به گزارش سایت استان به نقل از قارس، استان کهگیلویه و بویراحمد در 8 سال دفاع مقدس یکی از استانهای پیشرو در ایثارگری بود.
این استان موفق شد در بین همه استانهای کشور به نسبت جمعیت اولین استان از نظر حضور تعداد افراد در جبههها باشد و یکهزار و 800 شهید نیز تقدیم اسلام و آرمانها و ارزشها و مسیر و خط ولایت کرد.
یکی از این شهدای والامقام شهید سپهدار امدادیفر است.
پاسدار شهید امدادیفر در پاییز سال 1339 در روستای کلگه پهن در خانوادهای محروم و مستضعف دیده به جهان گشود.
خانوادهای که از حداقل امکانات اولیه زندگی بهرهای نداشت.
دوران طفولیت او با رنج و سختی در میان سرمای سوزناک زمستان و در بیابانهای دور از امکانات اولیه سپری تا به سن هفت سالگی رسید در این زمان چون خانواده شهید از نظر اقتصادی در تنگنا به سر میبرد شهید به مدرسه نرفت و همگام با پدرش جهت رفع نیازهای خانواده به کارهای متفاوتی از قبیل چوپانی، کارگری، کشاورزی مشغول شد.
وی همیشه در کارش فردی مخلص و پرکار و موفق بود و صداقت و پاکی او زبانزد خاص و عام بود.
زندگی پررنج و مشقت در عین حال پاک و بی ریای او به همین منوال سپری شد تا انقلاب شکوهمند 57 آغاز گردید.
پاسدار شهید عکسهای امام را در میان عشایر این منطقه توزیع میکرد و مردم را به انقلاب و تظاهرات علیه رژیم فرا میخواند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران آگاهیهای اجتماعی شهید بیشتر شد و مسؤولیت او سنگینتر که در این میان هجوم ارتش بعثی عراق به انقلاب و سرزمین پاک ایران آغاز شد.
پاسدار شهید در پاسخ به ندای امام امت و دفاع از حیثیت جمهوری اسلامی از طریق بسیج سپاه پاسداران دهدشت عازم پادگان آموزشی شهید آیتالله دستغیب شد و پس از اتمام دوره آموزش راهی جبهههای حق علیه باطل شد و در عملیات بیتالمقدس شرکت و با ایثار و از خود گذشتگی فراوان به شکارچی تانک معروف و لیاقت و شایستگی او باعث شد که برادران مسؤول در سپاه کهگیلویه او را جهت دوران آموزشی و استخدام رسمی در سپاه پاسداران به شیراز فرستادند.
وی در اول بهمن ماه 61 راهی جبهههای جنگ شد و در لشکر المهدی (عج) تیپ المهدی مشغول خدمت گردید که در این زمان عملیات پیروزمندانه خیبر شروع و او همگام با سایر رزمندگان در عملیات شرکت و سختیهای زیادی را تحمل کرد.
چنانچه خود شهید تعریف میکرد که تا سینه در باتلاق فرو میرفتیم و سرانجام در این عملیات مجروح شیمیایی شد.
وی در تاریخ 24 آبان سال 63 پس از مراجعت و بهبودی دوباره راهی جبهههای حق علیه باطل گردید و این مرحله را در لشکر 19 فجر به مدت هشت ماه در جبهههای جنوب و غرب انجام وظیفه کرد.
شهید در 24 بهمن ماه 64 جهت انجام مأموریت مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر و دیگر عوامل ضد انقلاب راهی استان سیستان و بلوچستان شد در تمام این دوران مأموریتهای خود را با کمال صداقت و پاکی و به نحو احسن و همیشه موفق و پیروز به انجام میرسانید.
سرانجام آخرین مأموریت سردار شهید به جبهههای نور علیه ظلمت در مورخه خرداد 65 بود که مدتی را در کردستان و بقیه مأموریت وی در منطقه مهران سپری شد.
در این منطقه تلاشهای زیادی کرده بود و به قول یکی از برادران پاسدار 350 نفر را در یک خط پدافندی که تازه تثبیت شده فرماندهی میکرد و آنچنان صبر و استقامتی داشت که همه دوستان و یاران و همسنگران وی از صبر وی صحبت میکردند.
شبها و روزهای زیادی را در این منطقه با گرفتن خواب از دشمن سپری میکرد
و با تلاش و زحمتهای شبانهروزی شجاعتهای بینظیری از خود نشان میداد.
مسؤولان تیپ قائم چون احساس کردند که شهید شجاعت به عهده گرفتن هر مسؤولیت
سنگینی را دارد وی را به عنوان معاون گردان امام حسین (ع) از تیپ مذکور
برگزیدند.
شهید چون متوجه شد که خداوند مسؤولیت سنگینی را بر دوش او گذاشته صمیمانه در راه رضای خدا تلاش میکرد و خواب را در طی این مدت از دشمن گرفته بود و همیشه با یاد خدا گلولهها را بر سر دشمنان اسلام میریخت.
شهید سپهدار امدادیفر با قبول بار سنگینتری در فروردین ماه 66 فرماندهی گردان امام حسین (ع) را به عهده گرفت.