از سال ۱۳۷۱ که شروع بکار کارگاه اینجانب بود تا کنون که حدود ۲۸ سال میگذرد، همیشه در بندرعباس با مشکل نیروی انسانی سر در گریبان بودهام.
سالهای اول که بقول بندریها کار دریا بود و قاچاق کالا بسیار رونق داشت و علیرغم خطرات مختلف بسیاری بدنبال سود ظاهری آن بودند ، کارگر بومی عملاً وجود نداشت !
یادمه تنها محلی که در آنزمان میشد درخواست پرسنل جهت همکاری داد، بخش کاریابی اداره کار بود که یادمه پس از گذشت سه ماه از درخواست جهت یک نفر دیپلم! در نهایت یکنفر با تحصیلات دوم نظری ردّی که البته ایشان هم تا آنزمان به کار دریا مشغول بود و دستگیر شده بود و بابت بدهی جرائم قاچاق سند خانه مادر زنش در گرو دادگاه بود را معرفی کردند !
این مشکل فقط مشکل من نبود بلکه کارخانههای مختلف و سایر کارگاهها چنین مشکل مشابهی داشتند.
در این زمان بود که با احساس نیاز شدید کارگری ، غیر بومیان به بندرعباس آمدند و فرصتهای شغلی فراوانی که در آنزمان بود را اشغال کردند بدون اینکه هیچ تقاضایی از طرف بومیان باشد.
و این روند بصورت یک مورد عادی پیش رفت و تقریباً حتی کارگاههای کوچک خوابگاههایی جهت پرسنل غیربومی داشتند تا اینکه راه دریا بسته شد !
پس از آن مشکل دوم برای بومیان پیش آمد، مشکل تخصص و تحصیلات ! که تا آنزمان و جهت کار دریا به آن نیازی نبود! فکرنکنم تا اینجا کسی منکر این موارد باشد.
البته سالها از آن زمان میگذرد و خدا را شکر میکنم نیاز به تحصیل حس شده و سطح تحصیلات بومیان هرمزگان بسیار بالا رفته ، اما متأسفانه چیزی که هنوز از آنزمان خودنمایی میکند ، «فرهنگ کار کردن» است.
متاسفانه در جایی که حتی کارفرمایان بومی با استخدام افراد بومی با احتیاط عمل میکنند و میگویند کارگر بندری درست و خوب کار نمیکند! و اینگونه تفکراتی در ذهن آنها وجود دارد که همشهریهایشان احساس مسئولیت ندارند و درست کار نمیکنند ! از بقیه چه انتظاری میشه داشت؟!
کارفرمای دیگری اظهار داشت: البته این عقیده شخصی همه نیست چرا که بد و خوب همه جا هست و من بهترین پرسنلم که بالای ۱۵ سال سابقه کار دارند هرمزگانی هستند که حتی کلید منزل و کارت حساب بانکی ام دست آنهاست.
متاسفانه این ذهنیت وجود دارد !
مشکل اصلی مشاغل دولتی هستند که بمثابه گوشت نذری مینماید که چه خوب کار کنی و چه بد ! حقوق میگیری و هیچکس دلش نمیسوزه و یکی از عوامل نارضایتی مردم از نهادهای دولتی همینه که کارمندان دولتی نه تنها کارشان را درست انجام نمیدهند بلکه هیچکس پاسخگو نیست و با افراد خاطی هیچ برخوردی نمیشود!
برای همین است سهمخواهی از این گوشت قربانی زیاد است!
اگر با پرسنل ناشایسته و خاطی درست برخورد میشد ، دیگر بحث بومی و غیربومی وجود نداشت بلکه بجای مطالبهگری در درصد اشتغال بومیان! دنبال شایسته سالاری بودند.
یادمه خریدار آلومینیم المهدی گذشته از بحث صحت و سقم واگذاری ، قصد اخراج بیش از ۶۰۰ نفر را داشت! هیچکس مدیران قبل را توبیخ نکرد چرا ۶۰۰ نفر اضافه بر نیاز استخدام کردند؟ چرا مدیریت قبل به نحوی بوده که کارخانه ضرر ده شده بود؟ که مجبور به واگذاری کارخانه شده بودند؟
بهتر نیست بجای سهمخواهی بومی، شایسته سالاری را ترویج دهیم که مردم نیک هرمزگان بجایی برسند تا در همه ایران التماس آنها بکنند تا آنجا کار کنند؟
انتهای پیام/*