مرور روزنامه‌های شنبه نوزدهم مهرماه
پینگ‌پنگ سیاسی بین ۲ قوه، قله آواز ایران در انحصار و فتح شجریان، سپر چینی در برابر تحریم آمریکایی، فولاد مبارکه زیر ‏تیغ تفحص، تا قانون اساسی تغییر نکند، مشکلات حل نمی‌شود، زنگ کرونا در مدارس، مبادلات مالی و پولی، هدف تحریم‌های ‏جدید، بن بست مناظره در آمریکا و ویژه نوشته‌هایی درباره درگذشت استاد شجریان، از مواردی است که در روزنامه‌های امروز ‏مورد توجه قرار گرفته است. ‏
کد خبر: ۹۰۷۶۲۷
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۷ 10 October 2020

به گزارش «تابناک»؛ روزنامه‌های امروز شنبه نوزدهم مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که صفحات نخست اکثریت قریب به اتفاق ‏روزنامه‌ها با تیتر‌های مرتبط با درگذشت استاد آواز محمدرضا شجریان و تصاویر او چیدمان شده است؛ تیترهایی همچون شجریان شجره بی‌خزان (شرق)، تسلیت به ملت ایران (اعتماد)، جان از حنجره آواز رفت (جوان)، جان عشاق ‏‏ (ایران)، مرغ سحر پر کشید (ابتکار)، فردوسی، میزبان خسرو آواز ایران (خراسان) و آواز ایران بلندتر می‌شود (آرمان ملی) در ‏صفحات نخست امروز روزنامه‌ها برجسته شده است. ‏

 
 


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های امروز روزنامه‌ها را مرور می‌کنیم؛ ‏


تکرار حکایت تختی برای شجریان

‏‌صادق زیبا کلام طی یادداشتی در شماره امروز شرق با عنوان تکرار حکایت تختی برای شجریان نوشت: چه چیزی تختی را ‏سمبل و اسوه کرد؟ تشک کشتی، مدال المپیک ملبورن، ایستادن روی سکوی قهرمانی وزن هفتم جهان؟ شاید؛ شاید این‌ها تختی را ‏تختی کرد، اما حقیقت آن است که حبیبی، صنعتکاران، سوخته‌سرایی و خیلی کشتی‌گیران دیگر به‌مراتب از تختی بیشتر مدال ‏گرفتند. پرسشی که درباره محمدرضا شجریان هم می‌توان تکرار کرد؛ آیا آواز، موسیقی و هنر شجریان، آن جایگاه را که پنجشنبه ‏و جمعه از مقابل بیمارستان جم تا بهشت‌زهرا و آرامگاه فردوسی بزرگ دیدیم برایش به وجود آورد؟ در اینکه صدای شجریان ‏اسطوره بود، تردید نیست. در اینکه از همان ابتدا که ۵۰ سال پیش از مشهد به تهران آمد فقط و فقط خواند و از موسیقی جدا نشد، ‏باز هم هیچ تردیدی نیست. در اینکه هنر را ابزار ثروتمند‌شدن، مشهور‌شدن و کیا بیا برای خودش دست‌و‌پا‌کردن قرار نداد نیز شکی ‏نیست، اما این همه شجریان نبود؛ همچنان که کشتی و کسب مدال همه تختی نبود. برای تختی‌شدن، برای محمدرضا شجریان ‏شدن، باید چیز‌های دیگری هم داشت. برای جای‌گرفتن در قلب مردم باید صفات دیگری هم داشت. وقتی ۶۰ سال پیش در ‏بوئین‌زهرا زلزله همه چیز را نابود کرد، غلامرضا تختی پشت یک وانت در خیابان‌های تهران راه افتاد و یک‌تنه چندین برابر ‏جمعیت شیر‌و‌خورشید برای مصیبت‌دیدگان آن خطه، کمک‌های مردمی جمع کرد. ‏

تکرار حکایت تختی برای شجریان/اقتصاد نیمه پنهان ایران-چین/استاد شجریان و تلاش برای هویت‌بخشی به پیشه موسیقی

‏ آیا اگر همه تیم ملی کشتی ایران آن روز جمع شده بودند، ممکن بود یک‌صدم تختی بتوانند کمک مردمی کسب کنند؟ بعید به نظر ‏می‌رسد. وقتی تختی وارد سالن می‌شد، سالن کشتی منفجر می‌شد. همان احساسی که مردم نسبت به محمدرضا شجریان پیدا کرده ‏بودند. او هم در زلزله بم که آن خطه را سیاه‌پوش کرد، برای ساختن آن همه کار کرد. همین‌ها بود که وقتی سازش را بر‌می‌داشت و ‏مرغ سحر را ترنم می‌کرد، قیامت به پا می‌شد. برای تختی‌شدن، برای محمدرضا شجریان شدن، داشته‌های دیگری باید؛ باید دلی ‏پاک و صاف داشت، باید با مردم صادق بود و آنان را دوست داشت، با غم ملت اشک ریخت و با شادی آن‌ها به وجد آمد. خیلی‌ها ‏سعی می‌کنند محبوب شوند، اما نمی‌توانند. جمله معروفی است که «بعضی‌ها را می‌توان سرگرم کرد، برخی را تا مدتی، اما آنچه ‏مسلم است همه را برای همیشه نمی‌توان سرگرم کرد». مشکل آنانی که می‌خواهند، اما نمی‌توانند شجریان باشند، دقیقا همین‌جاست؛ ‏از جایی دیگر به دل مردم نمی‌نشینند. خیلی‌ها نمی‌دانند برای تختی یا شجریان‌شدن، نیازی به شق‌القمر‌کردن نیست. رفتن شجریان ‏به طرف مردم برای ایجاد محبوبیت و کاریزما نبود؛ تمام دلش رفت به سوی مردم و این دقیقا چیزی بود که مردم فهمیدند؛ مثل ‏شعر فروغ که می‌گوید کسی می‌آید/ کسی می‌آید/ کسی که در دلش با ماست، در نفسش با ماست، در صدایش با ماست...». تختی و ‏شجریان هم این‌گونه بودند؛ مردم احساس کردند قصد بهره‌برداری سیاسی از عواطف و احساساتشان را ندارند و اگر «مردم، مردم» ‏می‌گویند، نه از سر حب جاه و جلال و به‌جایی‌رسیدن است، بلکه واقعا به مردم باور دارند. مشکل خیلی‌ها این است که متوجه ‏نیستند مردم می‌فهمند و حس می‌کنند و حس مردم در بیشتر اوقات، آدرس درست می‌دهد؛ درست مثل حس به محمدرضا شجریان. ‏

 

اقتصاد نیمه پنهان ایران-چین

فریدون مجلسی‎ ‎طی یادداشتی در شماره امروز آفتاب یزد نوشت: در حالی که حلقه تحریم‌های ایالات متحده علیه ایران در سال‌های ‏اخیر تنگ و تنگ‌تر شده است، توسعه روابط با چین به عنوان دومین اقتصاد جهان یکی از اهدافی بوده که تهران دنبال کرده است. ‏در همین حال، چین خودش را به عنوان یک دولت ملزم به تبعیت از تحریم‌های یکجانبه ایالات متحده نمی‌داند و از اینکه ارتباطات ‏تجاری ایران به پکن منحصر بشود نیز احتمالا رضایت خواهد داشت. با این حال به دلیل فشار‌های اقتصادی و تهدید‌هایی که ‏واشنگتن در دوره ترامپ علیه پکن داشته است و همچنین با توجه به ادعای آمریکا مبنی بر فعال شدن مکانیسم ماشه چینی‌ها از ‏اقداماتی که منجر به آشکار شدن تجارت آن‌ها با ایران شود یا زیانی به پکن برسد دوری می‌کنند. هرچند به رغم این نگرانی، چین ‏یکی از معدود کشور‌هایی است که میزانی از تبادلات را دارد و به قولی تنها کشوری است که همچنان از تهران نفت می‌خرد. البته ‏طبیعی است در چنین شرایطی وقتی آن‌ها تنها مشتری هستند تخفیف‌های خاصی را نیز احتمالا برای خرید نفت از ایران دریافت ‏می‌کنند. از همین طریق است که پکن اعتباراتی را نزد خود برای تهران درنظر می‌گیرد تا ایران بتواند خرید‌هایی را از آن کشور ‏داشته باشد و وارد کند.

تکرار حکایت تختی برای شجریان/اقتصاد نیمه پنهان ایران-چین/استاد شجریان و تلاش برای هویت‌بخشی به پیشه موسیقی

اما این تبادلات به عبارتی ذیل یک اقتصاد نیمه پنهان هستند و به دلیل نگرانی از تحریم هیچ سابقه و ‏انعکاسی از این مراودات، در اتاق پایا پای فرانکفورت یا نیویورک ثبت نمی‌شود؛ بنابراین تحریم‌های جدید که بر ‏۱۸ بانک ایرانی اعمال شده نیز تاثیر زیادی بر روابط تهران-پکن نخواهد داشت، ایران همچنان باید گران بخرد و ارزان بفروشد و ‏این درواقع بخشی از قواعد اقتصاد نیمه پنهان در این شرایط است. با این حال در چنین فضایی احتمال ریاست جمهوری جو بایدن ‏و تاثیر آن بر روابط تهران و پکن نیز مطرح می‌شود. در واقع بارقه امید در این باره این است که بایدن گفته به توافق هسته‌ای ‏برمی گردد و اگر چنین شود در قالب گفتگو‌های برجامی و با حضور همه طرفین شاید بتوان امید داشت که وضعیت فرق کند. با ‏این حال حضور بایدن به خودی خود نمی‌تواند چندان کلید راهگشایی باشد. آنچه مسلم است در تهران نیز مسئولین باید آمادگی لازم ‏برای بررسی برخی گزینه‌ها در صورت بازگشت آمریکا به برجام را داشته باشند و بتوانند برسر موضوعات متنوع اختلافی به ‏یک جمع‌بندی واحد دست یابند. در غیر این صورت بعید است با ریاست جمهوری بایدن نیز تفاوتی در وضعیت ایران و روزگار ‏ایرانیان شاهد باشیم. ‏

 

استاد شجریان و تلاش برای هویت‌بخشی به پیشه موسیقی
‏ ‏

سیدابوالحسن مختاباد طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان استاد شجریان و تلاش برای هویت‌بخشی به پیشه ‏موسیقی نوشت: مرگ استاد محمدرضا شجریان پایانی بود بر نزدیک به شش دهه تلاش مستمر در جهت احیای هنر فاخر و ‏فرهمند موسیقی اصیل ایرانی. شجریان استاندارد‌هایی را در حرفه آواز ایجاد کرد و شأنیتی به موسیقی و هنرمند موسیقی داد و ‏جایگاهی به آن بخشید که عموم جامعه از این هنر به نیکی یاد کنند. موسیقی در ایران تا قبل از دوره رضاخانی، تنها در دربار ‏خواستار جدی داشت و عموم مردم موسیقی را پیشه حساب نمی‌کردند و نه تنها جدی‌اش نمی‌گرفتند بلکه آن را شغلی پست و دون ‏شأن آدمی می‌دانستند. ورود تجدد و به خصوص حضور چهره‌ای به نام علینقی وزیری و نسلی که او تربیت کرد، جایگاه موسیقی را ‏از شغلی پست و بی‌هویت، به پیشه‌ای نسبتا آبرومند و متوسط ارتقا داد. در خاطراتی که از علینقی وزیری نقل شده است، سلوک او ‏در مواجهه با اهل قدرت و ایستادن بر مرز‌ها و اصول نمایان است. هنگامی که سران یکی از کشور‌های اروپای شرقی به مهمانی ‏رضاشاه می‌آید، او دستور می‌دهد تا ارکستر هنرستان ملی به تالار کاخ بیایند برای اجرای موسیقی. وزیری، اما با نامه‌ای محترمانه ‏از شاه می‌خواهد مهمانش را به هنرستان دعوت کند و اجرا را در همین مکان ببینند تا هم ساختمان هنرستان به مهمان نشان داده ‏شود و هم اجرای کنسرت در تالار هنرستان انجام گیرد. برخی سخن‌چینان و نمامان سعایت کردند و در نهایت به دستور رضاشاه، ‏‏ «وزیری» اخراج شد. او، اما نشان داد که روی برخی اصول ایستاده است حتی اگر به قیمت ترک سمتی باشد که سال‌ها برایش ‏زحمت کشیده بود. این سنت در سال‌های بعد از سوی شاگردان وزیری، چون خالقی ادامه یافت و در سال‌های انقلاب و پس از انقلاب ‏محمدرضا شجریان نماد بارز چنین رفتاری بود. او سعی کرد هنرش را از بازی‌های سیاسی روزمره دور نگه دارد.

تکرار حکایت تختی برای شجریان/اقتصاد نیمه پنهان ایران-چین/استاد شجریان و تلاش برای هویت‌بخشی به پیشه موسیقی

هنگامی که در ‏سال‌های نخست انقلاب هوشنگ ابتهاج (م. ا. سایه) و محمدرضا لطفی می‌خواستند در آن کنسرت معروف دانشگاه ملی، برای ‏حزب توده تبلیغ کنند، شجریان نه‌ تنها مخالفت کرد بلکه آن رفتار سنگ‌بنای جدایی او از کانون چاووش را فراهم ساخت. در دهه ۷۰ ‏او تعاملی را با سازمان صدا‌وسیما آغاز کرد تا بتواند این هویت را در منظر عمومی هم تثبیت کند. حضور در برنامه نوروزی سال ‏‏۱۳۷۲ سیما نمونه‌ای از این رفتار بود. اما به نظر می‌رسید جریان‌های مخالف موسیقی چنین حضوری را برنتابیدند و رییس وقت ‏سازمان صدا و سیما نیز نه تنها نتوانست چنین جریانی را استمرار دهد بلکه بعد‌ها با پخش غیرمجاز بسیاری از آثار استادان ‏موسیقی از جمله آثار استاد شجریان، سنگ‌بنای تعدی به حقوق مادی و معنوی هنرمندان از سوی صدا‌وسیما را فراهم آورد. رفتار ‏شجریان در این ماجرا حرفه‌ای بود. او ابتدا نامه‌ای اعتراضی به سازمان نوشت و سپس به دادگاه پناه برد تا بتواند از هویت صنفی ‏و شغلی خود با توجه به همین قوانین موجود دفاع کند. متاسفانه شعبه‌های دادگاه در این ماجرا به جای برخورد حقوقی، برخوردی ‏سیاسی پیشه کردند؛ به این معنا که پرونده یک شکایت را چنان طول دادند که مشمول مرور زمان شد و دیگری تا به امروز و پس ‏از ۱۱ سال همچنان بدون نتیجه مانده است. در حیطه‌های دیگر نیز استاد شجریان سعی کرد هویت‌بخشی به پیشه موسیقی را لحاظ ‏کند، چه در محتوای آثاری که ارائه می‌کرد و چه در برخی رفتار‌های اجتماعی و هنری دیگر همانند کمک به زلزله‌زدگان بم و… ‏این رفتار‌ها تاثیرات اجتماعی فراوانی بر جای نهاد و در کنار آن هنرمندان دیگری، چون استادان علیزاده، لطفی، ناظری و ‏مشکاتیان و… بر همین نهج گام زدند و امروز و بعد از گذشت چند دهه دیگر جامعه و مردم ایران موسیقی را به عنوان یک پیشه ‏پذیرفته‌اند. ما در فقط تهران بیش از ۷۰۰ آموزشگاه موسیقی داریم و فعالان موسیقی در کشور بیش از هفت میلیون تن هستند و ‏شاید بعد از سینما، بیشترین گردش اقتصادی را در حیطه هنر‌ها داشته باشند. این تلاش و هویت متاسفانه هنوز از سوی برخی ‏نهاد‌ها و جریانات ذی‌نفوذ به رسمیت شناخته نشده است. تمدن، اما میلیمتری ساخته می‌شود و به جلو می‌رود. دیر و دور نخواهد بود ‏که نفوذ رفتار و سلوک چهره‌هایی، چون شجریان در هویت‌بخشی به پیشه موسیقی مخالفان را هم به تسلیم وادارد و دیدگاه‌های سخت ‏و استوار آن‌ها را دود کند. ‏/ع

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار