پس از رفع تحریمها همانند گذشته میبایست اقتصادی متکی به داخل داشته باشیم و اگر توافق به سرانجام رسید و تحریمها برداشته شد، باید با حفظ شرایط موجود، فرصت جدیدی را تعریف کنیم و آنگونه نشود که نگاه به داخل و اصلاح ساختاری در اقتصاد را به فراموشی بسپاریم.
در خصوص تاثیرات برداشتهشدن تحریمها در اقتصاد کشور، دو تحلیل کلی وجود دارد. برخی بر این اعتقاد هستند که ریشه برخی از مشکلات اقتصادی ما وابسته به تحریم است، اگر اینگونه باشد با تدوین متن نهایی و برداشتهشدن تحریمها ما باید شاهد رشد سریع اقتصاد در کشور باشیم، در این صورت فضایی ایجاد میشود که این فضا کاملا با شرایط حال حاضر کشور متفاوت است. اما نگاه دیگری که در این خصوص وجود دارد این است که صرفا بخشی از مشکلات داخلی ما به تحریم برمیگردد و نبود مدیریت صحیح، نقش اصلی را در مشکلات پیش روی اقتصادکشور بازی میکند. بهطور مثال در برنامه سوم توسعه، اینگونه هدفگذاری شده بود که رشد بهرهوری در حدود سه درصد باشد، یعنی اگر کل رشد اقتصادی را بالای 80 درصد در نظر بگیریم، باید بیش از 30 درصد رشد اقتصادی کشور با بهرهوری محقق شود.
سوالی که اینجا مطرح میشود این است که آیا قبل از تحریمها این اتفاق رخ داد یا خیر؟ بنابراین ما نباید غیر واقعبینانه این مساله را مورد بررسی قرار دهیم. رفع تحریمها بسیار مهم است و فضا را برای بروز و ظهور در عرصه بینالملل مهیا میکند، اما این اتفاق همه مساله ما نیست.
برخی کارشناسان معتقدند که بخش عمدهای از نابسامانیها و گرفتاریهای ما در داخل کشور است. اقتصاد ما اقتصادی است که بیش از اندازه به نفت متکی است، اقتصادی که بهرهوری آن پایین است و در زمینههای دانشبنیان، رشدی نداشته است. اینها مشکلاتی است که همه آنها منشا داخلی دارند. اما به هرحال تجربه جهانی نشان داده است که تحریم، کشورها را محدود میکند.
اگر به شکل جامع تحریمها حذف شوند، فضا بهتر خواهد بود، چراکه بهطور مثال دسترسی به تکنولوژی، دانش فنی و سرمایه از ایالات متحده امریکا بهعنوان اقتصاد برتر دنیا امکانپذیر خواهد شد که این مساله میتواند دریچه جدیدی را بهروی اقتصاد کشور بگشاید. اما اگر رفع تحریمها تنها منوط به تحریمهای هستهای باشد، تنها بخشی از مشکلات ما حل خواهد شد. این نشان میدهد که باید مانند گذشته اقتصادی متکی به داخل داشته باشیم.