دو خبرنامه تابناک گیلان (53+) ؛
تابناک گیلان در نظر دارد که روزانه دو خبری که شاید به نوعی مهمترین اتفاق روز و هم جالب ترین خبری که از نگاه تماشاگران تابناک باشد را منتشر کند که پنجاه و سومین بسته دو خبرنامه تابناک گیلان را با هم مرور می کنیم.
کد خبر: ۱۴۲۸۲۸
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۸ 11 December 2015
روحانی: با مطالعه برخی نشریات می‌توان فهمید که فردا چه کسی دستگیر می‌شود

تابناک گیلان در نظر دارد که روزانه دو خبری که شاید به نوعی مهمترین اتفاق روز و هم جالب ترین خبری که از نگاه تماشاگران تابناک باشد را منتشر کند که پنجاه و سومین بسته دو خبرنامه تابناک گیلان را با هم مرور می کنیم.



انحراف به چپ پراید جان ۶ نفر را گرفت‌

تابناک گیلان: رییس پلیس راه استان قزوین گفت:انحراف به چپ دو دستگاه پراید جان ۶نفر را گرفت و ۲مجروح برجای گذاشت.


سرهنگ بهرام زینلی گفت: این سانحه بعد از ظهر امروز در محور بويين زهرا به سه راهى رحيم آباد رخ داد.

وی انحراف به چپ هر دو وسیله نقلیه نسبت بهم علت این حادثه عنوان کرد و ادامه داد: هريک از دووسيله به ميزان پنجاه درصد درتصادف مقصر بودند.



داستان بی رحمی یک راننده تاکسی در فومن

میثم همدمی / تابناک گیلان: چندسال پیش به شمال مسافرت کردم. عازم خانه مادربزرگم بودم، مقصدم یکی از روستاهای فومن بود. نیمه شب به فومن رسیدم. اوایل زمستان بود و برف میبارید. آژانس گرفتم. در میانه راه متوجه شدم جیبم سوراخ شده است و پول کافی برای پرداخت کرایه آژانس به همراه ندارم. باخودم گفتم  مشکل را به راننده میگویم، او هم احتمالاً تعارف میکند و میگوید «این چه حرفیه؟ قابلی نداره، حالا بقیه پولو بعداً وقتی برگشتی فومن بهم میدی» اما در کمال ناباوری راننده در میانه مسیر ترمز کرد، در صندوق عقب را باز کرد و گفت «با پولی که دادی میشه تا همین جا برسونمت!»




هوا به شکل ترسناکی سرد بود، جایی هم که راننده زده بود روی ترمز جاده ای بود که از وسط شالیزار میگذشت، تا فاصله ای زیاد، خانه ای نبود. بهت زده بودم، باور نمیکردم، زبانم قفل شده بود. با حالتی سردرگم پیاده شدم و چمدانم را از صندوق عقب برداشتم. ماشین دور زد و در دل تاریکی و برف محو شد. فکر میکنم بخت با من یار بود اگر آن شب یخ نزدم و زنده  به خانه مادر بزرگ رسیدم.

وقتی ماجرای بیمارستان خمینی شهر را شنیدم، به یاد این خاطره اُفتادم. واکنشها به حادثه بیمارستان خمینی شهر، یک نتیجه گیری اجتناب ناپذیر داشت: دیدگاه بسیاری از افراد جامعه – اگر نگوییم اکثریتشان- نسبت به پزشکان منفی است. خیلی ها معتقدند، بیماران در چشم پزشکان چیزی جز دسته های اسکناس نیستند. نمیخواهم به این سوال که «به چه دلایلی پزشکان حداقل در نگاه بخشی از اعضای جامعه چندان محبوب نیستند؟» پاسخ دهم، چراکه پاسخ به آن نه در صلاحیت من است و نه در حوصله این یادداشت کوتاه، میخواهم سوالی بپرسم: آیا این فقط پزشکان هستند که از لحاظ اخلاقی سقوط کرده اند؟

اگر آن راننده تاکسی پزشک میبود احتمالا تظاهر رفتارش شبیه به همانی میشد که در خمینی شهر اتفاق اُفتاد. ضمناً تا یادم نرفته این را هم بگویم که آن راننده تاکسی قبلاً معلم بوده، این را پیش از آنکه بفهمد پول کرایه ندارم به من گفت. شاید مشکل جایی ورای شغلها، ورای «راننده تاکسی بودن»، «معلم بودن» یا «پزشک بودن»ها است، شاید همه سقوط کرده ایم.


منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار