به گزارش
تابناک مازندران، چند روز پیش یک نامهای منتشر شد از برادر سیدجواد هاشمی در نقد رفتار جواد نکونام. اول اینکه ما همگان امکان نقد همدیگر را داریم. این بخشی است از بازی در زمانه شبکههای اجتماعی. این را هم از یاد نبریم که نقدی پذیرفته یا مشروع است که در آن، ناقد مشروعیت انجام دادن عمل نقد را به طریقی داشته باشد. مثلا در رشتهای که فرد نقد شده فعالیت میکند فعالیت داشته باشد. یا اینکه مدارجی را طی کرده باشد که به او اجازه وارد شدن به حوزه نقد را بدهد. در چنین صورتی است که نقد ناقد ارزش و اعتبار جدی گرفته شدن را داراست و میتوان به آن توجه کرد.
این تازه اول جاده نقد است. در ادامه آنچه به نقد قوام میبخشد ادبیات، ادله و لحنی است که ناقد برای بیان کردن نقد استفاده میکند. چه بسیار ناقدانی که اهلیت و مشروعیت سخن گفتن و نقد کردن را داشتهاند اما به دلیل انتخاب لحن غلط و استفاده از ادبیات نادرست نقدشان سودی نداده. محمد مایلی کهن از این دست نقادان است که سخنش در مخاطب نمینشنید چون به گونهای سخن میگوید که برای مردم پذیرفتنی نیست. اتفاقا هر وقت محمد مایلی کهن در جمعی بوده و به آرامی سخن گفته یا کوشیده تا با زبان منطق منظورش را بیان کند روی مردم اثرگذار بوده.
در باب اهمیت زبان نقد این را هم باید گفت که چه بسیار آدمها که اهلیت نقد را نداشتند اما کلامشان آنقدر دلنشین بوده که سخنشان روی مخاطب اثر گذاشته.
در مورد سیدجواد هاشمی باید گفت که استاد خوشبختانه نه اهلیت نقد کردن کاپیتان خداحافظی کرده تیم ملی را داشتند و نه ادبیاتشان باعث شده تا آن 10 درصد نقد درستشان، توسط مخاطب دیده شود. حمله احساسی سیدجواد هاشمی به جواد نکونام باعث شد تا درستی بخشی از نقد او لوث شود و از اعتبار بیفتد.
از سیدجواد هاشمی عزیز تقاضا میکنیم در حوزه تخصصی خودشان بمانند و وارد این وادی نشوند یا اگر میشوند از ادبیاتی استفاده کنند که جامعه ورزش را اقناع کند که به ایشان اجازه ورود مجدد به این حوزه در دفعات بعدی را بدهند!
***
اما جواد نکونام و حکایت ما و ایشان. جواد نکونام مثل تمام بازیکنان بزرگ یا کوچک دیگر در این دنیا این حق را دارد که خود برای برگزاری بازی خداحافظیاش تصمیم بگیرد. احدی حق دعوت بازیکن به هر دوتیم – چه تیمی که قرار است آقای نکونام در آن بازی کند و چه تیم روبهرو – را ندارد. حتی در مورد انتخاب مربی هم ایشان است که تصمیم میگیرد. بنابراین تیم هنرمندان یا هر تیم دیگری وظیفه دارد تمام و کمال در خدمت برآورده کردن خواسته ایشان تلاش کند نه تحمیل خواسته خود به او!
بنابراین اگر جوادنکونام تصمیم میگیرد و صلاح میداند که در آن بازی حاضر نشود حق کاملا با اوست. اینکه جواد نخواهد بازی دوستانهاش با این نفرات و در این تاریخ و با این کیفیت برگزار شود حق طبیعی و قانونی و عرفی اوست.
آنچه حق جواد نیست مماشات و کوتاه آمدن و سکوت کردن است. تا زمانی که یک تصمیم شخصی است، آدم حق دارد حرف نزند ولی وقتی تصمیم شما حوزه عمومی دارد شما این وظیفه را داری و اصلا موظفی که توضیحات مناسب را سر وقتش بیان کنی.
نکونام هم – عین فرهاد مجیدی و خیلیهای دیگر – برای خود به غلط این حق را قایل شدهاند که هر وقت خواستند بیایند و هر وقت خواستند بروند و سکوت کنند و حرف نزنند و توضیح ندهند و همه چیز را در لایهای از ابهام قرار بدهند؟ این درست نیست.
خداداد عزیزی – که در صریح اللهجه بودنش تردیدی نیست – خیلی صادقانه اعلام کرد که جلسهای گذاشته بین نکونام و مسوولان تیم هنرمندان و آنجا همه تایید کردهاند که در این بازی حاضر میشوند و اگر نکونام مشکلی داشت باید در همان جلسه میگفت نه اینکه آنجا بگوید مشکلی ندارم و شرکت میکنم و بعد جواب تلفن ندهد و شرکت نکند. نکونام این حق را ندارد چون افکار عمومی پشت این قضیه است. وقتی جواد نکونام اینگونه رفتار میکند لابد مستحق این است که یکی مثل سیدجواد هاشمی بیاید در موردش این حرفها را بزند!
***
حرمت آدمها با خودشان است. حرمت جواد نکونام هم با خودش. حرمت سید جوادهاشمی هم همینطور. کاش جواد کمی برای حفظ حرمت خود بیشتر تلاش کند.