شده اوضاع فعلی (شیر تو شیر) زاعمال گروه شیخ تدبیر
شده تیمی که؟ کردارش هچل هفت ثبات حرف و قیمت از میان رفت
نه هر روز، بلکه هر لحظه گرانی شده عاقل در این دوره روانی
خوراک ملت ما مغز خر نیست که می فهمد به پشت پرده ها چیست
می بیند (اژدهای هفت سر) را می بیند (مافیای ارز و زر) را
کدام طیفی دلار را برده بالا؟ به کام خود رسید و کرده حاشا
فساد وقتی بُوَد در جیب آدم صداقت نیست در ترکیب آدم
(سرطانزا) و (ویرانگر) فساد است سرطانی برای اقتصاد است
که (بدخیم) و (خسارت بار) و (جان گیر) که جراح نیست آن شیخ و جهانگیر!
مثلاً صنعت خودرو در ایران نمیخواند خط از تیم وزیران
چو بیقدرت میبیند دولتی را میخندد او به ریش دولتی ها
ولی نان هم به دولت می رساند چو پرده بر گرانی می کشاند
نبُرَد کارد هرگز دستهی خود کند کی اخم بر وابسته ی خود؟
بداند تیم که؟ بیننده خل نیست می بیند تیم فکر کنترل نیست
چرا شیخ از خط رهبر جدا شد؟ چرا (شیطان اکبر) کدخدا شد؟
چرا خودباختگی در دیپلماسی؟ چو مرعوبان به حال التماسی
چرا باور ندارد داخلی را؟ که الگو میتراشد خارجی را
بُوَد اشرافیت در دین این تیم ولنکاری بُوَد آیین این تیم
چماقی ساخت از (برجام ناکام) که میکوبد سر ما صبح تا شام
به نفع خارجی بسته کمر را در آورده ز ایرانی پدر را
مگر برجام مانده تا که باشد؟ که بر مرده مزایا میتراشد
شده قفل آن (کلید رای آور) بیفتاده ز (چشم و گوش و باور)
(حنا) بومی نماند و رنگ از او رفت ز تبلیغات فرهنگی وضو رفت
به چشمش اکثر مردم خرابند مراجع هم از این تیم در عذابند
که دین را باب میل خود پسندد به دین و خواستهی مردم بخندد
بفرماید چه کرده بر جوانان؟ چه میفهمد ز درد بینوایان؟
خدایا خائنان را میشناسی که نزدیکتر به آنها از لباسی
هدایت کن تو این تیم را به راهت نبُد لایق، بینداز از نگاهت
تا ملت خود بمالد گوششان را براندازد ز رخ روپوششان را
عمودی ماندن این تیم کافی! شده بر دوش ما بار اضافی
ز ملت خورده زنگ استراحت رسد شاید به مقداری فراغت
درآمد داد (نقاش) از گرانی حلاوت رفت از این زندگانی
انتهای پیام/*