یادداشت سردبیر
ماجرای "سعید طوسی"
حدود دو سه هفته است که ادعاهایی علیه سعید طوسی قاری مشهور قرآن در رسانه ها منتشر شده است. با وجود اینکه سخنگوی قوه قضائیه تائید کرده که در این باره پرونده ای در قوه قضائیه در جریان است اما هنوز منابع رسمی توضیحات دقیقی درباره این پرونده نداده اند. با این حال در روزهای اخیر ناظران و رسانه ها تحلیل های مختلفی پیرامون این ماجرا ارائه کرده اند.
خلاصه ماجرا این است که سعید طوسی قاری و معلم شاخص قرآن که متخصص آموزش به کودکان و نوجوانان است متهم به عمل منافی عفت و تشویق به فساد شده است.
محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضائیه می گوید در اتهام "عمل خلاف عفت عمومی" برای طوسی قرار منع تعقیب صادر شده که این حکم قطعی است. اژه ای اما تاکید کرده که در اتهام دوم یعنی "تشویق به فساد" پرونده باز است و بررسی های ادامه دارد.
پس از رسانه ای شدن این ماجرا ازسوی "صدای آمریکا" که از رسانه های مخالف نظام به حساب می آید، تاکنون سعید طوسی دوبیانیه منتشر کرده و اتهامات را تکذیب کرده است و شاکیان نیز که بنا به گفته سخنگوی قوه قضائیه 4 نفر هستند نامه ای به آیت الله آملی لاریجانی نوشته اند که در آن از رسانه های بیگانه اعلام برائت کرده و خواستار بررسی پرونده شده اند.
در کنار این اتفاقات با وجود گذشت چند هفته از طرح ادعا همچنان موضوع سعید طوسی در افکار عمومی به شدت داغ است. افکار عمومی از جنبه های متفاوتی به آن واکنش نشان داده است. از اظهار تاسف و اعتراض تا ساخت جوک و طنز پیرامون این ماجرا.
"صدای آمریکا" واکنشی منتسب به سعید طوسی درباره این ماجراها منتشر کرد. براساس فایل صوتی صدای آمریکا سعید طوسی اظهار کرد: «از قدیم گفتهاند یک طرفه به قاضی نروید.» او گفت: «دشمنی دیرینه با ما دارند؛ شکایتی هم دارند. خوب بود من هم صحبتی میکردم... ».
طوسی اضافه کرد: «در ایران حیثیتی برای ما نمانده است. البته آبرو و عزت دست خداست اما من الان میخواهم بروم سر کوچه نان بخرم اذیت میشوم».
چندی پیش نیز آیتالله مکارم شیرازی بدون اشاره مستثقیم به این ماجرا تاکید کرد: «تا گناه کسی در محکمه ثابت نشود مجاز به انتشار و بیان آن نیستیم و نقل آن گناه است، اگر بر فرض واقعیت هم داشته باشد باید اجازه داد در محاکم ثابت شود و اصراری بر انتشار آن نداشته باشیم».
همچنین جامعه روحانیت مبارزه در جلسه ای به بررسی این موضوع پرداخت. حجت الاسلام مصباحی مقدم در این باره گفت: «درباره سعید طوسی فقط گزارش را شنیدیم و با توجه به اینکه اخبار رسمی در این زمینه اعلام نشده است، نمیخواهیم اظهارنظری کنیم».
رسانه ها و برخی ناظران نیز در روزهای اخیر به واکاوی ماجرا و بررسی ابعاد آن پرداخته اند. هر یک از رسانه ها و تحلیلگران با نگاه خاص خود این موضوع را بررسی کرده اند.
ظاهراً عدم تعیین تکلیف این موضوع در گذشته و حال، به این دلیل بوده که عدهای معتقد هستند مطرح شدن چنین موضوعی موجب تضعیف جامعه قرآنی است و تضعیف جامعه قرآنی نیز موجب تضعیف نظام جمهوری اسلامی است".
پنهان کاری در این ماجرا حتی به ضرر متهم است، این تفکر که در مواردی باید پنهانکاری شود تا نظام تضعیف نشود، یک توهم است.
نکته مهمی که نباید از آن غفلت کرد اینست که امروزه وضعیت ارتباطات به ویژه گسترش فضای مجازی به هیچکس مجال پنهانکاری نمیدهد. کسانی که فکر میکنند با پنهانکاری به نظام خدمت میکنند باید بدانند با این کار ضربه بزرگی به نظام و خودشان میزنند.
تردید نباید کرد که رسیدگی شفاف، سریع و قاطع به اتهامات و اعلام نتیجه و اجرای بدون ملاحظه آن همواره به نفع و موجب تقویت نظام خواهد بود.
خالد بن ولید از سرداران صدر اسلام که فداکاریهای زیادی برای اسلام کرد تا جایی که پیامبر وی را سیفالله نامید، در زمان خلافت ابوبکر، مأمور اخذ خراج و مالیات از فردی به نام مالک که بیرون از مدینه زندگی میکرد و به حکومت مالیات نمیداد، شد. خالد به همراه یک نفر دیگر به محل سکونت مالک رسید و با رؤیت زیبایی همسر وی، دست و پای مالک را بست و در حضور او به همسرش تجاوز کرد اما آن روز کسی کار خالد را به دستگاه پیامبر نسبت نداد و کسی نگفت، بفرمایید این هم سیفالله پیامبر، کسی نگفت، این هم مجاهد بزرگ اسلام، اما حالا هم ماجرای سعید طوسی که هنوز حدود و ثغور آن معلوم نیست به گونهای پیش میرود که گویی نظام جمهوری اسلامی ابتدا وی را قاری قرآن و سپس مأمور فساد در جامعه کردهاست.
"نقد اخلاقی حاکمیت"، "بیاعتبارسازی بازوهای توانمند نظام" و "هجمه به کارآمدی آن" سه مسئله اصلی است که در دستور کار بوده و خواهد بود و شبکههای اجتماعی زمینه آن را فراهمتر کردهاند. سعید طوسی دارای صدای خوش و خدادادی برای خواندن قرآن است که نظام چک سفیدامضا برای عصمت او ندادهاست و اگر انحراف او ثابت شود باید مجازات شود. درباره او از تبرئه تا اعدام را باید پذیرا باشیم. آنان که فصلالخطابی قوه قضائیه را نمیپذیرند، همان کسانی هستند که ''طوسی بهانه است، اصل نظام نشانه است'' را دنبال میکنند.
اگر مریض نباشیم با فرض اثبات جرم، یک قاری را فاقد تهذیب میدانیم و باید ساحت قرآن و عرصه عمومی قرآنخوانی را از وجود او دور کنیم. اما اینکه هر کس احساس تعلقی به نظام میکند و دچار مشکل میشود باید همه نظام به قربانگاه برود، بخشی از همان جنگ نرم است.
اگر طوسی و امثالهم تبرئه شوند خواهند گفت: "دست خودشان است سرش را به هم آوردند" و اگر اعدام شود خواهند گفت "نقض حقوق بشر است و اتحادیه اروپا علیه ما بیانیه میدهد و تحریم میکند."
باید از مخالفان نظام خواست که اگر دین ندارید لااقل آزاده مرد باشید. سیفالله صدر اسلام به زنای محصنه روی آورد، اما مردم به حاکمیت وقت حمله نکردند و پیامبر و اسلام را به سخره نگرفتند. حال اشتباه و انحراف احتمالی یک فرد غیر مهذب محور بازنمایی عقدههای فروخورده این جماعت مقابل نظام شدهاست.
قوه قضائیه به عنوان رکنی از حاکمیت نمیتواند صرفاً بر وظایف حقوقی خود تأکید کند، بلکه باید پاسخگو باشد که چرا پروندهای را از سال ۱۳۸۹ تاکنون به انجام نرساندهاست و چرا قبل از دیگران عرصه اجتماع را روشن نکرده است؟"، و دوم اینکه "لزومی ندارد نیروهای انقلاب درصدد دفاع از هر مسئلهای باشند که همین مسئله قطببندی و انگیزه قطببندی در طرف را چند برابر میکند. جریان انقلابی کشور باید سردمدار مبارزه با هر فسادی باشد وگرنه ممکن است رسانههای غربی که فساد فلان نیروهای همسوی خود در ایران را مخفی میکنند دلسوز نظام معرفی شوند."
رسانهها و بهویژه شبکههای اجتماعی، شرایط و دوران عجیب و شگفتانگیزی را پدید آوردهاند. شرایطی که هم میتواند بستر رشد فضائل اخلاقی و مقوم ایمان و افزایش آگاهی باشد و هم عامل گسترش ضداخلاق و پلشتی و ولنگاری و هرزگی و بیایمانی!
رسانههایی که فضای مجازی خوانده میشوند، گاهی تأثیراتی بهمراتب جدیتر و واقعیتر دارند از رسانههای غیرمجازی ولی گاهی این دو دست در دست هم میگذارند و با همافزایی، امواج سهمگینی را به راه میاندازند!
ماجرای اخیر درباره قاری ممتاز و بینالمللی قرآن کشورمان را میتوان از مصادیق همین همافزایی ارزیابی کرد؛ ماجرایی که براساس تعالیم دین مبین اسلام و بهمنظور حفظ حریمهای اخلاقی، کسی نباید حتی پس از اثبات از طرق شرعی و قانونی، درباره آن بیمحابا سخن بگوید، چه برسد در مرحلهای که هنوز در حال رسیدگی است! این ماجرا نشان داد متأسفانه جامعه ما، این تعلیم را نیاموخته و در مواجهه با چنین موضوعاتی آسیبپذیر است."
نکته طنز و از دیگر نقاط سیاه این ماجرا این است که رسانهها و کشورهایی که مستظهر به آنها هستند، در حالی سینهچاک این موضوع شدهاند و گلو برای آن پاره میکنند که خود از کف پا تا فرق سر در منجلاب فساد اخلاقی فرو رفتهاند و تلاش میکنند با قبحزدایی از مفاسدی همچون همجنسبازی، دیگران را هم به ورطه سقوط بکشانند. کسانی که مفاسدی از قبیل آنچه جامعه دینی و قرآنی ما را به آن متهم میکنند، نشانه تمدن و توسعهیافتگی میدانند و نهتنها گروههایی از مردم آنها بلکه سیاستمداران و نخبگان علمی و اقتصادی آنها یا به چنین هرزگیها و رفتارهای پست، آلودهاند و یا جرئت مخالفت ندارند!
نکته دیگری که در این ماجرا باید مورد توجه قرار گیرد و انتظار میرود بهخصوص دستگاه قضا را به خود بیاورد، هزینههای اطاله دادرسی است! موضوعی که باید آن را از معضلات سیستم قضائی کشور دانست و از مسئولان این قوه چارهاندیشی برای حل یا کاهش آن را به طور جدی مطالبه کرد
این یك ضایعه تمامعیار بود، چه آن ادعاها به صورت كلی یا جزیی درست باشد و چه آنكه به كل نادرست و به ناحق باشد. در هر دو صورت این رویداد یك زیان بزرگ برای جامعه ایران محسوب میشد؛ زیانی كه حداقل بخشی از آن ریشه در وضعیت علیل رسانهای ایران دارد.
و یک نکته اساسی؛ اگر تمامی اتهاماتی كه زده شده دروغ و ساختگی باشد آیا نباید از خود بپرسیم كه چه عواملی موجب شده كه تا این حد در برابر آبروریزیهای افراد ضربهپذیر شدهایم؟ چرا چنین اتهامات ناروایی علیه افراد امكان نشر و از آن بدتر امكان پذیرش پیدا میكند؟ به طوری كه یكی از افراد شناخته شده نیز در برنامهای تلویزیونی با مفروض و قطعی گرفتن آن به دیگران طعنه میزند. در چنین فرضی دو مشكل مهم خودنمایی میكند؛ اول امكان انتشار از رسانههایی كه تحت چارچوب حقوقی ایران نیستند و اخبارشان مورد توجه واقع میشود. دوم پذیرش اصل چنین خبری حتی بدون چون و چرای جدی كردن در اتهامات.
غزاله جعفر موحد