زیربناها را دولت علمی برنامه ریزی کند خود به خود تولید رونق پیدا می کند .
بی هیچ تردیدی ریشه تورم ایران در فقدان انضباط مالی دولتها است. در چهل سال گذشته دولتها مطلقا انضباط مالی نداشته اند. عمدتا در دولتهای بعد از انقلاب -شاید اگر ۸ سال را استثنا کنیم- یک نوع عجله برای توسعه و عمران به چشم میخورد بنابراین خیلی بیشتر از ظرفیت اقتصاد پروژههای عمرانی طراحی شد. در همه شهرهای کوچک و بزرگ متقاضی ساخت فرودگاه بود در حالی که نه جمعیت آن مناطق متناسب با ساخت چنین پروژه ای بود و نه هواپیماهای موجود در کشور به اندازه ای بود که بتوان این تعداد فرودگاه را تامین کرد. هم اکنون نیز شاهدیم که بسیاری فرودگاه ها بی استفاده هستند و یا فقط یک پرواز انجام می دهند که آن نیز توجیه اقتصادی ندارد. نمونه این دست پروژه ها در کشور بسیار است به طوریکه بر اساس آمار بیش از ۷۰ هزار پروژه ناتمام در کشور وجود دارد و همین مهم پایه و اساس تورم کشور را بنا نهاده است. وعدههای پوپولیستی مسئولان و کسانی که نیاز به جمعآوری آرای مردم داشتند برای انجام پروژههایی که هیچ یک توجیه اقتصادی نداشت باعث شد که امروزه با این حجم از پروژههای ناتمام، پروژه های بدون توجیه اقتصادی و رشد چشمگیر تورم روبهرو باشیم. دولت کمک مالی به اموری که در گذشته خود مردم جامعه آن را اداره میکردند، را تقبل کرد و حتی بعدا نیز برایشان ردیف بودجه در نظر گرفت به عنوان مثال در گذشته بسیاری از مسائل فرهنگی توسط خود مردم اداره میشد اما الان همه آنها ردیف بودجه دارد. بودجهای که برای اقتصاد بیمار تعریف می شود، دو منبع و سرچشمه دارد، یا باید از کارخانهها و تولیدکنندگان مالیات گرفت و یا منابع و ذخایر کشور -نفت، مس، طلا، معادن سنگ و ...- را به فروش رساند. بی انضباطی مالی دولتها باعث شده که مجبور شویم از راه دوم استفاده کنیم. صنایع ما خوب کار نمی کنند و فرهنگ مالیاتی نیز ندارند. اکنون اشتغال و درآمد صنعت کم شده وبخش تولید و خصوصی با میل و علاقه مالیات نمی دهند بنابراین دولت مجبور می شود که کسری بودجه اش را با نقدینگی، انتشار و رشد پایه پولی جبران کند که این یعنی تورم. به عبارت دیگر دولتها در کشور ما به جای اخذ مالیات از صنایع، مالیات تورمی می گیرند -مالیات منفی به جای مالیات مثبت-. هیچ راهی برای کنترل قیمت ها وجود ندارد مگر اینکه دولتها انضباط مالی پیدا کنند. یعنی باید تعریف کنند که دولتها چه وظایفی دارند و از آن عدول نکنند ضمن اینکه تحت هیچ شرایطی تسلیم هیچ فشاری نشوند. به نظر می رسد اولین قدمی که میشود دراین راه برداشت این است که ساز و کاری تعریف شود که هیچ کاندیدایی برای شورای شهر، مجلس و ریاست جمهوری وعدههای غیر واقعی ندهد. مثلا اگر رییس جمهورها در بازدید از استانها یا شهرها بدون محاسبات اقتصادی وعده ندهند و بدون بررسی توجیه اقتصادی هر چیزی که مردم میگویند، آن را قبول نکنند. به هیچ وجه، به هیچ وجه تا کنترل پایه پولی اتفاق نیفتد و دولتها انضباط اقتصادی پیدا نکنند، تورم کنترل نخواهد شد. تمام ردیفهای بودجه ای که به دولت ها و مجلس تحمیل شده، باید لغو شود تا کشور آرام و قرار بگیرد. در حال حاضر مردم از فقر روستا پناه می آورند به شهرها ولی در حقیقت شهر نیز نمی تواند آنها را به بالای خط فقر ببرد. راهی که باقی می ماند این است که برای مکان یابی جدید، شهرها را باتوجه به ضرورت های مدرن و دستاوردهای علمی و تکنولوژیک مورد بررسی و تجدید نظر قرار دهند. باید به جای اینکه بین شهرها بزرگراه بزنیم، بین شهرهای آینده بزرگراه بزنیم و ببینیم کدام مناطق در کشور استعداد لازم برای ایجاد اشتغال، عمران و آبادی را دارد، شهرهای جدید و سرریزهای جمعیتی را به همانجا ببریم. به نظر می آید ایجاد آبادی در جنوب کشور بسیار راندمان بالایی خواهدداشت، ایجاد توسعه خطی در جنوب کشور و استفاده از ظرفیتهای مغفول مانده در این مناطق، می تواند اشتغالزایی و تولید درآمد قابل توجهی داشته باشد و به بالا کشیدن مردم در آنسوی مرزهای "خط فقر" کمک چشمگیری خواهد کرد. اما در مورد حذف چهار صفر باید گفت: حذف چهار صفر اجتناب ناپذیر است اما در واقع یک کار روانی است تا یک اقدام زیربنایی. اجتناب ناپذیر است به دلیل اینکه اصلا محاسبات با مشکل مواجه شده است. اگر با این تورم موجود، صفرها را حذف نکنیم، دو سال دیگر کامپیوترها نمی توانند از پس محاسبات قیمتها و هزینههای اموری همچون پروژه های عمرانی بر بیایند. صفرها از ظرفیت مانیتورها دارد بیشتر میشود. بنابراین این صفرهای بیهوده را باید برداشت. این کار یک اقدام روانی و بعدا تسهیلگر محاسبات است.اکنون نیز در زندگی مردم واحد پول بیشتر تومان است تا ریال. در خرده فروشی تومان کوچک است و در عمده فروشی یک تومان به یک میلیون تومان گفته شده و در حد فساد اقتصادی، یک تومان به یک میلیارد گفته می شود. ریال عملا به کار نمی رود. البته یک دوره گذار داریم که قطعا تنشزا است تا سالخوردگان و مردم یاد بگیرند که چطور محاسبه کنند امکان دارد مشکلات حسابی زیادی پیش بیاید. ایراد این طرح این است که چرا چهار تا صفر، باید حداقل پنج صفر حذف میشد. الان که داریم اینکار را می کنیم حداقل واحد پول را بزرگتر می گرفتیم اما نحوه اجرای این طرح در مهلت دو ساله آن، خوب تعریف شده است. در حال حاضر در صورتی که همه فشارها را نیز که از محل فروش معدن و مالیات بهکار بگیریم تا پول به دست بیاوریم باز هم کسری خواهیم داشت. این کسری بودجه بیش از ۳۰ سال است که وجود دارد و باز هم امسال با آن رو به رو خواهیم بود. بنابراین دولت در هر حال پول چاپ می کند. حتی اگر صفرها را نخواهند که بردارند، باید نشر پول داشته باشند پس چه بهتر که نشر جدید اسکناس بدون چهار صفر باشد. ضمن اینکه پولهای جدید در مکانیزم و شبکه بانکی به راحتی جایگزین پول قدیم میشود. به عنوان مثال وقتی افراد برای دریافت حقوق خود مراجعه میکنند، بانک تا مدتی پولهای قدیمی را می دهد اما به تدریج شروع به تحویل پول جدید میکند. بنابراین جمع آوری پول ها به شکل اسکناس به راحتی در شبکه بانکی انجام می شود. آنچه می ماند سکه ها است که به کانال بانکها وارد نمی شود. آنها نیز در عرض دو تا سه سال از رده خارج و در کارخانهها ذوب شده و مورد استفاده قرار میگیرد. زیربناها را دولت علمی برنامه ریزی کند خود به خود تولید رونق پیدا می کند. مثلا پروژه های جنوب (توسعه خطی جنوب) را دولت اجرا کند، اشتغالزایی شده و تولید نیز افزایش پیدا می کند. هیچکاری نمی شود کرد به غیر از عمران جنوب در ایران.
منبع: ایمنا