تابناک رضوی: یک خبرنگار که دو روز همراه تیم مدیران عالی استان در سفر بوده طی یادداشتی برخی حواشی را ذکر کرده که با فروکش کردن غبار هیاهو و هیجان این روزها خواندنش خالی از لطف نیست هرچند هوشمند در ابتدا نوشته است: "شاید این متن به مذاق خیلی افراد خوش نیاد اما من خبرنگارم و انسانیتم را برای منفعتی زیر پا نمیگذارم و لازم دانستم این متن را بنویسم."
متن کامل این یادداشت که نسخه ای از آن در اختیار تابناک رضوی گذاشته شد، به این شرح است:
به نام آنکه جان را فکرت آموخت ...
به نام خدا
من یک خبرنگار هستم
خبرنگاری که فکر میکنم بیان واقعیات به دور از هر جریان سازی جناحی و بر اساس انسانیت بخشی از این شغلم باشد !
قبل از هر حرفی دو‌نکته میخوام بگم :
یک اینکه من میدونم شاید این متن به مذاق خیلی افراد خوش نیاد اما من خبرنگارم و انسانیتمو برای منفعتی زیر پا نمیگذارم و لازم دانستم این متن را بنویسم.
و دو اینکه من خبرنگاری بودم که دو روز در ماموریت در کنار استاندار و تیم همراهش بودم و نکته مهم اینجاست که اصلا دوست نداشتم در اوج تعطیلات نوروزی و اخر هفته ی اول سال بخواهم تعطیلاتم را فدای ماموریت کاری کنم که خب رسالتم من را به این ماموریت کشاند .
و اما حالا میخواهم کمی باهاتون حرف بزنم و خواهش میکنم وقت بگذارید و این متن را تا انتها بخوانید.
اول از هرچیزی میخوام بدونم چرا ما مردم منتظر یک جریانی هستیم که اتفاق بیوفته و هممون رو موجش سوار شیم در صورتی که ندونیم کلا چخبر بوده و چی شده !!! و تنها اکتفا کردن به یک وویس موضوعی باشه که میخوایم زحمت های یک جمعی رو زیر سوال ببریم ؟؟
چرا اینقدر راحت قضاوت میکنیم ؟؟؟
و مهم ترین سوالم اینکه چرا وقتی یک نفر و گروهش اولویت کارهاش مردم و مشکلاتشون هستن خودمون زدشون میکنیم از این اولویت !!
سوالم اینجاست آیا شما میدونید در این دو روز سفر شهرستانی استاندار خراسان رضوی چی گذشته!! که اینقدر راحت خستگی رو به تن یک تیم کاملا مردمی می نشانید که تمام هدفشون ازین سفر فقط و فقط رفع مشکلات مردم بوده و بس .
بذارید من براتون بگم ازین سفر
شروع سفر ساعت ۷ صبح پنجشنبه ای که خیلی ها خواب بودین و یا برنامه آخر هفته و تعطیلاتتون رو میچیندین ...
مقصد اولین سفر البته بعد از غبار روبی مزار شهدای رباط سنگ ، “شهر کدکن “ شهری که با شنیدن یک وویس حس کردیم اصلا دیده نشده ...
حضور در پارک اصلی کدکن و شنیدن کامل حرف های بخشدار و شهردار و شورای شهر کدکن در ابتدا ... بعد از آن بازدید میدانی از شهر کدکن ...و بعد پارک کردن ماشین ها و پیاده طی کردن خیابان اصلی شهر کدکن و سراغ کسبه شهر رفتن و شنیدن حرفای مسن های این شهر و جوانان و ... و همونجا دستور دادن برای رفع مشکلات بیان شده ... و در انتها به مرکز بهداشت این شهر رفتن و بررسی کمبود های بهداشت و درمانی این شهر...!
بقیه بازدید ها و شهرها و روستاهایی که رفتیم و نمیگم براتون چون شاید از حوصله خارج باشه فقط میگم بدونید روز اول این سفر تا ساعت ۲۲ و ۳۰ دقیقه طول کشید بدون استراحت و بدون وقفه !!!!!! و این اتفاق از ساعت ۷ صبح روز جمعه ۶ فروردین ماه دوباره شروع شد و تا ۲۳ ادامه داشت درست مثل روز قبل ... بازدید میدانی ... پیاده روی در خیابان های شهر و روستا ... از نزدیک مشکل مردم رو لمس کردن و ...!!
و اما جلسه جمع بندی شب ... و اون وویس که داریم دست به دستش میکنم و سوار بر موج میریم هرجا که عده ای دلشون میخواد ... !!!
بد نیست چند تا نکته رو کمی بهش دقت کنیم ...
- جلسه ای با حضور عالی ترین مقام استانی و‌معاونین و مدیران کل استان و‌همچنین شهرستان برگزار میشه و با حضور نماینده مجلس این شهرستان ها که در این دور‌روز پا به پای این گروه بود تا مشکل مردم میدانی حل بشود نه شعاری !!
- چند بار تا حالا شاهد حضور یکجا مدیران ارشد دستگاه های اجرایی در میدان مشکلات مردم در شهرستان ها و روستا ها بطور یکجا بودیم !!!
- این سفر دوروزه چه دستاوردهایی برای تک تک مردم شهر و روستا داشت !!
- مشکلات مردم حل شد یا نه فقط حرفی زده شد و تمام !!
- ایا دو روز در شهرستان ها بودن و صبح تاشب مشکلات مردمو لمس کردن و راهکارشو همونجا برنامه ریزی و اجرا کردن چیزی بوده که باهاش آشناییم این سالها یا غریبه؟؟ ؟
- اگر قرار بود مشکلات این شهر در این شهرستان دیده نشه پس ساعت ها حضور در این شهر بابت چی بود ؟؟
- آیا مردم این شهر هم نظرشون با بخشدارشون یکی بود و حس کردن مشکلاتشون بیان نشده و یا حتی حل نشده ؟؟
- و یک موضوعی که بد نیست نیم نگاهی بهش داشته باشیم اینکه در جلسه ی شورای اداری آیا دلیلی وجود داره که یک مسول قبل از شروع صحبت هاش گوشیشو روی رکورد بذاره ...!!! ( انتهای وویس موقع بلند شدن صدا بیانگر برداشتن گوشی است ...)
من به هیچ جریانی کاری ندارم و تنها احساس مسولیت کردم نسبت به رسالت و انسانیت خودم که لازم بود یک روایتی از این ماموریت دوروزه داشته باشم و فقط خواستم بدونید لبخند و رضایتی که رو چهره های مردم شهر و روستا در این دو روز بود تنها انگیزه ای بود که میتونست باعث بشه این گروه ( چه ما رسانه ای ها و چه مسولان و مدیران ) احساس خستگی نکنه ...
بگذاریم اگر اتفاق خوبی فقط و فقط به خاطر مردم دارد انجام می شود و بخشی از مشکلات مردم حل می شود ادامه پیدا کند و با جریان سازی این انگیزه ها را از بین نبریم .
لطفا اندکی تفکر ...
با احترام
هوشمند
خبرنگار
