اینکه «محسن رضایی» اکنون مورد هجمه عده‌ای قرار می‌گیرد؛ آنهم به خاطر اشاره به عدم موفقیت سبک حکمرانی لیبرالی، نشان می‌دهد روی نقطه و جایگاه درستی دست گذاشته است، زیرا هر زمان که یکی از شخصیت‌های نظام، در صحبت‌هایش به موضاعات اینچنینی اشاره کرده، با توهین و تخریب توسط عده‌ای روبرو شده و باید انتقادها و فریادهای آنها را به‌جان و دل بخرد؛ چرا؟ پاسخ آن کاملا مشخص است..
کد خبر: ۸۶۱۹۶۸
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۹ 13 June 2020
حمله هدفمند طرفداران سبک حکمرانی لیبرالی به تحلیل‌ اخیر دبیرمجمع/ «محسن رضایی» دست روی نقطه درستی گذاشت!
 صحبت‌های اخیر «محسن رضایی» دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، در نشست «جریان‌شناسی تفکر مدیریتی در خدمت تحقق بیانیه گام دوم انقلاب» بازتاب‌های بسیاری داشته و صدای برخی از منتقدان خاص را درآورده است. وی اخیرا در حضور جمعی از دانشگاهیان استان تهران، به مواردی منطقی و اصولی از مدل‌های حکومتی اشاره کرد که به زعم برخی‌ها و خصوصا هواداران یک سبک مدیریتی زیان بار برای کشور که عمدتا هم از یک جناح خاص هستند، به انتقاد شدید و حمله به مرحوم آیت الله اکبر هاشمی‌ تعبیر شده است؛ در حالی که اصل ماجرا چیز دیگری است

به گزارش «تابناک»، سخنان «محسن رضایی» در ارتباط با دو سبک مدیریتی مردمی تحولگرا و محفلی لیبرال به اندازه ای برای برخی سنگین بوده است که به هر دستاویزی که می توانستند او را متهم کنند، چنگ انداخته اند تا بتوانند به نوعی این مساله را به حاشیه برانند؛ اما به اصل ماجرا که بر می گردیم خسارات ناشی از سبک مدیریتی محفلی لیبرال بر همگان مشخص است و خیلی نمی توان با حاشیه نویسی این موضوع را از دایره توجهات کنار زد.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام اخیرا با اشاره به این موضوع که از پیروزی انقلاب تاکنون، با چالش اندیشه‌ای در مدیریت کشور مواجه‌ایم، گفته که «در دهه اول انقلاب دو اندیشه در اداره کشور شکل گرفت؛ اندیشه حکمروایی مردمی (به‌عنوان یک اندیشه اصیل، بومی، تحولگرا و انقلابی، کم هزینه و پر دستاورد) که نماد آن آزادی خرمشهر بود و اندیشه حکمروایی محفلی (به‌عنوان یک اندیشه کپی‌برداری شده، ناسازگار با بوم، غیرتحول‌گرا، پرهزینه و کم دستاورد) که با فراز و فرودهایی در چهار دهه همراه بود و مهمترین نتیجه یا نماد اخیر آن، برجام است.»

وی اضافه کرد: «این دو اندیشه به شکل‌گیری دو نوع نهاد منجر شد که حکمروایی مردمی - تحول‌گرا به تاسیس نهادهای مردمی برآمده از انقلاب پرداخت و حکمروایی محفلی - وارداتی به حفظ رویه‌ها و نظامات اداری با پاکسازی آنها از نمادهای ظاهری رژیم سابق بسنده کرد. امام خمینی(ره) از یکسو اولویت را به نهادهای انقلابی می‌دادند و از سوی دیگر از نهادهای برجای مانده قبلی می‌خواستند که خود را با رویکردهای مردمی و آرمان‌های انقلاب تطبیق دهند. البته اندیشه حکمروایی مردمی، با کمرنگ شدن اندیشه رقیب، توانست در نهادهای اداری برجای مانده از سیستم سابق هم تعمیم یابد و به این ترتیب، ظرفیت‌سازی بزرگی انجام داد که هم در جنگ و امنیت و هم در رسیدگی به مردم، دستاوردهای کم نظیری را به صحنه آورد و به نمایش گذاشت.»

رضایی با بیان اینکه پس از پایان جنگ و رحلت امام برخی نهادهای مردمی- انقلابی یا در نهادهای رسمی ادغام شدند یا قالب رسمی به خود گرفتند، ولی در نحوه حکم‌روایی کشور اختلاف پیش آمد، اظهار کرد: «جمعی از یاران امام معتقد بودند که اتکا به مردم و مدیریت انقلابی یک وضعیت گذرا و موقتی بوده و حال باید شرایط را اصطلاحا عادی‌سازی کرد. این عده به حکمروایی محفلی- وارداتی کشیده شدند، ولی رهبر انقلاب الگوی حکم‌روایی مردمی- تحولگرا را در پیش گرفتند.»

وی صحبت‌هایش را اینگونه ادامه داد: «در اواخر دهه1360 و اوایل دهه1370 درحالی‌که انتظار می‌رفت اندیشه حکم‌روایی مردمی و نظام تحولگرا، در همه نهادهای رسمی مبنای کار قرار گیرد، چنین نشد و بنابراین برای بار دوم دوگانگی اندیشه‌ای در اداره کشور به وجود آمد که به مدت 30 سال ادامه یافت. در اواخر دهه1360 و اوایل دهه1370 اندیشه حکم‌روایی محفلی با ادبیات جدید و متفاوت با اندیشه حکم‌روایی مردمی در دهه اول انقلاب، در حوزه فرهنگ و اقتصاد آغاز به کار کرد.»

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به این مساله که محور آن، شعار عادی‌سازی روابط سیاسی، فرهنگی و بین‌المللی بود، اضافه کرد: «درست به موازات اندیشه مدیریت مردمی و تحولگرا. این اندیشه حکم‌روایی، با شعار کار و کار و بازسازی در داخل و ورود سرمایه و تکنولوژی از خارج، اداره دولت و مجلس را برعهده گرفت.»

با مرور اتفاقات گذشته، کاملا مشخص می‌شود که کارهای انجام شده در سبک های مورد توجه حکمروایی در کشور چه آورده ها و زیان هایی برای ما داشته است. حکمرانی مردمی، انقلابی و تحولگرا باعث تحول و ایجاد پیشرفت‌ها در عرصه‌های علمی، فرهنگی، نظامی (مانند دستیابی به آخرین دستاوردهای حوزه دفاعی، ساخت موشک‌های دوربرد، مقاومت در مقابل قوای متخاصم غربی، افزایش قدرت ایران در منطقه، جهش در علوم و فنون، پشبرد موضوع هسته ای و ...)، در کنار توجه به موضوعات و مسائل و دغدغه‌های اصلی انقلابی‌، شده و می‌شود، اما در سبک حکمرانی لیبرالی، کارهای نمایشی بدون سرانجام با اتکاء به غرب و بدون دستاورد جدی انجام می‌شود.

معتقدیم که اگر کاری هم مانند برجام که اصل شکل‌گیری و انجام آن مورد تائید است، صورت می‌گیرد، به گونه ای باید انجام شود که تمام امورات کشور را معطل نتیجه آن نگذاشت. تجربه‌های تاریخی نظیر این موضوع نشان می‌دهد که ایجاد تعلل در پیشبرد امورات کشور به امید انجام کار و گشایش توسط طرف‌های مذاکره، نتیجه بخش نبوده و دستاوردی به همراه ندارد. اتفاقی که «دونالد ترامپ» به‌صورت علنی آن را به‌نمایش گذاشت و زمانی‌که متوجه شد بسیاری از مسائل و امورات داخلی ایران لنگ برجام است، خیلی راحت از آن خارج شد.

اگرچه «محسن رضایی» به درستی و با ذکر مثال های تاریخی از بعد پیروزی انقلاب تا کنون دو سبک مدیریتی متناقض با هم را به بررسی می گذارد و با اشاره به دستاوردهای هریک بدون هیچگونه جانبداری تاکید بر استفاده از ظرفیت داخلی و درونی کشور در انجام کارها دارد، اما این گویا به مذاق عده ای خوش نیامده و تلاش می کنند با ایجاد تقابل بین فرمانده سپاه پاسداران در دوران هشت سال دفاع مقدس و برخی چهره ها نظیر آیت الله هاشمی رفسنجانی اصل این موضوع را که یک تفکر در 24 سال و 3 دولت مختلف مورد توجه بوده و اصرار بر انجام کارها مبتنی بر آن بوده اند، اما هیچ نتیجه ملموسی از آن به دست نیامده را به حاشیه ببرند.

اینکه «محسن رضایی» اکنون مورد هجمه عده‌ای قرار می‌گیرد؛ آنهم به خاطر اشاره به عدم موفقیت سبک حکمرانی لیبرالی، نشان می‌دهد روی نقطه و جایگاه درستی دست گذاشته است، زیرا هر زمان که یکی از شخصیت‌های نظام، در صحبت‌هایش به موضاعات اینچنینی اشاره کرده، با توهین و تخریب توسط عده‌ای شروع روبرو شده و باید انتقادها و فریادهای آنها را به‌جان و دل بخرد؛ چرا؟ پاسخ آن کاملا مشخص است...

عده ای در کشور هستند که به هر دلیلی نمی خواهند بپذیرند سبک مدیریتی و اندیشه حکمروایی مردمی - تحولخواه در مقابل الگوی مدیریتی لیبرالی متاثر از حکمروایی محفلی - وارداتی به مراتب موفق تر عمل کرده است ضمن اینکه در این روش نیروهای بومی، نخبگان داخلی و هم چنین ظرفیت های ملی و درونی در کانون توجهات است و کار صرفا به دست آنها پیش می رود.

در مقابل الگوی مدیریتی لیبرالی متاثر از حکمروایی محفلی - وارداتی شاید در برخی برهه ها موفقیت آمیز بوده است، اما از آنجا که اختیار آن در دست ما نیست، همواره با کنار کشیدن طرف های خارجی از تعهد یا تعهدات شان و با موضوعاتی نظیر تحریم و امثال آن به شدت آسیب دیده و تحت تاثیر قرار گرفته است؛ ضمن اینکه از این ناحیه کمترین ظرفیت سازی و بهره گیری از نخبگان داخلی نیز انجام شده است.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :