در جوامع امروزی از مشارکت و رقابت سیاسی گروهها، جناحها و احزاب با هدف تصرف قدرت سیاسی یک کشور و اِعمال سیاستها و مواضعشان، با عنوان «دموکراسیِ عملی» یاد میشود؛ این مشارکت که برای تحقق دموکراسی اصلی لازم است، در اشکال معناداری همچون انتخابات، مبارزات انتخاباتی، اِعمال نفوذ بر سیاستمداران، تشکیل گروههای ذینفوذ، ذینفع و سازماندهی احزاب نمود پیدا میکند. در این میان «انتخابات» شکل رسمی و مهمِ آن به شمار میآید و گاهی بعنوان کانون و هستهٔ اصلی زندگی دموکراتیک نیز از آن یاد میشود.
چنانچه بپذیریم مشارکت سیاسی بدون رقابت سیاسی، معنا و مفهوم اصلی خود را از دست میدهد و در آن صورت دیگر مشارکت دموکراتیک محسوب نمیشود، این نکته را تأیید کردهایم که احزاب، گروهها و تشکلها در جریان فعالیتهایشان نیز بطور مستمر و جدی با هم در تضاد و رقابت خواهند بود.
مسئلهی مهم این است که که این تقابل افکار و تضارب آراء باید به چه صورتی سازماندهی شوند که هم باعث حفظ قدرت نظام سیاسی و ممانعت از آسیب رسیدن به استقلال یک کشور شوند و هم برای تحقق دموکراسی عملی و مشارکت سیاسی مردم، مشروعیت و حق مطرح شدن پیدا کنند؟
برای بررسی این مسئلهی مهم لازم است اشارهای به «مبارزات انتخاباتی» داشته باشیم؛ مجموعه فعالیتهایی ترغیبی که به طور مداوم توسط نمایندگان احزاب سیاسی و نامزدهای انتخاباتی آنها با صرف هزینههایی انجام میگیرد و از جهت ترغیب افراد به شرکت در انتخابات و همهپرسی ها نقشی تعیین کننده ایفا میکنند.
بطور معمول پیامها و شعارهای روشن و صریحی در این مبارزات توسط احزاب و با هدف جلب آراء مردمی مطرح میشود که در این بین شعارهای اقتصادی از سایر حوزهها بیشتر به چشم میخورند.
متاسفانه در جریان تبلیغات احزاب و گروهها «مبارزات منفی» از اهداف دیگر برجستهترند و بر اساس این نوع مبارزه، یک حزب به جای پرداختن به برنامههای سودمند خود و تاکید بر نقاط قوّتش به هویداکردن نقاط ضعف گروه مقابل میپردازد و تمام سعیها در جهت تخریب صورت میگیرد. این نوع مبارزات به ویژه در کشور آمریکا بسیار رایج است، بطوری که بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که امروزه مبارزات انتخاباتی در سایر کشورها، در حال «آمریکایی شدن» است.
بیشک بررسی ایدئولوژی ها و برنامههای احزاب که مهمترین ملاک برای به رسمیت شناخته شدن آنها هم محسوب میشود؛ از سویی میتواند میزان کارآیی و سودمندی سیاستها و آراء گروهها را مشخص کند و هم باعث جلوگیری از وقوع درگیریها و منازعاتِ غیراصولی باشد که منافع ملی را تهدید کرده و به دشمن فرصت اِعمال نفوذ میدهد.
احزاب سیاسی از ابتدای شکلگیری و آغاز فعالیت، سلسله اهداف کاملاً مشخص و برنامههای معینی را دنبال میکنند که از آنها با نام «ایدئولوژی» یاد میشود. ایدئولوژی شامل انتقادهایی از اوضاع موجود، هدفهای آینده و مهمتر از همه روشهای دستیابی به این اهداف میشود که میتواند برنامههای متنوعی از مخالفتها و مقاومتهای مسالمتآمیز گرفته تا تخریب و ترور و کودتا را در بر میگیرد.
بر این اساس هر فردی در جامعه با مراجعه به منابع موجود و مطالعهٔ صحیح ایدئولوژی گروهها و احزاب مختلف میتواند ایدهٔ برتر را بیابد و طبق منطق و استدلال خود ایدهها و نظرات حزب مقابل را نیز مورد تحلیل و بررسی قرار دهند. زمانیکه مطالعه و منطق گرایی جایگزین رفتارهای منفعلانه و شعارزدهٔ سیاسی شود، فرد قادر به تشخیص مصالح و انتخاب اصلح خواهد بود.
جای تأسف بسیار دارد که در بیشتر مواقع، منازعات و درگیریهای پیشآمده از سوی احزاب، از روی تفکرات تکساحتی و صرفِ کم نیاوردن در مقابل رقیب صورت میگیرد که این خود ناقض آزادی و مُخلِ مشارکت سیاسی سالم در بین افراد یک جامعهٔ مدنی و نظام دموکراتیک محسوب میشود. بر این اساس ما معتقدیم که نزاع، درگیری و بیحرمتی نه در رفتارسیاسی جای دارد و نه قابل دفاع است؛ برتری نظر و حقانیت روش را میتوان در منابع فکری مکاتب و احزاب (ایدئولوژی های آنها) جستجو کرد نه صرفاً شعارهایی که گاهی راهکار اجرایی و صلاحیت به وقوع پیوستن ندارند.
- فاطمه سیاحی - پژوهشگرحوزه علوم سیاسی