واضح بخواهیم بیان کنیم در سال 98 نهادها و ساختارهایی که در راستای کنترل و حل مشکلات می باید عمل کنند خود موجب ایجاد مشکل می شدند و نارضایتی عمومی را افزایش می دادند. این مسئله بیانگر بحرانی نهادی در کشور است که ضعف مفرط قوه اجرایی و قانونگذاری کشور صرفاً بخش هایی از آن است.

* در مقابل اما اشاره به تغییر ریاست قوه قضائیه و رویکرد جدیدی که در پیش گرفته شد نیز می باید اشاره کرد. بدون شک قوه قضائیه نسبت به گذشته گام های بسیار بلندی در راستای تحقق عدالت و رویه های اشتباه گذاشته برداشت که امیدهای جدی در افکار عمومی برانگیخت. در این باره می توان به برخورد با فساد در قوه و مفسدان اقتصادی، طراحی سامانه ثبت اموال و دارایی‌های مسؤولان، تشویق گزارش‌دهی فساد، ابلاغ دستورالعمل حفظ کرامت و ارزش‌های انسانی و ... اشاره کرد. امید است چنین سیاست هایی در سال 99 نیز پیگیری شود. 

**شهادت قاسم سلیمانی، اتفاق دردناک سال 98 بود. قاسم سلیمانی مصداق بارز فرمانده و مدیر جهادی بود که همیشه در صف اول خدمت رسانی به مردم بود. نمونه بارز حضور وی و ابومهدی المهندس در سیل خوزستان بود. اما قاسم سلیمانی فرمانده سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی و مهم ترین عامل شکست داعش در کشورهای اسلامی بود. تشییع باشکوه پیکر قاسم سلیمانی و موشک باران پایگاه عین الاسد ثابت کرد همراهی و حمایت شورانگیز مردم با نظام سیاسی تا چه میزان می تواند به اقتدار نظام جمهوری اسلامی بیفزاید و حتی خطر احتمالی جنگی قریب الوقوع را ناممکن سازد.

*یکی از ضعف های اساسی و بنیادین که در سال 98 ، به شدت محسوس بود فرار برخی مسئولین از گفت و گو با مردم و پاسخگویی و تلاش برای سلب مسئولیت و از سوی دیگر نبود سیاست رسانه ای منطقی و معقول بود. 

نبود سیاست رسانه ای قوی بخصوص با توجه به سیاست فشار حداکثری و تلاش مقامات آمریکایی برای تحریف واقعیات و رویه هایی که در رسانه های فارسی زبان خارج از کشور پیگیری می شد اهمیت وافری داشت که متاسفانه آن چنان که باید و شاید مورد توجه نبود. این موضوع بخصوص در جریان اتفاقاتی مانند اعتراضات آبان ماه و چالش کرونا بسیار به چشم آمد. امید است در سال 99 حداقل در بحران و چالش ها شاهد تغییر رفتار در این حوزه باشیم و یک بار برای همیشه فکری اساسی برای این موضوع شود.

*عدم گفت و گوی مسئولین با مردم، منجر به تشدید تصور شکاف عموم با سیستم سیاسی شده است. این مسئله بخصوص در کنار فشارهای اقتصادی و معیشتی می تواند پیامدهای مهمی در زمینه عدم پذیرش سیاست ها و برنامه های دولت( که بعضاً حتی با مقاومت منفی از سوی مردم نیز همراه می شود) داشته باشد.

یکی از راه‌های گذر از چنین وضعیتی و کسب اعتماد مردم، برقرار شدن حداکثر شفافیت در نهادهای سیاسی است. متاسفانه سال 98 هر چند گفتمان شفافیت در عرصه اجتماعی پر قدرت‌تر شد اما بروز و ظهور چندانی در عرصه سیاسی نداشت. در این باره باید به شفاف نشدن سفرهای خارجی، میزان پرداختی، آرا و نمایندگان اشاره کرد. همچنین انتشار حقوق و دستمزد مدیران مطابق ماده 29 برنامه ششم توسعه رنگ واقعیت به خود نگرفت. امید است در سال آینده که از فردا آغاز می شود در عرصه واقعیت پیشرفت های مهمی در این باره رخ دهد.

به این فهرست می توان موارد دیگری را نیز اضافه کرد اما یک واقعیت را نمی توان کتمان کرد یک سیستم زمانی موفق خواهد بود که قدرت درس آموزی از اتفاقات را داشته باشد، دارای توانمندی برای مقابله با پیشامدهای ناگوار باشد و به طور کلی برخوردار از نیروی مدیریت امور و حل مشکلات باشد. متاسفانه در حال حاضر ضعف های جدی در این باره وجود دارد.

البته این مسئله به معنای این نیست که دیگر سیستم های سیاسی پرقدرت و بدون عیب و ایراد هستند (نگاهی به وقایع روزهای کرونایی در کشورهای اروپایی و آمریکا و مقایسه با ایران عبرت انگیز است) اما برای جمهوری اسلامی ایران که نظام سلطه دائماً خواهان چالش و به شکست کشاندن آن است هر عیب و نقصی می تواند به پای کل آن مجموعه جا زده شود.