برای چشم مجنون؛
تابناک: چشم های جبهه بود سرداری که خود دست از دنیا و حتی خودش هم شسته بود. به امامش و راهش فکر میکرد به اینکه باید زخم های خود را فراموش کند چون توان زخم برداشتن همرزمانش را ندارد. رافت و مهربانی اش محمدگونه و فرماندهی اش در شکستن خطوط ابراهیم وار بود.
کد خبر: ۱۰۱۳۷
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۲:۲۴ 03 March 2015
به گزارش تابناک اصفهان، "سردار خیبر" شهرت محمد ابراهیم همت بود. سردار جوانی که موسس سپاه در شهرضا شد.

منافقان از دستش در پاوه امان نداشتند. نفس منافقان را در همان اوایل شکل گیری انقلاب اسلامی گرفت و نگذاشت که حضورشان در کردستان دلیلی بر تفرقه و سببی برای تکدر خاطر امام شود. امامی که همت حتی حاضر نبود به اندازه خواندن خطبه عقدش، وقت گرانبهایش را بگیرد.

پرتلاش و خستگی ناپذیر ویژگی ای بود که هم از دهان همرزمانش و هم همسرش در وصف او بیرون می آید.

همت به معنای واقعی خود، همت داشت. همتی از نوع ابراهیم. آن ابراهیم بت شکن و این ابراهیم خط شکن بود.

لشکر محمد رسول‌الله (ص)‌ درحال نقل و انتقالات قبل از عملیات بود. حاجی داشت برای بچه‌ها موقعیت منطقه را شرح می‌داد. کلمه‌ها خوب توی دهانش نمی‌چرخید. احساس کردم که ضعف تمام وجودش را گرفته است. یک‌دفعه زانوهایش لرزید؛ دستش را به دیواره سنگر گرفت و آهسته
روی زمین نشست.

دکتر را خبر کردیم. دکتر پس از معاینه، گفت: «به خاطر بی‌خوابی و غذا نخوردن، بدنش ضعیف شده است و حتماً ً‌باید استراحت کند».

حاجی قبول نکرد. هر چه اصرار کردیم، نپذیرفت. می‌گفت: «در این شرایط نمی‌تواند به استراحت فکر کند».

بالأخره اجازه داد که یک سرم به دستش وصل کنند اما به این شرط که بتواند در همان حال عملیات را هدایت کند.

در میان بچه‌ها مشهور بود که حاج همت کیلومتری می‌خوابد نه ساعتی. چون هیچ گاه وقت نداشت یک‌جا چهار یا پنج ساعت بخوابد، همه‌اش توی ماشین و در مسیرها می‌خوابید. مثلا وقتی از اندیمشک به اهواز می‌رفت، در بین راه صد کیلومتر می‌خوابید یا وقتی نیمه‌شب برای شناسایی به منطقه‌ای می‌ر‌فت، در طول راه چهل پنجاه کیلومتری می‌خوابید.

منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار