سه سال از انتخاب حسن روحانی بهعنوان رئیس جمهور دولت تدبیر و امید گذشت، دولتمردان در این مدت آمارهای امیدوار کنندهای را ارائه دادهاند؛ مردم اما خستهاند، وقت آن رسیده است که طعم کاهش تورم و بیکاری را بچشند.
به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان ساری، 24 خردادماه 92، تاریخی بهیادماندنی در حماسه سیاسی و اجتماعی مردم ایران است، روزی که شاهد مشارکت 72.7 درصدی مردم در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بودیم و سرانجام از بین 6 نامزد نهایی، حجتالاسلام حسن روحانی با کسب بیشترین آرا، هفتمین رئیس جمهور ایران شد.
امروز دقیقاً سه سال از آن روز میگذرد و از اینرو در روزهای گذشته شاهد برپایی همایشها و انتشار بیانیهها و تبریکها از سوی افراد و گروههای مختلفی هستیم که یا از نگاه نقد و یا از جایگاه تقدیر و تشکر به این موضوع پرداختهاند، در این میان نیز برخی از استانداران و فرمانداران سنگ تمام گذاشته و ضمن تبریک برای انتخاب رئیس جمهور دولت تدبیر و امید، به بررسی عملکردهای دولت پرداخته و در بخشی از سخنان خود، از ارائه عملکرد مدیریتی خود نیز سخن گفتهاند.
وجه مشترک همه آمارها در این است که مشکل خاصی در کشور وجود ندارد، نرخ تورم و بیکاری کاهش یافته، تعاملات سازندهای نیز با سایر کشورها انجام شده و کشور در ثبات اقتصادی قرار دارد و در پایان نیز تورم تکرقمی میشود، گویا فراموش کردهایم معضلاتی بهنام اعتیاد و طلاق نیز داریم که ریشه در بیکاری دارد.
بگذریم، امروز 24 خردادماه است، سه سال از انتخاب دولت تدبیر و امید میگذرد، بیشترین انتخاب مردمی در مازندران را حسن روحانی از حزب اعتدال و توسعه با یکمیلیون و 107 هزار و 494 رأی بهدست آورد، محمدباقر قالیباف با 286 هزار و 464، سعید جلیلی با 180 هزار و 772، علیاکبر ولایتی با 161 هزار و 783، محسن رضایی با 94 هزار و 178 و سیدمحمد غرضی نیز با 20 هزار و 742 رأی بهترتیب در پلههای دوم تا ششم انتخاب مردمی در مازندران قرار گرفتند.
در اینکه حضور مردم در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری خط بطلانی بر وقایع سال 88 کشید، حرفی نیست، در اینکه انتخابات سال 92، افرادی را به صحنه انتخابات کشاند که با خود عهد بسته بودند تا هرگز در انتخابات شرکت نکنند و یا افرادی که پس از گذشت چند دهه برای نخستینبار پای صندوق رأی آمده بودند نیز حرفی نیست، اینها حساب مردم است با نظام اسلامی که قاطعانه با هر تفکر و از هر قشری پای صحنه انتخابات آمدند، حتی اگر برای طرفداری از حزب و گروهی نیز آمده باشند؛ نشان از اعتماد آنها به نظام اسلامی بوده و اینکه «آنچه از صندوق بیرون آمده، دقیقاً همان چیزی است که با دست مردم به صندوق انداخته شده است» و حکومت نگهبان آرا و انتخاب مردم است.
این روزها بیش از هر زمان دیگری درباره میزان نرخ تورم، بیکاری و رشد و مشارکت اقتصادی مردم سراسر ایران از سوی مسؤولان دولتی در سطح کشور یا استان و شهرستان صحبت میشود، اکنون براساس اطلاعات مرکز آمار ایران نرخ رشد اقتصادی کشور در سال 94 با احتساب نفت، یک درصد و نرخ بیکاری 11 درصد است، نرخ تورم 11.3 درصد و براساس همین آمار نیز نرخ تورم در اردیبهشتماه 95، 10.2 درصد اعلام شده است که البته آمار بانک مرکزی در شاخص تورم (11.9) با آمار مرکز آمار متفاوت است.
براساس اطلاعات مرکز آمار ایران در شاخصهای کلیدی، نرخ رشد جمعیت استان مازندران در سال 94، 1.02 درصد بوده و نرخ بیکاری نیز 12.7 درصد، همچنین نرخ مشارکت اقتصادی مردم این استان نیز 39.1 است.
میزان نرخ تورم نیز به گفته استاندار مازندران در سال 93، 19 درصد بوده، در 94 نیز به اندکی کمتر از نرخ کشوری یا حدود 11.3 درصد رسید و اکنون نیز به حدود 10 درصد رسیده است، ربیع فلاح در جدیدترین آمار ارائهشده، اظهار امیدواری کرد که نرخ تورم در مازندران تا پایان سالجاری تکرقمی شود، اگر این اتفاق بیفتد شاهد تحول زیادی در اقتصاد استان باید باشیم.
بهطور طبیعی با کاهش نرخ تورم و بیکاری و افزایش مشارکت اقتصادی مردم در یک کشور یا استان و شهرستان باید شاهد رونق و توسعه باشیم، اینکه استاندار مازندران از تکرقمی شدن نرخ تورم تا پایان سال و یا رسیدن تورم به 10 درصد در این استان خبر میدهد، جای خرسندی داشته و امید را به جامعه هدیه میدهد.
بیتردید همه مردم مازندران از کاهش تورم و افزایش اشتغال در استان خود امیدوار میشوند، اما آنچه در بازار و تجارت و زندگی مردم میبینیم، مبین این موضوع نیست، مردم مازندران طعم کاهش تورم و افزایش اشتغال را احساس نکرده و نچشیدهاند، فراموش نکنیم که سه سال از عمر دولت سپری شده است.
هر چند از کمک به راهاندازی دهها واحد تولیدی غیر فعال سخن گفته میشود و از اینکه مشکلات تولید کنندگان رفع میشود، اما تولید کنندگان زیادی داریم که از وضعیت اقتصادی در سه سال گذشته رضایت نداشته و حتی از روزهای خوش تولید و چرخیدن چرخ اقتصاد شرکت خود در دولت قبل سخن میگویند! در این میان، بازار تعاملات غرضورزانه و لابیهای تجاری نیز داغ است، برخی تولید کنندگان باسابقه که هزینه زیادی بابت راهاندازی خط تولید صرف کردهاند به کاهش تولید وادار میشوند و از طرفی برخی صاحبان شرکتهای تولیدی بیش از ظرفیت اعلامشده واحد خود، کار میکنند و اینها اتفاق خوشایندی برای استان نیست.
برخی از سرمایهگذاران نیز از سالها پیش، از استانهای دیگر در جایجای مازندران سرمایهگذاری کردهاند و اکنون دچار رکود شدهاند، دولت نگاهی به آنها نینداخته و دست آنها را نمیگیرد، تولید کنندگانی که بهدلیل کسری نقدینگی از پرداختن قبضهای آب، برق و گاز ناتوان شدهاند و دست یاریگری بهسوی آنها نمیرود، از طرفی به دلیلی برداشتها و نگاههای نادرست، محصولات تولید کنندگان بومی بازاری در استان ندارد
مثال واضح این است که کارخانههای آجر، سیمان، سفال و انواع سنگهای زینتی و ساختمانی در گوشه و کنار مازندران در حال خاک خوردن هستند و شهرداران و پیمانکاران مسکن بهدنبال قراردادهای خارج از استان در رفت و آمد بوده و مأموریت میگیرند، وقتی با شهرداران صحبت میکنیم، از قیمت پایینتر مصالح در سایر استانها میگویند، آنها حساب خیلی چیزها را نمیکنند؛ حساب سختی راه را، حوادث احتمالی را و ... آری! آنها حاضر میشوند مسافت زیادی را طی کرده و به جیب کارخانهها و شرکتهای دیگر نقدینگی تزریق کنند و آنوقت شرکتهای بومی، خاک خورده و درصد بالایی از کارگران آنها نیز از بیغولهها، بیمارستانهای روانی و گوشه زندان سر درآوردند.
موضوع نشستهای ایران با پنج عضو شورای امنیت سازمان ملل و آلمان نیز به بحث جنجالی و سوژهای برای برخی ناکارآمدیها تبدیل شده بود، تا جایی که بیشتر مسؤولان دولتی و حتی مردم همه چیزها را به این موضوع مربوط دانسته و به فرجام برجام چشم دوخته بودند، درست در بحبوحه این جبههگیریها بود که بحث اقتصاد مقاومتی با شدت بیشتری به جریان افتاد، زیرا ماهیت سازمان ملل بسیار روشن بود، اما گویا برخیها بد ندیدند تا بار دیگر نیز معیارهای اعضای آن را بسنجند.
برجام پایان یافت و از روزهای بعد، پیمانشکنیها را دیدیم، گفتند که پیمان نشکستهایم، گفتند دروازههای تجاری به روی ایران گشوده میشود و مانع نمیشویم، از آزاد کردن اموال بلوکهشده ایران گفتند و هنوز خبری جدی نشده است.
اکنون عهد بستهایم که روی پای خود بایستیم، با استراتژی اصیلی بهنام اقتصاد مقاومتی حتی اگر در شرایطی که همه چیز خوب باشد و به فرض هم دشمن سر عقل آمده باشد!
این روزها از دولت تدبیر و امید گفته میشود، از پیروزی حزب اعتدال و توسعه در سال 92، از تلاش و موفقیت دولت یازدهم در برجام، از حل مشکلات اقتصادی، از گشودن دروازههای تجاری و برداشتن موانع اقتصادی و تعامل با دیگر کشورها و چقدر امید خوب است... .
این روزها کمتر از دردهای مردم گفته میشود، همانها که در خردادماه 92 و در شرایطی که بیم فتنهای دیگر میرفت، با اقتدار وارد صحنه سیاست و اجتماع شده و عزت و سلامت نظام اسلامی را بار دیگر به رخ جهانیان و فتنهگران داخلی و خارجی کشیدند و به مسؤولان امید دادند.
سه سال نفسگیر گذشت، مردم از بحثهای برجامی خستهاند، از آمار خستهاند، از درصد و دهم و اعلام شاخصهای اقتصادی با رقمهای ضد و نقیض خستهاند، آنها آرامش میخواهند، بیعدالتیها و دروغ را بر نمیتابند، میخواهند تا کاهش تورم، افزایش اشتغال و نتیجه برجام را احساس کنند، وقت آن رسیده است که طعم خوش موفقیتهای اعلامشده را بچشند.