طلبه‌ای که مزد مجاهدتش را در پنجوین گرفت+تصویر

در روز سه‌شنبه 29 آبان‌‌ماه سال 1362 در عملیات والفجر 4 در منطقه پنجوین در حالی که چند ماه از ازدواجش گذشته بود به مقام شهادت نائل آمد و پیکر پاکش پس از تشییع باشکوه در گلزار شهدای بابل به خاک سپرده شد.
کد خبر: ۲۵۷۶۴۱
تاریخ انتشار: ۱۹ تير ۱۳۹۵ - ۲۲:۵۷ 09 July 2016

درود بر حاملان امانت وحی و رسالت، شهیدانی که ارکان عظمت و افتخار انقلاب اسلامی را بر دوش تعهد سرخ و خونین خویش حمل کرده‌اند.

وظیفه اصلی طلاب مرزبانی از عقیده‌ها است که در مکتب اهل بیت علیهم‌السلام دفاع از اسلام را سرلوحه اقدام خود دانستند و به دفاع از مرزهای کشور اسلامی پرداختند.

انقلاب اسلامی و آزادی کشور از دست زورگویان به پشتوانه انقلاب مردمی شکل گرفت که هر چقدر زمان بگذرد بر ارزش آن افزوده‌تر می‌شود.

امنیت و اقتدار کشور مدیون ایثار و جانفشانی‌های افرادی است که ارزش‌های اسلامی را در جامعه زنده نگه داشته و ذره‌ای در دفاع از میهن اسلامی در مقابل دشمن، تردید نداشتند.

شهدای روحانی مازندران در کنار امر مهم تبلیغ، لباس رزم بر تن کرده و سینه خود را آماج تیر و ترکش‌های دشمن قرار دادند، حضور روحانیون قهرمان در میدان‌ها و معرکه‌های پرخطر نبرد، آن‌چنان شوری در میان رزمندگان می‌آفرید که قلم از توان تأثیرگذاری آن عاجز است.

روحانی شهید سید جواد باقری فرزند سید محمد در مردادماه سال 1342 در روستای اگرتیج‌کلا ـ قائمیه ـ بابل به‌دنیا آمد، پس از اتمام دوران تحصیل راهنمایی به حوزه علمیه رستم‌کلای بهشهر و سپس به حوزه علمیه ولی عصر (عج) فریدونکنار رفت، چند سالی را در این دو حوزه مشغول تحصیل شد.

 

با شروع انقلاب اسلامی، همراه با مردم در تظاهرات شرکت کرد و یک‌سال به حوزه نرفت تا در تمامی فعالیت‌های انقلابی حضور داشته باشد و می‌گفت: «امروز مبارزه با رژیم شاهنشاهی از همه چیز بالاتر است، وقتی که اسلام پیروز شد ما می‌توانیم به‌راحتی درس و بحث خود بپردازیم».

 پس از انقلاب مجدداً به حوزه علمیه رفت و به ادامه تحصیل پرداخت و پس از مدتی به حوزه علمیه مشهد رفت، در حین تحصیل چهار بار به جبهه رفت تا این که در روز سه‌شنبه 29 آبان‌ ماه سال 1362 در عملیات والفجر 4 در منطقه پنجوین در حالی که چند ماه از ازدواجش گذشته بود به مقام شهادت نائل آمد و پیکر پاکش پس از تشییع باشکوه در گلزار شهدای بابل به خاک سپرده شد.

*خصوصیات اخلاقی شهید از زبان همسرش

یک روز از او پرسیدم چرا در کارهای منزل به من کمک می‌کند؟ در جواب گفت: «شما باید این سوأل را از امیرالمومنین(ع) بپرسید چون ایشان در کارهای منزل به همسرش کمک می‌کرد پس من چطور ادامه‌دهنده روش مولی‌الموحدین (ع) نباشم؟!»

همیشه دلش می‌خواست کاری کند که خانواده به‌ویژه همسرش کوچک‌ترین ناراحتی از وی نداشته باشند، با این که حدود 2 ماه از ازدواج‌مان گذشته بود از من اجازه گرفت تا به جبهه برود و می‌گفت می‌خواهم راضی باشی.

* گزیده‌ای از وصیتنامه شهید

ای ملت ایران! به اسلام عزیز که ایمان آورده‌اید پای‌بند باشید و همچنان در صحنه انقلاب باشید، اسلام عزیز را که امام حسین (ع) با خون رنگین خود آبیاری کرد، ما باید تداوم بخش آن دین و مکتب باشیم، انسان اگر به دنیا و زرق و برق آن نگاه کند و به آخرت فکر نکند بداند که شکست خواهد خورد.

* فرازی از دست‌نوشته‌های شهید

ما اگر هدف‌مان را فقط خورد و خوراک و تجملات زندگی می‌دانستیم سر سازش با شما داشتیم، ولی در راه عقیده‌ خودمان خون و مجروحین زیادی دادیم و هر شهر و هر کوچه و هر خانه ما یک گلی از گل‌هایش را در راه اسلام پَرپَر کردند و گلستان شهدای ما از این رزمندگان پُرتوان پُر گشته است.

منبع: فارس
اشتراک گذاری
نظر شما
Chaptcha
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
آخرین اخبار