گزارش لحظه به لحظه ازدستگیری سارق حرفه ای

به گزارش خراسان، عقربه های ساعت بر 8:20 قفل شده بود که زنگ تلفن پلیس 110 به صدا درآمد، زنی نگران که از شدت استرس نمی توانست به درستی سخن بگوید به ماموران انتظامی گفت: پرایدم را از مقابل بیمارستان 22 بهمن مشهد سرقت کردند.

مامور انتظامی زن را به آرامش دعوت کرد تا بتواند شماره صحیح انتظامی خودرو را اعلام کند. لحظاتی بعد و با صدور دستوری از سوی سرهنگ حاجیان (رئیس پلیس 110 مشهد) عملیات انتظامی آغاز شد هنوز 3 دقیقه از ماجرای سرقت سپری نشده بود که منطقه تلگرد مشهد به قرق نیروهای انتظامی درآمد و طرح مهار در خیابان های اطراف اجرا شد.

حدود یک دقیقه بعد گشت پلیس 110 وارد یکی از خیابان های اطراف شد و کنار پرایدی با مشخصات اعلامی توقف کرد. استوار یکم احسان قاینی پس از تطبیق سریع مشخصات دریافت که زاپاس، باتری و . . . از داخل خودروسرقت شده است. ماموران 110 که احتمال می دادند نباید در این فاصله سارق خودرو، مسافت زیادی طی کرده باشد آژیرکشان وارد کوچه های دیگر شدند تا این که استوار یکم علی قاینی جوانی را دید که با حالتی مشکوک کنار دیوار زمین مخروبه خم شده است. بنابراین 2 مامور 110 به طور ناگهانی او را به محاصره درآوردند و بدین ترتیب حلقه های قانون بر دستان جوان مظنون گره خورد. این جوان که هیچ گونه استرسی نداشت و ادعا می کرد دزد نیستم! به کنار پراید هدایت شد.

دقایقی بعد در حالی که مشخص شد وی از سارقان سابقه دار و حرفه ای است برای انجام بازجویی به دایره آگاهی کلانتری طبرسی جنوبی منتقل شد. سرهنگ حاجی زاده (رئیس کلانتری طبرسی جنوبی) با دیدن شماره تلفن فردی به نام «محمد باتری» در گوشی همراه وی، دستور داد تا مظنون مورد بازجویی های فنی و تخصصی قرار گیرد.

متهم مذکور که حتی کار با گوشی تلفن همراهش را بلد نبود عنوان کرد: گوشی تلفن را نیز روز گذشته از یک رهگذر خریده است! ! این گونه بود که ظن ماموران تجسس به یقین تبدیل شد. دقایقی بعد ستوان سوم دهقان قله زو کیف تشخیص هویت را برداشت و با پودرهای جادویی اثر انگشتان روی خودرو را به چسب های مخصوص اثر انگشت چسباند.

 متهم با دیدن اثر انگشت هایی که به خاطر سیاه بودن رینگ خودرو به شکل کثیفی ظاهر شده بود به آرامی با دستمالی که دور دستانش پیچیده بود آثار باقی مانده روی انگشتان را پاک کرد اما این حرکت او از چشمان تیزبین پلیس دور نماند و بدین ترتیب بازجویی ها از او ادامه یافت تا آن که متهم اقرار کرد اگر باتری و زاپاس خودرو را تحویل بدهم دست از سرم برمی دارید؟ از خماری دارم تلف می شوم! با این جمله برق شادی در چشمان شاکی درخشید. گزارش خراسان که پا به پای ماموران این پرونده سرقت را پیگیری می کرد حاکی است لحظاتی بعد متهم سوار بر خودروی پلیس به سوی چهاردیواری مخروبه در 5 متری محل کشف خودروحرکت کرد.

 او در حالی که دستبندهای آهنین دستانش را می فشرد از دیوار 3 متری بالا رفت و از داخل نخاله هایی که در گوشه مخروبه ریخته شده بود، اموال مسروقه را بیرون کشید. با پیدا شدن اموال مسروقه شاکی پرونده که دیگر نگرانی هایش را فراموش کرده بود به قدردانی از همه جان برکفانی پرداخت که برای ایجاد آرامش و امنیت در جامعه تلاش می کنند. این گونه بود که زن جوان باتری را روی خودرو قرار داد و با دعا برای امنیت آوران به سوی منزلش حرکت کرد.