بر اساس آماری که از سوی ناصر صبحي مدیرکل دفتر برنامهریزی ازدواج و تعالی خانواده وزارت ورزش و جوانان مطرح شده، قم پس از تهران و البرز، رتبه سوم جدول طلاق در کشور را به خود اختصاص داده است. در سالهای گذشته هم قم همیشه جزو صدرنشینهای جدول طلاق در کشور به شمار میآمد. عدهای این صدرنشینی را به درخواست افراد غیر بومی برای طلاق در دادگاه خانواده قم نسبت میدهند. موضوعی که معمولاً در رابطه با دیگر آسیبهای اجتماعی در قم هم گفته شده و منشأ آسیبها استانهای دیگر معرفی میشود. در موضوع طلاق اما بنا به گفته رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی استان، این مسئله بیش از یکی دو درصد از آمار طلاق قم را شامل نمیشود و نمیتوان گناه افزایش طلاق در قم را به گردن دیگران انداخت.
به نظر میرسد رتبه سوم جدول طلاق بودن پس از استانهایی مانند تهران و البرز برای قم به عنوان یک شهر مذهبی چندان موضوع خوشایندی نباشد. مذهبیترین شهر ایران نه تنها در طلاق که در آسیبهای دیگر از جمله اعتیاد هم از متوسط کشور جایگاه بالاتری دارد. به نظر میرسد قم به عنوان پایگاه تشیع و شهری که معارف اسلام را به سراسر جهان صادر میکند، ابتدا باید نگاهی به خود بیندازد و مشکلات خود را بجوید.
خیلی وقت است که مدرنیسم با طوفانهای خانمانبراندازش به کمک مشکلات اقتصادی و ضعف دستگاههای آموزشی و فرهنگی و رسانههای جمعی کشورمان آمده و شکل و معنای خانواده را تغییر داده است. خیلی وقت است تکوالدی جزوی از زندگی بخش قابل توجهی از کودکان و نوجوانان کشورمان شده و تعداد کسانی که تجربه یک زندگی ناموفق را پشت سر گذاشتهاند، هر روز در حال افزایش است. با این حال در شهری مانند قم که به نوعی پایگاه ترویج تفکر تشیع محسوب میشود، زیبنده نیست اگر بگوییم از هر سه و نیم ازدواج یکی به طلاق میانجامد... آیا باید باور کنیم در روزگاری که قرار است دنیا را تکان بدهیم، خودمان بیش از همه تکان خوردهایم و بیش از آنکه نگاه به بیرون داشته باشیم به نگاه به درون محتاج شدهایم؟
خیلیها شاید از مطرح شدن آمارهای مربوط به آسیبهای اجتماعی در قم خشنود نباشند و تلاش کنند تا این آمارها تا آنجا که باید مخفی بماند اما ندیدن واقعیتها آنها را از بین نمیبرد و کتمان کردنش هم دردی را دوا نخواهد کرد.
واقعیت این است که قم شهری است که منشأ انقلاب اسلامی بوده و تلاش میکند این انقلاب را در جبهه فکری صادر کند. شهری است که پرچمدار فکر شیعی در جهان محسوب میشود و تلاش میکند قلبها و ذهنها را به مسیر اهل بیت(ع) معطوف کند اما آیا لوازم این صدور تفکرات انقلابی و شیعی در قم فراهم است؟
به نظر میرسد حساسیت به آسیبهای اجتماعی در قم بیش از آنکه معطوف به مطرح نشدن آمارها باشد که در دنیای اطلاعات کاری بیهوده به نظر میرسد، باید به حل ریشهای این معضلات باشد. بودجههای کلان فرهنگی وارد شهر قم میشود اما مردم قم از آن بیبهره هستند و بزرگترین مربیان و اساتید فرهنگی در قم تربیت میشوند اما مأموریتی درباره مردم قم برایشان تعریف نشده است.
از طرفی قم در زیرساختهای مختلف فرهنگی و اجتماعی نقصهای جدی دارد. جوانان در این شهر فراموش شده هستند و سرانه فضای فرهنگی مورد استفاده عموم و فضاهای تفرجگاهی بسیار پایینتر از استانداردها است. قم شاید تنها کلان شهر در کشور باشد که کتابخانه مرکزی ندارد و فرهنگسراها در آن نیمه تعطیل هستند. به ازای هر فرد قمی در این شهر تنها دو متر مربع سرانه فضای تفرجگاهی وجود دارد درحالیکه استانداردها در کشور خودمان 9 متر مربع است.
از طرفی مهاجرت بیرویه قم را به شهری تبدیل ساخته که هزار خرده فرهنگ دارد و هیچ برنامهای برای فرهنگسازی بر اساس این خردهفرهنگها طراحی نشده است. کنترل بسیاری از آسیبهای اجتماعی امروز در قم کار سادهای نیست مگر اینکه هم دولت، هم نهادهای فرهنگی و هم مدیریت استان نگاهی ویژه به نیازهای این شهر داشته باشند و برای حل معضلات آن چارهاندیشی کنند.