کد خبر: ۱۱۵۳۷۶۶
تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۷:۵۵ 10 February 2024

به قلم دکتر ایرج ایسوند(تلخیص از راهنامه مدیر)


تئوری دو عاملی بهداشتي - انگيزشي Two-Factor Theory توسط فردریک هرزبرگ Fredrick Herzberg روان‌شناس آمريکايي در سال ۱۹۵۹ میلادی مطرح شد. هرزبرگ اعتقاد داشت که رضایت شغلی و نارضایتی شغلی در دو پیوستار متفاوت قرار دارند که هر کدام مجموعه‌ای از عوامل خاص خود را دارند.

اینطور نیست که یک پیوستار داشته باشیم که در یک طرف آن نارضایتی شغلی Job dissatisfaction و در طرف دیگر آن رضایت شغلی Job satisfaction وجود داشته باشد و با برطرف کردن عوامل نارضایتی شغلی به رضایت شغلی کارکنان دست یابیم. بلکه، اینها در دو طبف متفاوت قرار می‌گیرند که در مقابل نارضایتی شغلیJob dissatisfaction، عدم نارضایتی شغلی no Job dissatisfaction و در مقابل رضایت شغلی Job satisfaction، عدم رضایت شغلی No job satisfaction قرار دارد.

به عبارتی، کارکنان ممکن است ناراضی نباشند، ولی، راضی و با انگیزه هم نباشند. بنابراین، تئوری دو عاملی هرزبرگ در تضاد با دیدگاه سنتی رضایت شغلی است که معتقد است که رضایت شغلی و نارضایتی شغلی به یکدیگر وابسته هستند.

هرزبرگ و همکارانش در مطالعه خود چهارده عامل مرتبط با رضایت شغلی را بررسی کردند و آنها را به دو دسته کلی عوامل بهداشتی و عوامل انگیزشی طبقه‌بندی کردند.

عوامل انگیزشی شامل ماهیت شغل، موفقیت در انجام کار، مسئولیت، قدردانی، امکان رشد و پیشرفت با محتوای شغل مرتبط هستند و باعث افزایش رضایت شغلی می‌شوند، زیرا نیازهای رشد و خودشکوفایی را برآورده می‌کنند.

در مقابل، عوامل بهداشتی شامل حقوق و دستمزد، شرایط کاری، امنیت شغلی، سیاست‌های سازمان، سرپرستی، روابط بین فردی و ارتباط با سرپرستان با زمینه و محیط شغل مرتبط هستند و باعث کاهش نارضایتی شغلی می‌شوند.

از نظر هرزبرگ، عوامل انگیزشی رضایت شغلی کارکنان را تضمین می‌کنند، در حالی که، فقدان عوامل بهداشتی باعث نارضایتی شغلی می‌شود. حذف عوامل نارضایتی شغلی لزوماً منجر به رضایت شغلی نخواهد شد.

تئوری دو عاملی بهداشتي- انگيزشي در سازمان و مدیریت به ویژه در انگیزش و رهبری کاربرد دارد. رضایت شغلی و انگیزه کارکنان پیش‌نیاز تعهد سازمانی آنها و افزایش بهره‌وری سازمان است. ارتقای توأم عوامل بهداشتی و انگیزشی موجب رضایت شغلی و انگیزه شغلی کارکنان می‌شود.

با توجه به دو عامل بهداشتی و انگیزشی، چهار موقعیت در یک سازمان قابل تصور است. کارکنان در سازمانی با عوامل بهداشتی بالا و عوامل انگیزشی بالا، انگیزه بالایی دارند و شکایت کمی دارند. کارکنان در سازمانی با عوامل بهداشتی بالا و عوامل انگیزشی کم، شکایت کمی دارند، ولی، انگیزه بالایی ندارند. کارکنان در سازمانی با عوامل بهداشتی کم و عوامل انگیزشی بالا، با انگیزه هستند، اما، شکایت زیادی دارند. در نهایت، کارکنان در سازمانی با عوامل بهداشتی کم و عوامل انگیزشی کم، انگیزه ندارند و گلایه‌های زیادی دارند.

مدیران ابتدا باید عوامل بهداشتی را در سازمان فراهم کنند تا از نارضایتی کارکنان جلوگیری شود. آنها، سپس، باید عوامل انگیزشی را تقویت کنند تا بهره‌وری کارکنان را افزایش دهند. مدیران باید با توسعه و اغتنای شغلی، ماهیت کار کارکنان را پر معنا، مهم و جذاب کنند. آنها باید کارکنان را در برنامه‌ریزی، اجرا و ارزیابی کار خودشان مشارکت دهند. مدیران باید کنترل‌های غیر ضروری روی کارکنان را حذف کنند و در مقابل، استقلال و مسئولیت‌پذیری آنها در قبال کارشان را تشویق کنند. مدیران باید بازخوردهای منظم و مستمر در مورد بهره‌وری و عملکرد شغلی به کارکنان دهند. همچنین، مدیران باید کارکنان را به انجام وظایف جدید و چالش برانگیز و متخصص شدن در یک کار تشویق کنند.

مدیران برای استفاده درست از تئوری دو عاملی بهداشتي- انگيزشي هرزبرگ باید:
۱. آگاه باشند که عوامل افزایش رضایت شغلی کارکنان متفاوت از عوامل کاهش نارضایتی شغلی آنها هستند.
۲. عوامل نارضایتی شغلی کارکنان را رفع کنند تا محیط کاری مناسب ایجاد شود.
۳. روی عوامل انگیزشی سرمایه‌گذاری کنند و محتوای شغل را غنی سازند.
۴. رضایت شغلی و انگیزه شغلی کارکنان را با ارتقای عوامل بهداشتی و انگیزشی افزایش دهند.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار