خانم دانشور! با توجه به روی کار آمدن مجدد اصولگرایان در هیئت رئیسه شورای شهر، چرا در شورای شهر گزینههای قویتر اصلاحطلب روی کار نمیآیند تا انتخابشان تضمین شود؟
باید در اینجا مشکلی را یادآور شوم که فکر کنم فقط اصلاح طلبان هم این مشکل را دارند و امیدوارم در انتخابات مجلس شاهد چنین مشکلاتی نباشیم؛ افراد شاخص اصلاحات به دلیل ردصلاحیت امکان حضور پررنگ در انتخابات را ندارند که امیدوارم لااقل در انتخابات مجلس، شورای نگهبان مانع این اقدام شود.به دلیل این موضوع، جریان اصلاحات ناچار است از چهرههای جدیدتر استفاده کند.
این چهرههای جدید نیز چون فعالیت حزبی ریشهدار و عمیق ندارند و به قول معروف امتحان پس داده نیستند این نگرانی در مورد آنان وجود دارد که کار تشکیلاتی انجام ندهند، زیرا شیوه درست این است که افراد ابتدا وارد حزب شوند و بعد از یاد گرفتن کار تشکیلاتی، وقتی وارد سمتی شدند کار فردی انجام ندهند.
اتفاقا یکی از انتقاداتی که به شورای شهر میشود این است که به جای هیئت رئیسهای اداره شدن متکی به فرد است.
بله دقیقا. به عقیده من عمل فردی یکی از تهدیداتی است که هم شورای شهر و هم مجلس ما را تحت الشعاع قرار داده است.
چون به بحث مجلس اشاره کردید؛ آیا قصد شرکت در انتخابات مجلس را ندارید؟
تاکنون پیشنهادهای زیادی به من شده اما قصد چنین کاری را ندارم چون معتقدم در شورای شهر سنگ روی زمین مانده بسیار داریم و هر کدام از ما هر جایی که اکنون در آن قرار داریم باید آنجا باقی بمانیم و سعی کنیم کاری را که اکنون برعهدهمان است، انجام دهیم و آن را تمام کنیم. نیمه راه از جایی بلند شدن و به جای دیگر رفتن را اصلا درست نمیدانم.
یک نکته را یادآوری کنم؛ اصلاحطلبان باید دقت نظر داشته باشند که کسانی از این گروه برای انتخابات مجلس انتخاب شوند که پیشینهشان به دقت بررسی شده باشد، زیرا طی چند سال اخیر بیاخلاقی به ویژه دروغ در فضای سیاسی ما بسیار غالب شده که این موضوع هم در جریانات اصلاحطلبی مطرح است و هم در اصولگرایان وجود دارد. برای مثال فردی ابتدا خود را به دروغ متعلق به جریانی معرفی میکند اما در عمل به گونهای اقدام میکند که پشت پا به تمام تعهدات خود به آن جریان میزند. از سوی دیگر، نبود چهرههای اصلاحطلبی به دلیل اینکه از صحنه سیاست کنار گذاشته شدند نباید باعث شتابزدگی و انتخاب چهرههایی شود که این بار از چاله به درون چاه بیفتیم که در این صورت اعتماد مردم هم از جریان اصلاحات ممکن است کم کم سلب شود.
چه نقدهای دیگری را به جریان اصلاحات وارد میدانید که باعث شده برای مثال در شورای شهر یا حتی در مجلس همواره در اقلیت باشند؟
مشکل اصلاحات این است که جانشین پروری نکرده و نمیکند. از این رو جوانان در این جریان بیشتر نقش پیاده نظام و پادو را بازی میکنند. ما باید از دوران دولت اصلاحات این جوانان را برای امروز پرورش میدادیم آن هم برای قرار گرفتن در منصب مدیریت و حضور مستقیم در صحنه سیاست کشور. ولی اصلاح طلبان تربیت سیاسی نکردند از این رو ما امروز شاهد کمبود نیروی متخصص اصلاحطلبی هستیم که از بابت ردصلاحیت هم نگرانشان نباشیم. البته شاید تعداد زیادی اصلاح طلب مثلا در انتخابات مجلس ثبتنام کنند ولی این مشکل وجود دارد که ما این افراد را به خوبی نمیشناسیم و هنوز امتحان پس ندادهاند. ازاینرو خطر بیاخلاقی که پیشتر گفتم در مورد این افراد وجود دارد.
پس عدم تیمسازی در اصلاح طلبان یکی از ایرادات این جریان است. برای مثال زمانی که خانم ابتکار عضو شورای شهر بود اقدامات بسیار خوبی در مورد موضوعات محیط زیست انجام داده بودند اما به محض اینکه ایشان از شورای شهر رفتند کمیته محیط زیست شورا فعالیت و اقدامات ایشان را ادامه نداد چون نیرویی در این زمینه تربیت نشده بود، نتیجه این شد که کارهای خوب ابتر ماند.
یعنی علت ابتر ماندن طرحهای خوب اصلاحطلبان تقصیر خودشان است؟
نه فقط تقصیر خودشان بلکه کار در پروسه دولت نیز بسیار طولانی انجام میشود. من هم یک بنگاه اقتصادی را اداره میکنم که بخش خصوصی است و هم همزمان در شورای شهر که بخش حاکمیتی است فعالیت دارم و به این نتیجه رسیدهام کاری که در عرض یک ماه در بخش خصوصی انجام میشود در عرض 2 سال در بخشهای حاکمیتی نظیر دولت و... به سرانجام نمیرسد.
با این اوصاف هر چند عمر 4 ساله برای دولت یا اعضای شورای شهر زمان کافی به نظر میرسد اما به لحاظ بروکراسیهای ما عمر کوتاهی است. برای مثال، خود من بارها شده موضوعی را به قدری دنبال میکنم و تکرار میکنم که در آخر از حل یا پیگیری آن ناامید میشوم. در بحث آسیبهای اجتماعی بارها شده موضوعی را مطرح میکنم، مصوبه و بودجهاش را هم میگیرم اما در نهایت به سرانجامی نمیرسد مثل ساخت مراکزی برای کودکان کار یا مرکز ترک اعتیاد کودکان یا مراکز و موضوعاتی که جامعه به شدت به آن نیاز دارد مثل مهدکودک برای کودکانی که از زنان ویژه متولد میشوند که مشکلات قانونی در این زمینه بسیار داریم تا جایی که امروز خرید و فروش کودکانی که از زنان ویژه متولد میشوند و هویت مشخصی ندارند افزایش یافته است که باید فکری اساسی در این زمینه شود.
پیشنهاد شما در این زمینه چیست؟
باید در مناطقی که زنان ویژه بیشتر حضور دارند مثل منطقه هرندی مهد کودکهایی برای این کودکان ساخته و توسط NGOها اداره شود تا لااقل از آسیب فروش کودکان جلوگیری شود.
از آنجا که شما چهرهای کمتر سیاسی و بیشتر اجتماعی هستید، تاکنون به عنوان عضو شورای شهر چقدر دغدغه مسائل و مشکلات اجتماعی را داشته و چه اقداماتی تاکنون کرده یا چه طرحهایی ارائه دادهاید؟
من بسیار پیگیر آسیبهای اجتماعی از جمله مسائل مربوط به زنان و کودکان هستم چون این موضوع به نوعی دغدغه شخصی خودم است و فارغ از اینکه در جایگاه عضو شورای شهر باشم یا نباشم و صرفا به عنوان یک شهروند فرصتی دست داده تا بتوانم این موضوعات را بهتر پیگیری کنم.درباره قسمت دیگر سوالتان هم باید بگویم در کمیته اجتماعی شورای شهر مهمترین اقدامات یا طرحهایی که ارائه دادهایم شامل این موارد بوده است: تشکیل کارگروههای آسیبهای اجتماعی، مسئولیتهای اجتماعی، رسیدگی به وضعیت معلولان و کارآفرینی و یک کارگروه هم برای زنان که این کارگروهها به صورت جدی مصوباتی را که در دورههای مختلف در شورای شهر در باره این موضوعات مطرح شده، پیگیری میکنند و مسائلی را که وجود نداشته طرح میکنند.
برای مثال در حوزه زنان طی بازدیدهایی که از زندان زنان به عمل آوردم متوجه شدم تعداد قابل توجهی از این زنان به دلیل بدهکاریهای ناچیزی به زندان افتادهاند از این رو مصوبه 2میلیاردی برای کمک به این زنان را از شورای شهر گرفتم تا زنان زندانی آزاد شوند. همچنین پیگیر بالغ بر 24طرح عمرانی در کارگروه آسیبهای اجتماعی هستم که عمدتا درباره اسکان کارتنخوابها، کودکان خیابانی و کارتنخواب، زنان خیابانی و... است که به جد دنبال آن هستیم.
در حوزه مسئولیت اجتماعی هم با شرکتهای طرف قرارداد شهرداری وارد مذاکره و همکاری شدهایم. برای نمونه خود من کمیته مسئولیت اجتماعی بانک شهر را راهاندازی کردم تا بخشی از بودجه این بانک صرف ساماندهی کودکان کار شود آن هم از طریق حمایت از NGOهای فعال در این زمینه. اقدام دیگر ما راهاندازی بانک جامع کودکان کار است تا با کمک NGOها تکتک کودکان شناسایی و در صورت لزوم در حل بحران آنها مداخله کنیم. همچنین در حال مطالعه روی طرحی برای راهاندازی مرکز ترک اعتیاد برای کودکان هستیم.
اما نکتهای که در این میان وجود دارد این است که متاسفانه در جامعه در زمینه آسیبهای اجتماعی کار به کندی انجام میشود. از سوی دیگر، یک گرفتاری بزرگ در این زمینه وجود دارد که عدم همکاری بین بخشی است؛ از شهرداری گرفته تا دولت و بهزیستی و مجلس و ... تا جایی که کمتر پیش آمده این سازمانها دور یک میز بنشینند و فکری به حال آسیبهای اجتماعی کنند.
من معتقدم مشکل کودکان کار، زنان خیابانی و کارتنخواب و ... زمانی حل میشود که همه متولیان دور یک میز بنشینند، نهایت همکاری را با هم داشته باشند و در نهایت تقسیم کار کنند آن هم مطابق با وظایفی که قانون برعهده هر سازمانی گذاشته است اما متاسفانه این اتفاق تاکنون نیفتاده و از آنجا که پیداست قرار هم نیست اتفاق بیفتد.
علت این موضوع را چه میدانید؟
من معتقدم در جامعه ما یک فضای «منیت» حاکم است که بخشی از آن نشات گرفته از نگاه سیاسی است زیرا همه چیز در سیاست ما جناحی شده است. اصلاح طلبان، اصولگرایان را قبول ندارند و اصولگرایان چشم دیدن اصلاحطلبان را و ... از این رو هیچ کس حاضر به تعامل و گفتگو و همکاری نیست. از سوی دیگر، در این فضای سیاسی دائم همه به فکر این هستند که بگویند دستگاه من قویتر یا جایگاه جناح من برتر و مهمتر است.
همچنین باید تاکید کنم براساس قانون، متولی اصلی آسیبهای اجتماعی دولت است و صراحتا هم به آن تاکید کرده است. پایه دولت به ویژه در بحث آسیبها در زمان احمدینژاد بالکل خراب شد زیرا وی سه وزارتخانه تعاون، وزارت کار، وزارت رفاه و تامین اجتماعی را که هر کدام وظایف سنگینی داشتند، تلفیق و به یک وزارتخانه تقلیل داد.
در نتیجه کل مسائل اجتماعی در یک معاونت خلاصه شد که اکنون هم شخصی مسئولیت این معاونت را برعهده دارد که اقتصاد خوانده است!و طبیعتا مهمترین دغدغه ایشان هم حساب و کتاب یارانههاست. در نتیجه موضوعات مرتبط با بحث آسیبهای اجتماعی متولی یا تخصصی ندارند یا متولیانش فرصت نمیکنند به آنها بپردازند.
به عبارت بهتر جایی که قانون، دولت را نشانه گرفته و وظیفهای را بر آن محول کرده به دلایل گفته شده آن کار روی زمین معطل مانده است. در دولت اصلاحات که آقای شریفزادگان بحث تامین اجتماعی را برعهده داشت، کارها بسیار خوب پیش میرفت و حتی بحث بیمه همگانی مطرح شد که اگر اجرایی میشد ما امروز 20 هزار کارتنخواب نداشتیم.
این نشان میدهد ضعف اصلی در زمینه آسیبهای اجتماعی متوجه دولت است، زیرا برای مثال اگر دولت خدمات حمایتی به زنی که همسرش زندانی است، بدهد خیلی از آسیبها به وجود نمیآید. درحالی که امروز همه زنانی که همسرانشان در زندان هستند پول یارانه هم دریافت نمیکنند چون یارانه به جیب سرپرست خانواده که مثلا یک فرد روانی یا معتاد است میرود.
ما چندین بار این موضوع را در مقالات گوناگون مطرح کردهایم که یارانه زنان بدسرپرست به حساب مادر ریخته شود اما هدفمندی یارانهها که قرار بود عادلانه توزیع شود، امروز در این خلاصه شده که من فقیر و شمای ثروتمند هر ماه 45 هزار تومان دریافت کنیم. دولت قبل که معلومالحال بود اما امید داشتیم در دولت عقل محور یازدهم لااقل این اتفاقات بیفتد اما طی دو سال اخیر این دولت هم اقدامی در این زمینه انجام نداده است. هر چند میزان خرابیهای دولت قبل آن قدر زیاد بود که نمیتوان انتظار زیادی از این دولت داشت اما حداقل انتظار این است که صحبتهای فعالان حوزه اجتماعی و آسیبها شنیده و به آنها عمل شود.
نظرتان درباره عملکرد وزیر کار و رفاه چیست؟
من نمره قابل قبولی به وزارت آقای ربیعی نمیدهم چون در بخش اجتماعی ایشان عملکرد مثبتی که انتظار میرفت داشته باشد، نداشته است و ما امروز شاهد رشد فزاینده آسیبهای اجتماعی در تهران هستیم. این آسیبها امروز به بچه غولی میماند که بزرگ شده و دم و شاخ و گوشش هم از همه جا زده بیرون و وقتی مسئولان با این غول مواجه میشوند از مقابله با آن میترسند در نتیجه فرار میکنند و این غول هم همچنان درحال رشد کردن است.
در علم مدیریت هم به این موضوع اشاره شده که وقتی مشکل خیلی بزرگ و حل آن دشوار میشود، مدیران در مواجهه با آن به جای تلاش برای حل آن، مشکل را رها میکنند. امروز هم همین مشکل برای مسئولان ما پیش آمده است.
یعنی هیچ سازمانی دغدغه رسیدگی به آسیبهای اجتماعی را ندارد؟
شاید بتوان گفت تنها سازمانی که تا حدودی در مقابل این غول ایستاده، شهرداری است اما اشکالی که شهرداری در این زمینه دارد مدیریت آن است، زیرا شهرداری دچار سوءمدیریت شده یعنی به اندازه منابعش درست کار نمیکند درحالی که با مدیریت درست و تخصصی میتواند عملکرد بهتری داشته باشد. مدیریت در حوزه اجتماعی شهرداری تاکنون براساس سعی و خطا بوده است یعنی مدیرانی آمدهاند که نسبت به موضوعات اجتماعی دانش و علم کافی نداشتهاند و به مرور زمان و صرف هزینه تجاربی کسب کردهاند که آن وقت هم از این مسئولیت کنار رفته و عوض شدهاند. به عبارت دیگر شهرداری برای عدهای به مثابه دانشگاه دولتی بوده است؛ هزینه و آموزش از شهرداری، کسب تجربه از مدیران درحالی که فرصتی برای انتقال و پیاده کردن تجربیات در خود شهرداری نبوده و این چرخه دائما تکرار شده است.
این موضوع از سویی باعث کندی کارها میشود زیرا مدیر جدید تا آموزش ببیند و بخواهد کاری کند عوض میشود و نوبت بعدی میشود. از این رو انتظار رفع آسیبهای اجتماعی در کشور بسیار بعید به نظر میرسد. منهای شهرداری بدنه مدیریت کشور هم مبتلا به سوءمدیریت است. از سوی دیگر اختلاسها کمر ملت را شکانده و به فسادهای اداری و اقتصادی بسیار دامن زده است.
به عبارت بهتر مجموعهای از عوامل باعث شده ما با سلسله معضلات و مشکلاتی مواجه شویم که این مسائل به جای رفتن به سمت حل شدن به سمت انباشته شدن در حرکتاند و این انباشتگی حتما تبعات بدی برای کشور خواهد داشت؛ از جمله مهاجرت نخبگان. این یک واقعیت تلخ است که جامعه ما دارد به سمت بیکیفیت شدن جمعیت حرکت میکند و جمعیت کیفریمان در حال افزایش و جمعیت کیفیمان درحال کاهش است؛ این یک تهدید بزرگ برای جامعه ماست. از سوی دیگر طبق برآورد سازمان ملل، هزینهای که ایران بابت فرار مغزها میپردازد 2 برابر درآمد نفتی است.
همچنین تست «آی کیو» هم که اخیرا در ایران گرفته شده نشان میدهد ضریب هوشی در ایران به 85 رسیده که با نرم آن یعنی 90، 5 عدد فاصله دارد و ضریب خلاقیتمان منفی 4 شده است یعنی کارآفرینی در کشور رو به زوال است. از این رو معضلاتمان رو به انباشتگی است که این هشداری برای همه مسئولان است.
هشدار نسبت به اینکه لااقل اختلافات سیاسی را کنار بگذارید و اگر آدم باصلاحیتی در اصلاحطلبان هست، بگذارید کار کند. چرا فرد با لیاقتی را که اصلاح طلب است، به دلیل اصلاح طلبی مثلا به مراسمی دعوت نمیکنند یا دائما به او هجمه وارد میکنند؟
این موضوع فقط در مورد اصلاحطلبان وجود دارد؟
بله، زیرا تجربه و تاریخ نشان داده وقتی اصلاحطلبان روی کار بودهاند فضای ابراز وجود را به اصولگرایان دادهاند مثل زمان ریاست دولت اصلاحات ولی وقتی اصولگرایان در مسند قدرت بودهاند فضا به اصلاح طلبان داده نشده مثل انتخابات هیئت رئیسه شورای شهر تهران که همه از اصولگرایان انتخاب شدند.
اتفاقا طبق گفته اعضای شورای شهر یکی از نکات مثبت ریاست آقای مسجد جامعی در مقایسه با آقای چمران این بوده که فضای شورا در آن زمان کمتر جناحی بوده و هر کس -چه اصلاح طلب و چه اصولگرا- حرفی برای گفتن و اجازه بیان آن را داشته است.
بله دقیقا. این درحالی است که وقتی اصولگرایان قدرت را به دست میگیرند اجازه ابراز وجود به اصلاح طلبان نمیدهند. به عبارت بهتر اصلاح طلبان اخلاقیتر عمل میکنند.
به تازگی آقای قالیباف گفتهاند که در شهرداری کمتر از نهادهای دیگر فساد دیده میشود درحالی که برخی از اعضای شورای شهر مانند آقای حافظی معتقدند که روند فساد شهرداری درحال افزایش است؛ نظر شما در این مورد چیست؟
هیچ مقیاس اندازهگیری برای فساد در ارگانها و سازمانها از جمله شهرداری وجود ندارد و اتفاقا یکی از مشکلات شهرداری این است که شاخص یا معیار اندازهگیری در آن وجود ندارد.
زمانی هم که من وارد شورا شدم موضوع مسئولیتهای اجتماعی را مطرح کردم که در آنجا بحث فساد خیلی مطرح و یکی از محورهای آن سلامت اداری بود که اگر با شاخصهای قابل اندازهگیری انجام میشد، میتوانستیم بفهمیم که چقدر فساد در بدنه شهرداری جاری است. ولی آنچه امروز از مردم به عنوان نماینده مردم دریافت میکنیم این است که مردم به چند دلیل از عملکرد شهرداری رضایت ندارند؛ یکی به دلیل بینظمی در شهرداری و دیگری بحث برخورد تحقیرآمیز برخی ماموران شهرداری با مردم.
مردم به واسطه شغلشان به نوعی با شهرداری در ارتباط هستند در حالی که برخی ماموران شهرداری برخورد شایسته ای با مردم نمیکنند و برخورد تحقیرآمیز زیاد دارند شاهد این اظهارات نیز برخورد با دستفروشان است که چند نمونه از آن سال گذشته مشاهده و گزارش شد،
بنابراین برنامهای باید در شهرداری چیده شود که ماموران شهرداری برخورد قابل احترامی با شهروندان داشته باشند. وقتی راجع به حقوق و تکالیف شهروندی صحبت میکنیم، حق شهروندان است که با آنان شایسته و درخور احترام رفتار شود. ما نباید شهروندان را تحقیر کنیم، تحقیرهای پی در پی باعث میشود عزت نفس ملت آسیب ببیند.
من حتی مخالف این هستم که برخورد قهری در قالب گشتها با خانمها به خاطر حجاب داشته باشیم این گونه برخوردها موضوع را بدتر میکند و تحقیرآمیز است. باید کارهای دیگری در این خصوص صورت بگیرد. اگر قرار است ارزشهای اخلاقی، دینی و فرهنگی را حاکم کنیم باید از طریق آموزش به شیوههای درست عمل کنیم. در زمان پیامبر و دوران جاهلیت دختران را زنده به گور میکردند آیا پیامبر آمد برخورد قهری با کسانی که دخترانشان را زنده به گور میکردند، کرد؟
خیر، بلکه ایشان به عنوان یک الگوی عملی اسلام دختر خود را تکریم کردند و در نتیجه برخورد و عمل ایشان بود که کمکم زنده به گور کردن دختران در آن زمان کاهش یافت. پس باید به این موضوع توجه داشته باشیم که اگر مسئولان بتوانند الگوی درستی برای جامعه باشند، جامعه اصلاح خواهد شد. با برخورد قهری جامعه به سمت اصلاح شدن نمی رود.
اگر برخی مسئولان فساد میکنند مطمئن باشید دزدی در بدنه پایین جامعه زیاد خواهد شد چنانچه حضرت علی (ع) فرمودهاند که مردم شبیه حاکمانشان هستند.بنابراین اگر مسئولی دزدی میکند و دچار فساد است قبح دزدی در ردههای پایینتر جامعه میریزد و طوری میشود که اگر کسی نتواند دزدی کند آدم بیدست و پایی تلقی میشود. ما به یک نهضت اخلاقی نیاز داریم که ارزشهای اخلاقی به جامعه برگردد.
باید با تلاش هم جامعه و هم مسئولان در درجه اول، این وارونگی در ارزشها در جامعه به حالت اول بازگردد یعنی هر کسی صادقتر باشد بتواند در موقعیت بالاتری قرار بگیرد.اگر جامعه ببیند که دروغگوها، مدام جایگاهشان بالاتر و بهتر میشود، میگویند که ظاهرا معیارهای موفقیت عوض شده است که این موضوع را بارها از جوانان شنیدهام که هشداردهنده است.از این رو معتقدم جامعه به یک نهضت اخلاقی نیاز دارد حال این جامعه هم شهرداری را شامل میشود هم شورای شهر را. پس باز هم تاکید میکنم بیشترین نگرانی که از سمت مردم میبینم منهای فساد، برخورد تحقیرآمیز ماموران شهرداری در ردههای پایین با مردم است.
شاید عامل آن برمیگردد به اینکه در شهرداری همه چیز پیمانکاری شده است و نظارتی هم صورت نمیگیرد.
نظارت ضعیف است و بدنه شهرداری، بدنه بزرگی است.
شورای شهر توان نظارت را ندارد ؟
شورای شهر ابزار نظارتی ندارد.
اصطلاحا میگویند که شورای شهر شده شورای شهرداری آیا شما این موضوع را قبول دارید؟
بله این نقد مدتی است مطرح میشود هرچند در دوران ریاست آقای مسجد جامعی به خوبی داشتیم به سمت شورای شهر پیش میرفتیم، یعنی با دعوت از مسئولان، تعاملها و تفاهمنامههایی که با وزرا بسته میشد و پیگیریهایی که صورت میگرفت واقعا شورای شهر به سمت شورای شهر شدن پیش میرفت ولی بعد از آن دوباره به سمت شورای شهرداری حرکت کردیم.
پس میتوانیم بگوییم که تعامل اصولگرایان با شهرداری خیلی قویتر از اصلاح طلبان است یعنی اصلاحطلبان بیشتر میخواهند شورای شهر به معنای واقعی کلمه وجود داشته باشد ولی اصولگرایان این گونه ترجیح میدهند پشت سر شهردار راه بروند؟
اصلاح طلبان تعامل با دولت برایشان خیلی مهمتر است و درست هم میگویند، مسائل شهر در تعامل با دولت و مجلس حل میشود. این تعامل فقط در حد حرف نباید باشد و باید در قالب عملیاتی و ساختاری برود که زمان آقای مسجد جامعی داشت شورا به این سمت میرفت و در این حوزه به خوبی عمل میشد.البته آقای چمران تسلطشان به قوانین شهری به خاطر قدمت حضورشان در شورا بیشتر از آقای مسجدجامعی است ولی نگاه آقای مسجدجامعی امروزیتر است.
خانم دانشور! ظاهر شهر را که نگاه میکنیم متوجه میشویم آقای قالیباف و همکارانشان دارند کارهای خوبی را انجام میدهند نظر شمایی که در شورای شهر هستید و طبق قانون ابزار نظارت بر شهرداری را دارید در مورد عملکرد کلی شهرداری چیست؟
آقای قالیباف یک خصوصیت مثبت و یک ویژگی منفی دارد. ایشان شخصا دغدغه مسائل مردمی و اجتماعی را دارد یعنی در صحبتها و مواخذه مدیرانشان دیدهام که حساسیت به بحث زنان و کودکان به ویژه کارتنخوابها را دارند ولی مشکلشان این است که مدیران باصلاحیت را انتخاب نمیکنند و این برای بنده سوال است که چرا آقای قالیباف چنین کاری را انجام میدهند؟
مگر ما مدیر متخصص و باصلاحیت کم داریم پس چرا آنها را برای اداره کارها انتصاب نمیکنند؟! حتما باید مدیران افرادی باشند که یک نسبتی با شهردار دارند؟ زمانی که انتصابات درست انجام نشود قطعا کارها به درستی پیش نخواهد رفت. انتقاد دیگری که به آقای قالیباف وارد است این است که تا زمانی که ایشان شهردار هستند فقط باید به شهرداری فکر کنند. من معتقدم نباید شهرداری به ریاست جمهوری فکر کند یا اینکه نباید فکر کند که تیمی درست کند و به مجلس بفرستد بلکه باید خودش را از مسائل سیاسی کنار بکشد. انتظار مردم این است که شهردار غیر سیاسی باشد؛ یعنی تا زمانی که در هر جایگاه ایستادهایم باید تمام ظرفیت ذهنیمان مختص به همان کاری باشد که مسئولش هستیم در غیر این صورت خیانت کردهایم.
البته بسیاری هم معتقدند که شهرداری کارهایی که انجام میدهد بیشتر جنبه تبلیغی دارد و صرفا برای رای جمع کردن است.
کاش قانونی را دوستان مطرح میکردند و ما در شورا آن را مصوب میکردیم که به نوعی شهردار تا زمانی که شهردار است هیچ نوع تحرک سیاسی در جهت کاندیدا شدن خودش یا تیمش انجام ندهد هرچند این موضوع مغایر با حقوقی مدنی است و آقای قالیباف تا زمانی که شهردار است شاید حق مدنی ایشان باشد که بخواهد به ریاست جمهوری فکر کند یا تیمی را بخواهد ببندد برای اینکه به مجلس بفرستد ولی اگر قرار است این فکر عملیاتی شود حتما وقتشان را میگیرد و باید بابت این قضیه منابعی را تخصیص دهد که از نظر اخلاقی درست نیست.
آیا این طرح در شورا پیشنهاد شده ؟
نه به طور جدی مطرح نشده هرچند اوایل که اعضای شورای شهر آمده بودند هنوز موضوع انتخابات ریاست جمهوری داغ بود و عدهای این موضوعات را مطرح میکردند ولی بعد به فراموشی سپرده شد که امیدوارم این موضوع احیا شود چون همواره شهرداری به مثابه یک سکوی پرتاب به سمت ریاست جمهوری بوده و اگر فکری به حال آن نشود ممکن است در آینده دچار آسیب شویم.
البته من معتقدم اگر این طرح مطرح شود فشارهایی از جانب شهرداری وارد میشود و نخواهند گذاشت که به سرانجام برسد. چه نقدهایی از شورای شهر دارید؟
بله دقیقا همینگونه خواهدشد. بنده نگاهم خیلی تخصصی است و معتقدم که تک تک ما همه چیز را نمی دانیم و این ادعا که بگویم من همه چیز را میدانم ادعای اشتباهی است، یک عضو شورای شهر هم باید بر اساس تخصص خودش ، حوزه ای را انتخاب و در آن حوزه تخصصی کار کند. مثلا اگر عضوی از شورای شهر در حوزه ورزش فعالیت میکند بهتر است که در همان حوزههای ورزشی فعالیت انجام دهد.بعضی از افراد شورای شهر منفعلاند و بعضیها فعال تر مثلا آقای حافظی یک اصولگرای فعال است . بعضیها کار میکنند ولی دنبال مطامع سیاسی هستند. بعضیها فقط شلوغ میکنند. به هر حال اصلاح طلبان هم ایراداتی دارند.
این روزها مهمترین دغدغه اجتماعی شما چیست؟
مهم ترین دغدغه من در حوزه اجتماعی بحث زنان کارتن خواب است و اینکه آسیبهای اجتماعی هر روز زنانه تر میشود. زنان کارتن خواب زنان جوانی هستند که در سن باروری قرار دارند و اگر به درستی سامان دهی نشوند ، تولید فرزندان بی هویت افزایش مییابد مخصوصا اینکه لوازم پیشگیری از بارداری را مانند سابق نمی توانیم به وفور در اختیار آنان بگذاریم. اگر ساماندهی زنان کارتن خواب را به موقع و درست انجام ندهیم ممکن است فرزندان بی هویت بسیار شوند که میتواند هم از لحاظ انسانی روح آدم را آزار دهد هم به لحاظ امنیت شهر، جمعیت کیفری را افزایش میدهد .
اکنون تعداد زنان کارتن خواب مشخص است؟
اولین سالی که زن کارتن خواب دیده شد سال 87 بود یعنی قبل از سال 87 گزارشی مبنی بر حضور زن کارتن خواب نداشتیم.به طور کل 20 هزار نفر در خیابانها میخوابند که از این 20 هزار نفر 2 هزار نفرشان زن هستند. در دو سال گذشته 12هزار کارتن خواب داشتیم که به نسبت سال 86 با دو هزار کارتن خواب، رشد بزرگی را نشان میدهد . سال گذشته 12 هزار کارتنخواب شد 15 هزار نفر که در نهایت امسال به 20 هزار کارتن خواب رسید که اگر تدبیری برای آن اندیشیده نشود آمار کارتنخوابها بیشتر خواهد شد. 60 درصد کارتن خوابها روستایی و شهرستانی هستند که مشخص است که مدیریت ما در روستاها خوب عمل نمی کند که آنها هم به خاطر کم آبی ، خشکسالی و ... مهاجرت میکنند.
از جمله نگرانیهای دیگر من این است که آسیبهای اجتماعی متولی ندارد. گفته میشود مشکل شماره یک کشور مسائل اقتصادی است که ما چندین وزارتخانه گردن کلفت هم در این زمینه داریم و حرف تمام مسئولان درجه یک کشور اقتصاد است ولی کسی حواسش به مسائل اجتماعی نیست . آقای روحانی زمانی که رئیس جمهور شد چند حرکت نمادین خوب انجام داد مثل بازدید از شیرخوارگاهها که توصیه میکنم چنین حرکت هایی را ادامه دهند و این بار بیایند مناطقی را که کارتن خوابها و زنان کارتن خواب حضور دارند، مشاهده کنند.
مشکل شماره یک کشور واقعا هم اقتصاد است چون بسیاری از این مسائل زاییده اثرات اقتصادی است ولی دلیل نمی شود که همه حرفمان اقتصاد باشد و نخواهیم در رابطه با موضوعات اجتماعی صحبت کنیم. در حوزه اجتماعی یک معاونت متولی شده، معاونتی هم که فردی که در آن مشغول به کار است تخصصی در این زمینه ندارد و آسیبهای اجتماعی مانند یک سرطان یا یک بیماری در حال رشد کردن است ولی پزشکش هنوز وجود ندارد. آسیبهای اجتماعی در حال فوران است و هر آن ممکن است جامعه را از حیات ساقط کند.
مسئولان وقتی میخواهند کار تجاری انجام دهند و هیئتهای تجاری از کشورهای مختلف به ایران دعوت میکنند به این موضوع توجهی ندارند که سر چهارراهها پر از کودکان کار است و به این موضوع فکر نمیکنند که اصلا نگاه آن هیئتهای تجاری که از کشورهای مختلف آمده اند به کشور عوض میشود و این سوال به ذهنشان میآید که این کشور، کشوری است که مشکل دارد پس ریسک معامله با آنها بالاست. نگرانی من این است که اگر موضوع آسیبهای اجتماعی را رها کنیم روزی مانند هندوستان شویم که در آن گداها بیشتر از مردم طبقات دیگر هستند.وجود اسفناک دستفروشان در مترو ، وجود کودکان کار، وضعیت اعتیاد و پایین آمدن سن اعتیاد و عوض شدن ارزشهای مباحث اخلاقی بسیار نگران کننده است و اینها علائم هشدار دهندهای هستند. خواهشم از شخص رئیس جمهور این است که به بازدیدهایشان ادامه دهند و بنیه دستگاهی را که مربوط به مسائل اجتماعی است، تقویت کنند و تعامل سازنده تر با دستگاههای دیگر از جمله شهرداری داشته باشند.
خانم دانشور! شما بیشتر از اینکه یک فرد سیاسی باشید اجتماعی هستید؛ چرا؟
آنقدر مسائل حاد است و موضوعات انسانی که در سطح شهر میبینم دردناک است که باعث شده دیگر از قالب بحث سیاسی بیرون بیایم . باید نگاه انسانی به مسائل اجتماعی داشته باشیم و بحث سیاسی لااقل در این سطح را کنار بگذاریم و اگر یک اصلاح طلب یا یک اصولگرا کار را بلد است که انجام دهد بیاید انجام دهد تا هر روز مانع فروش یک کودک شویم که این خودش یک قدم رو به جلو است .
حضور زنان در شورای شهر خیلی پررنگ تر از حضور زنان در مجلس است آیا این حضور مثمرثمر است یا فقط یک حضور صرف است بدون اینکه اهمیتی به نظراتشان داده شود؟
قطعا تاثیر دارد. برای نمونه زمانی که وارد شورای شهر شدم بیشترین کسی بودم که در مورد کودکان کار صحبت کردم . قبل از آن تمام همایش NGOها در مورد کودکان کار تعطیل میشد و اجازه نمی دادند که در مورد کودکان کار حرف بزنیم گویی در مورد یک موضوع خلاف داریم صحبت میکنیم. اما الان فعالان راحت دارند راجع به موضوع کودکان کار صحبت میکنند. تا زمانی که راجع به یک مسئله صحبت نکنیم نمی توانیم آن را حل کنیم قرار هم است که خودمان آن را حل کنیم.
کودک کار یک پدیده جهانی است و مختص ایران نیست تمام دنیا کودک کار دارد اما آنها موضوع را پذیرفتند و آن را کنترل، مدیریت و حل کردند . اما ما چون حذفش کردیم و برایش راهکار ارائه ندادیم این موضوع رشد کرده است. به قدری که کاملا هویداست و همه آن را میبینند. وقتی هم که آمار کارتن خوابها را ارائه دادیم باعث شد که دستگاهها به خودشان بیایند و چند مرکز برای اسکان زنان کارتن خواب را اضافه کنند یا باعث شد مراکز خوبی را برای این زنان طراحی کنیم و بسازیم و کمکهای خوبی به سمت NGOها سوق بدهیم.
من هم معتقدم هر سه خانم شورای شهر فعال تر از خانمهای مجلس هستند. من به شخصه از زنان نماینده بسیار گلایه دارم چون ما در قانون برای کودکان خیلی ضعف داریم . چند روز پیش یک دختر بچه سه ساله افغانی را پیش من آوردند که پدرکارتن خوابش فوت کرده و مادرش هم به خاطر مشکلات خودکشی کرده بود اما بهزیستی این کودک را چون ایرانی نیست پذیرش نمی کرد! فکر کنید که ممکن است این اتفاق برای چند کودک رخ دهد. از این رو خلاءهای قانونی زیادی در حوزه خدمات بهزیستی داریم . بهزیستی به خاطر مشکلات قانونی نمی تواند خدماتی به بچههای مهاجرین و بی هویت بدهد که این مسائل با یک مطالعه دقیق و طرح خوب در مجلس باید تاکنون مرتفع میشد اینکه تا الان مرتفع نشده یعنی اینکه نمایندگان ما در میان مردم نیستند.
خانم دانشور! این انتقادات را به زنان نماینده انتقال داده اید یا اصلا جلسه ای با آنان داشته اید؟
نگاه اصلاح طلبی و اصولگرایی از سمت آنان نمی گذارد که چنین اتفاقی بیفتد.
یعنی اهداف سیاسی پشت این بحثی که مطرح کردید، دارید؟
فکر میکنم آن نگاههای سیاسی نمی گذارد.
خانم دانشور! با توجه به اظهاراتتان این سوال مطرح است که خانمها بیشتر دغدغه مسائل اجتماعی و آسیبها را دارند؟
بله همینطور است چون زنان به لحاظ ماهیت خلقتشان باید نسبت به موضوع کودکان و همجنسان خودشان حساس تر باشند چون مسائل آنان را بهتر میدانند.وقتی که من زنان ویژه و کارتن خواب را میبینم که هر سال دارند باردار میشوند و در سن باروری قرار دارند معلوم است یک مرد نمیفهمد که او باردار است و بارداری چه سختیهایی دارد . ولی وقتی به من خانم میگویند که فلان زن ویژه یا کارتنخواب سال پیش هم باردار بوده و کودکش را فروخته و ممکن است که باز هم چنین کاری را انجام دهد حساس میشوم که چرا در اختیار آنان لوازم پیشگیری از بارداری قرار نمی گیرد و این پرسش و پاسخهای مداوم باعث میشود که متوجه شوم در کجا دارد کم کاری میشود .
مثلا شهرداری از بابت اینکه گفتم دغدغه شخصی دارد بچههای کار یا خیابانی را جمع میکند تا شب نگه میدارد اما قوه قضائیه جلو آنان را میگیرد و میگوید که شهرداری به لحاظ قانونی متولی این قضیه نیست و بهزیستی باید این کار را انجام دهد. بهزیستی هم که دائما میگوید نمیتوانیم و... خب تا کی دست روی دست بگذاریم تا بهزیستی به صرافت بیفتد که این کودکان را ساماندهی کند، بهزیستی ای که میگوید بودجه و امکانات ندارم. یعنی باید آن قدر صبر کنیم که روزی مسائل اقتصادی مان حل شود، پولهای ما از بلوکه خارج شود و کسی اختلاس نکند بعد آن موقع تازه برسیم به این موضوعات که مشکلات را حل کنیم. ازاین رو است که میگویم شهرداری دغدغه دارد و انصافا در شاگرد تنبلها شهرداری نمره بالاتری دارد.اگر بخواهم بگویم همه در مسائل آسیبهای اجتماعی رفوزه هستند نمره شهرداری9 و دولت چهار است.
یعنی در حل مسائل اجتماعی شاگرد زرنگ نداریم؟!
زمانی هست که یک مسئله جلو روی شما قرار دارد و شما میگویید میدانم که مشکلی هست اما نمیخواهم آن را ببینم؛ دولت دقیقا چنین کاری را انجام میدهد. شهرداری میگوید که این مشکل را میبینم ولی وقت برای حل آن ندارم فلانی تو بیا موضوع را حل کن و فلانی هم اصلا با این موضوع برخورد نداشته و تحصیلاتش چیز دیگری است و یک راهی به عقلش میرسد و آن را انجام میدهد و 4 اندیشمندی که در این حوزه صاحبنظرند و در انزوا نشستهاند، نگاه میکنند که چرا فلان معضل یا مسئله به شیوه غلط در حال کنترل یا بررسی است.
چرا طرح پیشگیری از بارداری زنان کارتن خواب انجام نمیشود و چه کسی مانع این کار میشود؟
میگویند حق مدنی و حقوق آنان است یا اساسا نگاه حذفی دارند.
خیلی مسائل مدنی وجود دارد که در جامعه رعایت نمیشود چرا این مسئله که آسیب زاست رعایت میشود؟
بعضی از پدیدهها را چه دوستان اصولگرا و چه دوستان اصلاح طلب باید بپذیرند که نامطلوب است ولی در جوامع بزرگ وجود دارد و ضرورتی نامطلوب است مثل داستان زنان خیابانی. نمیتوانیم بگوییم این قشر در جامعه وجود ندارند چون به وجود میآیند و نتیجه مهاجرت و خیلی از اتفاقاتی هستند که جزء پدیدههای نامطلوب ضروری کلانشهرهایی مثل تهران است. ما باید این پدیده را اولا بپذیریم که داریم و وقتی پذیرفتیم باید اقدام به حل آن کنیم. قدم اول برای حل مشکل هم شناسایی آن است.بنابراین میگویم این زنان باید شناسایی شوند و بعد از شناسایی تحت آموزش و معاینات پزشکی قرار بگیرند.وقتی این زنان را شناسنامهدار کردیم باید لوازم پیشگیری از بارداری را به وفور و رایگان در اختیار آنها بگذاریم و برای کودکان آنان مهد کودک درست کنیم و... در این صورت در یک پروسه چند ساله با کاهش آسیبهای ناشی از زنان ویژه و کارتنخواب مواجه میشویم. پس حل مشکلات اجتماعی نشدنی نیست بلکه تنها باید در این راه قدم برداشت.