«استاد بزرگوارم سلام، در طول این مدت نوشتههای شما را میخواندم و لذت میبردم؛ اما تصمیم گرفتم خدمت شما درس پس دهم و بنویسم قبل از اینکه بدهی من از این بیشتر شود.
امروز در حاشیه خبرها گفته شد که ثروت بهتر است یا سربازی؟ موضوع در خصوص امکان خرید سربازی است و کنایهای به ثروت از علم و مایتبع بهتر است!
حال سؤال این است چرا واقعیت اینگونه است؟ چه کسی؟ یا چه چیزی؟ باعث این تغییر در پدیده فرهنگی- اجتماعی یا اجتماعی- فرهنگی شده؟
واکنشهای شیمیایی در یک محلول متأثر از عناصر واکنشدهنده و خصوصیات محلول دارد. این نظر هر شیمیدان است؛ اما نکته اینجاست که برخی خصوصیات محلول مانند دما از طریق ظرف از محیط فراتری متأثر میشوند. برای شیمیدانها مهم نیست؛ چون میگویند بالاخره همه آن تأثیرات در محلول متبلور میشوند. کافیست که خصوصیات محلول را کنترل کنیم. نکته ظریف در پایداری این کنترل است. خب حالا ربطش چیه؟ هیچی میخواستم بگم من هم شیمی بلدم!
لطفا عذر من را بابت شوخی در مطالب فوق قبول کنید. نگرانم که تغییرات فرهنگی به حالت مزمن و سپس باگذشت زمان بهصورت تمدن درآیند. چه نامی برای آن تمدن بگذاریم؟ نمیدانم یا هنوز فکرش را نکردم ولی قطعاً تمدن اسلامی نخواهد بود. مدتی است دچار تفکر میکروکلیمایی شدم. متاسفانه پذیرفتم که کاری از دستم برنمیآید. باید در محیط بسیار کوچک ابتدا تغییر تکاملگرا را در خودم و سپس تغییر تکاملگرا نه تحولگرا را در تفکر اطرافیانم ازجمله معدودی از دانشجویانم نه دانشجو نمایانم انجام دهم. این تنها راه برونرفت از مازق[1] فرهنگی - اجتماعی موجود است.»
این دغدغه، نقد یا نگرانی یکی از دوستان فرهیخته، استاد برجسته و پژوهشگر برتر دانشگاههای خوزستان با بیش از 140 مقاله علمی – تخصصی در مجلهها و همایشهای علمی داخلی و خارجی است.
در آغاز ضروری است اصطلاح «میکروکلیمایی» که در این متن آمده، توضیح دهم تا از عمق نگرانی این استاد متولد و بزرگشده روستایی در همین نزدیکیها، اما دانشپژوه و جهاندیده پرده بردارم.
میکروکلیماتولوژی بهعنوان یکی از علوم مرتبط با آبوهوا به مطالعه آثار متقابل جو و سطح زمین میپردازد. این آثار در درازمدت آشکارشده و به نواحی هویت میکروکلیمایی میبخشد. به آبوهوای متنوع در کوچکترین ابعاد، میکروکلیما گفته میشود. هدف میکروکلیماتولوژی بررسی و شناخت آبوهوا یک منطقه یا ناحیه کوچکی است که شرایط خاص آبوهوایی را برای منطقه ایجاد میکند و آنکه این شرایط چه تاثیری در فعالیتهای انسانی و محیطی که انسان در آن در حال زندگی است ایجاد میکند (کاویانی، 1380: 47).
ما بسیاری از اوقات، مسائل دوروبر خود را اموری بدیهی میدانیم و بهنوعی آنها را نهادینه و غیر قابل تغییر به شمار میآوریم؛ در حالی که یکی از دغدغههای اصلی جامعهشناسی، به چالش کشیدن بدیهیات است. در واقع، جامعه شناسان عقیده دارند، آنچه را که مردم، مسئله تلقی نمیکنند و آن را به همان «شیوه ای که هست» میپذیرند، ممکن است نیاز به موشکافی نظاممند و دقیقی داشته باشد. به قول سی رایت میلز، آنچه مردم مسئله خصوصی و فردی میدانند، بسیاری از اوقات، مسئلهای اجتماعی است و به ساختارها مربوط میشود. تا زمانی که به مسئلهای نگاه انتقادی نشود و از حالت امری عادی بیرون نیاید و یا در بوته آزمایش و نقد قرار نگیرد در آن حوزه علم رشد نخواهد کرد.
صاحب این قلم برای نوشتن یادداشت «ملایاسر و تعیین تکلیف 78 طناب اعدام» برخی پروندههای به فرجام رسیده قتل نفس را مطالعه کرده است. در پروندهای عامل قتل فقط یک «سیم کارت ایرانسل» بوده است! آیا در تحلیل جامعهشناختی میتوان اثر عامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در این قتل انکار کرد؟! مسلماً پاسخ منفی است. این به مثابه همان تاثیر دما بر خصوصیات محلول شیمیدان است؛ و یا گزاره نمادین «ثروت بهتر است یا سربازی؟» که استاد ما را نسبت به آیندهی تمدنی کشور بیمناک ساخته و راه حل را فرآیند تکامل در نواحی محدود و مناطق کوچک برای بهزیست انسان و جامعه کشانده است؛ از این مقوله میباشد. همانی که تفکر میکروکلیمایی نامیده است.
بدون تردید جامعه شناسان حوزهی متداخل مسائل اجتماعی و تاثیر و تأثر آنها بر پدیدههای اجتماعی و در موضوع فوق یعنی جرم و جنایت را تایید می کنند. گرچه حقوق دانان این نگاه را برنتافته و در آراء خود ملحوظ ندارند.
به زعم اینجانب تغييرات اجتماعي که دگرگوني در ساختارهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي کشورمان به وجود آورده در موارد زيادي به مسئله اجتماعي منجر شده است. مسئله اجتماعي به مثابه زخمي بر پيکر جامعه بهحساب میآید که کارکرد نامناسب در جامعه را هشدار میدهد و آن وضعیت نياز به بهبود و درمان دارد. به نظر من جامعه ما دچار عارضه مسائل اجتماعی گوناگون شده است. مسائلی که در اصطکاک خود باارزشها و هنجارهای جامعه آنها را تراشیده و به شکل دلخواه خودساخته است.
نخبگان فکری[2] ما، نگرانِ تمدنی هستند که با ارزشها و هنجارهای صیقل یافته توسط مسائل اجتماعی ساخته خواهد شد. مسائلی که به شکلهای مختلف خود را به معرض دید مسئولان و مردم قرار داده، اما علاج و درمان نشدند. این نگرانی جدی است. شاید این مهمترین وجه افتراق گفتمان نخبگان فکری و نخبگان ابزاری[3] در جامعه ما باشد.
منابع:
کاویانی، محمد رضا (1380). میکروکلیماتوژی. تهران: سمت.
[1]- تنگنا، بنبست، سختي، بحران، مضيقه، گرفتاري، ورطه، مخمصه.
[2]- افرادی که اندیشه، فکر، روشهای بهینه، تئوری، آیندهنگری و دوراندیشی تولید می کنند.
[3]- صاحبان قدرت سیاسی و اقتصادی هستند.