به گزارش تابناک مرکزی به نقل از پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، در اولین روز سال ۱۳۹۵، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع دهها هزار نفر از زائران و مجاوران حرم حضرت علی بن موسی الرضا (علیهالسلام) بیانات مهمی ایراد کردند.
مشروح سخنان معظم له به شرح ذیل است:
توافق با آمریکا به معنای عقب نشینی از مواضع خود به نفع
طرف مقابل است
سیاست
مورد نظر آنها این است که وانمود کنند ملت ایران بر سر یک دوراهی قرار دارد و چارهای
ندارد جز اینکه یکی از دو راه را انتخاب کند؛ آن دوراهی عبارت است از اینکه ملت ایران
یا با آمریکا کنار بیاید یا باید بهطور دائم فشارهای آمریکا و مشکلات ناشی از آن
را تحمل کند. یکی از این دو را ملت ایران باید انتخاب کند. کنار آمدن با آمریکا به
معنای کنار آمدن با هیچ دولت دیگری نیست. چون دولت آمریکا دارای ثروت، دارای دستگاههای
تبلیغاتی وسیع و دارای سلاحهای خطرناک و دارای امکانات بسیاری است. طبیعت توافق با
آمریکا همین است. دیگران هم -کشورهای دیگر- که با آمریکا در هر مسئلهای توافق کردند،
معنایش این است که از مواضع خود به نفع طرف مقابل عقبنشینی میکنند بدون اینکه طرف
مقابل به نفع آنها عقبنشینی قابل توجهی انجام دهد.
میگویند
برای حل مشکلات باید با آمریکا کنار بیایید. برجام 2 و 3 و غیره باید به وجود بیاید
تا بتوانیم راحت زندگی کنیم
در
همین توافق اخیر هسته ای هم اگر چه این توافق را ما تائید کردیم و برگزار کنندگان این
توافق را مورد قبول اعلام کردیم و قبول داریم آن را، لیکن اینجا هم همین بود. وزیر
خارجه ما در مواردی به بنده گفت که ما اینجا را نتوانستیم این خط قرمز را نتوانستیم
حفظ کنیم. معنایش همین است. یعنی طرف مقابل وقتی دولتی مثل امریکاست که پول و امکانات
و دیپلماسی فعال و عوامل گوناگونی در اطراف
دنیا دارد کنار آمدن با او به معنای صرف نظر کردن از برخی چیزهایی است که انسان بر
آن ها پای می فشارد. این یک دوراهی است که بر طبق سیاست های امریکا یک دوراهی ناگریز
و یک دوگانه اجتناب ناپذیر است. یا باید در مقابل امریکای و خواست های او در موارد
بسیاری کوتاه بیاییم یا باید فشار های امریکا و تهدیدات و ضررهای ناشی از ان را تحمل
کنیم. این ها می خواهند این را به عنوان یک گفتمان در میان نخبگان جامعه ترویج کنند
و به تدریج ان را در میان مردم و افکار عمومی سرریز کنند. در داخل و خارج از کشور این
فکر را دارن ترویج می کنند و به شکل های گوناگونی با بیان های مختلفی در وسایل ارتباط
جمعی دنیا دارن این را گسترش میدهند.
البته
در داخل هم کسانی هستند که این فکر را قبول دارند و قبول کردند و تلاش می کنند که به
دیگران هم بقبولانند. حرف ان ها این است طرف مقابل یعنی دستگاه جریان ساز می گوید ایران
دارای ظرفیت های فراوان اقتصادی است.هدف از توافق این بود که کشور ایران، بتواند از
این ظرفیت ها استفاده کند حال این توافق کافی نیست و مسائل دیگری هم هست در ان ها هم
باید ملت و دولت ایران تصمیم بگیرند و اقدام کنند. مثلا امروز در منطقه غرب آسیا، یعنی
منطقه ای که غربی ها می گویند خاورمیانه، جنجال ها و اشفتگی های بسیاری هست. این مشکل
برای کل منطقه است. اگر می خواهید کشور شما از این مشکل نجات پیدا کند باید سعی کنید
مشکل فرو نشینی کند باید با امریکا بنشینید و مدلی را طبق مدل و میل امریکا انتخاب
کنیم. یا مشکلات دیگری داریم، اختلافات زیادی داریم باید این را حل کنیم و تمام شود حال در حل این اختلافات، ملت ایران مجبور
باشد از اصول خود و خط قرمزها صرف نظر کند؛ طرف مقابل از اصول و ارزش هایش تنازل پیدا
نمی کند ولی ما باید تنازل پیدا کنیم تا در نتیجه کشور بتواند از ظرفیت های خود استفاده
کرده و به اقتصاد برجسته ای برسد. حرفشان این است. بنابراین در قضیه هسته ای توافق
شد اسمش را گذاشتیم برجام؛ برجام دیگری در قضایای منطقه و قانون اساسی کشور؛ برجام2
و 3 و غیره باید به وجود بیاید تا بتوانیم راحت زندگی کنیم. این منطقی است که سعی می
کنند در میان نخبگان جامعه و از سوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند.
معنای این حرف چیست؟ معنای این حرف این است که جمهوری اسلامی از مسائل اساسی که به حکم اسلام و برجستگی های نظام جمهوری اسلامی به ان پایبند است صرف نظر کند. از فلسطین و حمایت از مقاومت در منطقه صرف نظر کند . از مظلومان منطقه مانند مردم یمن، بحرین و غیره پشتیبانی و حمایت سیاسی نکند و انچه را که طرف مقابل به دنبال تحقق ان است ، نظام ما با تعدیل خواسته های خود، خود را به آن زندگی کند.
میخواهند
روزی بگویند اصلا سپاه قدس چرا تشکیل شده است
بر
روی مسئله موشک ها چه جنجالی به راه انداختند. چرا موشک دوربرد دارید. چرا دقیق هدف را می زنند و
هدف قرار میدهند. چرا آزمایش کردید و چرا تمرین نظامی می کنید. حالا امریکایی ها در
منطقه خلیج فارس که چند هزار کیلومتر با کشورشان فاصله دارد هر چند وقت یکبار با یکی
از کشورهای منطقه رزمایش به راه می اندازند درحالی که در اینجا هیچ مسئولیتی ندارند.
ایران در حریم امنیت خود و خانه خود رزمایش می کند، جنجال این ها بلند میشود که چرا
نیروی دریایی و هوایی شما این کار را کرده است.
از
این هم قضیه هم بالاتر است. تدریجا موضوع را به این خواهند کشاند که چرا اصلا نیروی
قدس تشکیل شده؟ چرا سپاه تشکیل شده است؟ چرا باید سیاست های داخلی جمهوری اسلامی طبق
قانون اساسی، چرا باید با اسلام تطبیق پیدا کند؟ شما وقتی در مقابل دشمن در حالی که
می توانید ایستادگی کنید؛ عقب نشینی کردید دشمن جلو می آید و متوقف نمی شود.
این
همان چیزی است که بارها عرض کردهام. این تغییر سیرت جمهوری اسلامی است. ممکن است صورت
باقی بماند ولی از محتوای خود به کلی تهی شود. دشمن این را می خواهد و. اگر جمهوری
اسلامی بنا بر این تحلیل دشمن خواسته، بنا بر تحلیل که ان ها تزریق می کنند در اذهان
نخبگان و افکار عمومی ملت، اگر جمهوری اسلامی و ملت ایران می خواهد از شر امریکا راحت
شود باید از محتوای جمهوری اسلامی و اسلام دست بردارد. از مفاهیم اسلامی و امنیت خود
باید دست بردارد.
در
توافق هسته ای امریکا به تعهداتش عمل نکرد
در
همین توافقی هم که با امریکایی ها کردیم در قضیه هسته ای؛ در این قضیه هم امریکایی
ها، به انچه وعده دادند عمل نکردند. کاری که باید انجام میدادند را انجام ندادند.
به تعبیر وزیر خارجه ما روی کاغذ کارهایی را انجام دادند ولی از راه های انحرافی متعدد
جلوی تحقق مقاصد جمهوری اسلامی را گرفتند.
امروز
در سرتاسر کشورهای غربی و کسانی که تحت تاثیر ان ها هستند همچنان معاملات بانکی ما
دچار مشکل است و بازگرداندن ثروت های ما دچار مشکل است. وقتی تحقیق می کنیم و دنبال
می کنیم معلوم می شود که از امریکایی ها می ترسند و گفتند که ما تحریم را بر می داریم
و روی کاغذ هم برداشتند اما از طرق دیگر طوری عمل میکنند که اثر رفع تحریم ها مطلقاً
بهوجود نیاید.
بنابراین
کسانی که امید می بندند که بنشینیم با امریکا مذاکره کنیم و به نقطه توافقی برسیم؛
از این غفلت میکنند که ما باید به همه تعهدات عمل کنیم اما طرف مقابل با شیوههای
مختلف و تقلب و خدعه سر باز میزند و عمل نمیکند به تعهداتش. این چیزی است که در مقابل
چشم خود می بینیم. یعنی خسارت محض.
کینهی
انقلاب اسلامی ایران از دل سیاست آمریکا خارج
نمیشود
ایران
گل منطقه یک روزی در قبضهی کامل آمریکا بود. هر کاری میخواستند، انجام میدادند؛
ثروتها را غارت میکردند و همهی کارهایی که یک دولت مستکبر با یک کشور ضعیف انجام
میدهد اینها با ما کردند. اینجا را در پنجهی اقتدار خود داشتند. انقلااب اسلامی
این کشور را از پنجهی آنها بیرون کشانده است؛ کینهی انقلاب از دل سیاست آمریکا خارج
نمیشود. وقتی دشمنی آنها تمام میشود که بار دیگر همان سلطه را در کشور دوباره تجدید
کنند. هدفشان این است.
البته
[آمریکاییها] کارشان را بلدند و سیاستمدارند که باید بهتدریج حرکت کنند. چشم ما
باید باز باشد. باید حواسمان جمع باشد. جمهوری اسلامی نه فقط ایران را از دست اینها
خارج کرد بلکه با روحیهی مقاومتیای که نشان داد و دلیریای که نشان داد، موجب تشویق
کشورهای دیگر هم شد. امروز ببینید که در کشورهای متعددی در این منطقه و حتی فراتر از
منطقه، مرگ بر آمریکا میگویند. ملت ایران نشان داد که میتواند مقاومت کند و دیگران
یاد گرفتند و سررشته از دست آمریکا خارج شده است. آمریکاییها اعلام کردند که میخواهند
خاورمیانهی بزرگ درست کنند؛ مقصود این بود که در این منطقهی غرب آسیا، در قلب کشورهای
اسلامی، دولت جعلی رژیم صهیونیستی را بر همهی قلوب این منطقه مسلط کنند؛ هدف این بود.
الان نگاه کنید همانهایی که شعار خاورمیانهی بزرگ میدادند، در قضیهی عراق و سوریه
و یمن و فلسطین درماندهاند. اینها را از چشم ایران میبینند. دشمنی آنها با جمهوری
اسلامی اینگونه است. سر یک ذره و دو ذره نیست. مسئله اساسی است؛ دارند حرکت میکنند
بیایند به این سمت بلکه بتوانند سلطهی قدیمی خود را برقرار کنند.
انقلاب
اسلامی ایران سنگرهای رژیم های مستکبر جهانی را نابود کرد. امروز
در جمهوری اسلامی یک عنصر آگاه مطلع و متکی به ارزشهای دینی را پیدا نمیکنید که از
آمریکا بترسد.
مهمترین
سنگر رژیمهای مستکبر، اول انگلیس و بعد آمریکا، عبارت است از خود «رژیم دستنشاندهی
طاغوت». رژیم طاغوت سنگر آنها بود؛ هرکاری میخواستند -هر فعالیت اقتصادی و فرهنگی
و سیاسی و جابهجایی و موضعگیری که مایل بودند- را میکردند. این کشور را این طرف
و آن طرف میکشاندند؛ از سنگر رژیم طاغوت. خود این رژیم مهمترین سنگر آمریکا و انگلیس
در این کشور بود. انقلاب آمد این سنگر را نابود کرد و از بین برد و ریشهکن کرد. حکومت
پادشاهی را در کشور ریشهکن کرد. به جای حکومت پادشاهی خصوصی، حاکمیت مردمی را بهوجود
آورد. روزی بود در این کشور میگفتند مملکت صاحب دارد؛ چه کسی [صاحب مملکت] بود؟ صاحب
مملکت شاه بود. یعنی یک عنصر فاسد، وابسته و نالایق و تهی از غیرت ملی. جمهوری اسلامی
این صاحب دروغین را کنار گذاشت و کشور را به دست صاحبان اصلیاش داد. این نخستین سنگر دشمن بود که انقلاب
اسلامی آن را در هم ریخت.
سنگرهای
دیگری هم بود. عوامل روانی و عینی سنگرهایی را گذاشتند؛ یکی «ترس» بود؛ سنگر ترس از
قدرتها. کاری در کشور کرده بودند که ترس از قدرت آمریکا بر همهی دلها حاکم بود.
در این دهههای آخر، آمریکا، قبلش هم انگلیس. [طوری بود که] هر حادثهای در کشور اتفاق
میافتاد میگفتند کار انگلیسیها است. این ترس مخصوص مردم نبود. خود سردمداران رژیم
هم از آمریکا میترسیدند. این خاطراتی که عوامل رژیم نوشتند و بعد از انقلاب منتشر
شده نشان میدهد که در مواردی خود محمدرضا و عوامل نزدیک به او از آمریکاییها ناراضی
بودند ولی از ترس مجبور به اطاعت بودند. انقلاب اسلامی آمد و این سنگر ترس را منهدم
کرد.
امروز
در جمهوری اسلامی یک عنصر آگاه مطلع و متکی به ارزشهای دینی را پیدا نمیکنید که از
آمریکا بترسد. ملت، ترس را دور انداخت. نه فقط ترس از آمریکا بلکه ترس از همهی جبههی
استکبار را ملت دور ریخت. در جنگ تحمیلی هشت ساله که باز متأسفانه جوانان ما آن دوران
طلایی و نورانی را درک نکردند، در آن دوران آمریکا، شوروی آن روز و ارتجاع عرب با همهی
نالیاقتی و ضعفی که داشت به صدام کمک میکردند و شرق و غرب جبههی واحدی شده بودند
به نفع صدام و علیه جمهوری اسلامی اما جمهوری اسلامی ایستاد و بر همه پیروز شد. بعد
از هشت سال نتوانستند یک وجب از خاک ایران را جدا کنند. امروز انسانهای آگاه و متکی
به ارزشهای اسلامی از آمریکا نمیترسند. امروز هم شاید کسانی بترسند اما این غیرعقلایی
است. اگر ترس محمدرضا از آمریکا عقلایی بود، ترس اینها غیرعقلایی است چرا که [محمدرضا]
پشتیبانی مثل مردم نداشت اما جمهوری اسلامی پشتیبانی قوی مانند این مردم دارد.
امروز
فعالیت جوانان در دانشگاهها با دیدگاه قانونی و اسلامی نفی کننده موضوع جدایی دین
از سیاسیت است
یکی
از سنگرهای دشمن برای تسلط بر کشور ما عبارت بود از «تزریق بیاعتقادی و بیاعتمادی
به خود»؛ نداشتن اعتماد به نفس ملی. در مقابل چشمشان زرق و برق غربیها را مشاهده میکردند،
در خودشان این چیزها نبود، لذا احساس بیاعتمادی به خود میکردند. آن روز یکی از ارکان
دولت در دوران پهلوی گفت که ایرانی باید برود لولهنگ بسازد. میگفت ایرانی لیاقتش همین
است. ایرانی را چه به اختراعات. یک نفر دیگر از برجستگان آن دوران میگفت اگر ایرانی
میخواهد پیش برود باید غربی و اروپایی بشود. یعنی به خودشان باور نداشتند. انقلاب
امد این ناباوری را بهکلی تبدیل کرد به اعتماد ملی و باور به خود و اعتماد به نفس
ملی. امروز جوان ایرانی میگوید ما میتوانیم در بسیاری از موارد پیشرفتهای علمی داشته
باشیم. جوانهای ما گاهی اوقات فکرهای نویی مطرح میکنند که دستگاههای مسئول نمیتوانند
جمع و جور کنند. وقتی باور به خود نبود، پیشرفت هم نیست. وقتی «ما میتوانیم» شعار
ما باشد، توانایی هم میآید. امروز این را مشاهده میکنیم.
۵۰ سال
در این کشور در دوران طاغوت دانشگاه وجود داشت. در این دانشگاه هم اساتید خوب و متعهدی
بودند هم دانشجویان با استعدادی. تعداد آنها خیلی کمتر از امروز بود اما همانها ایرانی
بودند. در تمام طول این ۵۰
سال یک حرکت علمی و یک پدیدهی نوی علمی وجود نداشت؛ چرا؟ چون
باور نمیکردند که بتوانند، چون اطمینان نداشتند. این بیاطمینانی را در اذهان ملت
تزریق کرده بودند. امروز هر روز یک نوآوری در کشور داریم. وقتی دشمنان اینها را میبینند،
عصبانی میشوند. امروز کشور ما با وجود تحریم، در رشتههای متعدد و در دانشهای پیشرفته
جزو ۱۰ کشور
اول دنیا است. در زمینهی نانو و هستهای نیز این پیشرفتها را میبینیم. یکی از سنگرهای
دشمن در ایران، ناباوری به خود بود.
سنگر
دیگر از سنگرهای دشمن «جدایی دین از سیاست» بود. به همه باورانده بودند که دین باید
در محیط نظام اجتماعی و سیاست دخالت نکند. حال آنهایی که با دین سر و کار نداشتند
جای خود، حتی متدینین، حتی برخی از علمای دین باور نمیکردند که اسلام بتواند در مسائل
سیاسی دخالت کند. این در حالی است که اصل تولد اسلام در اول، با رویکرد سیاسی بود.
پیغمبر اکرم اولین کاری که در مدینه کرد حکومت تشکیل داد اما این باور را در ذهنها
گنجانده بودند. جمهوری اسلامی این سنگر را هم منهدم کرد. امروز جوانان در دانشگاهها،
دانشجویان ما، دربارهی مسائل کشور در زمینههای بسیاری با دیدگاه قانونی و اسلامی
فعالیت میکنند، چه برسد به حوزهها و طلاب.
پيام نوروزی و دلسوزی برای جوانان ما و پهن کردن سفره هفت سین
توسط دولت آمریکا، بچه گول زنی است.
دشمن؛ مقصود دولت امریکاست که البته می گویند ما دشمن نیستیم؛
پیام نوروزی دادند به ما و برای جوانان دلسوزی کردند. یا در کاخ سفید سفره هفت سین
پهن کردند که این ها بچه گول زنی است. از آن طرف تحریم ها را حفظ می کنند و وزارت خزانه
داری امریکا با طرق خود جوری عمل می کند که شرکت های بزرگ و بانک های بزرگ جرات نکنند
با جمهوری اسلامی معامله کنند که دشمنی محض است. تحریم و تهدید می کنند که دشمنی محض
است. اما از طرف دیگر می گویند که برای جوانان ایرانی دنبال کار هستیم. این ها را کسی
باور نمی کند.
این ها ملت ما را هنوز نشناخته اند. ملت ایران، ملتی فهیم و
اگاهی است و دشمنان خود را می شناسد. بله ما، با مردم امریکا مشکل نداریم ما با هیچ
احاد مردمی مشکل نداریم. ما با سیاستمداران کار داریم؛ دشمن آن ها هستند.
هیچ تضمینی وجود ندارد دولت بعدی آمریکا برجام را اجرا کند
آمریکا به دلایل واضحی با ما دشمن است. مرادمان سیاستمداران
امریکا و سیاست های ان هاست. در قضیه برجام بدعهدی کردند. به تحریم های دیگری ما را
تهدید کردند. وزیر خزانه داری امریکا به شدت شبانه روز مشغول کار است که جمهوری اسلامی
نتواند از نتایج برجام استفاده کند و بهره مند شود. مرتبا تهدید می کنند.
الان هم انتخابات ریاست جمهوری امریکا چند ماه دیگر شروع خواهد
شد و ۹ ماه دیگر این دولت عوض خواهد شد. دولتی که بعدا به وجود خواهد امد هیچ تضمینی
وجود ندارد که همین تعهدات اندک را هم اجرایی کند. نامزدهای انتخاباتی امریکا الان
در بدگویی به ایران مسابقه گذاشتهاند.
وقتی می گوییم دشمن است امریکا، عده ای منزجر می شوند. این ها
دشمنی است دیگر؛ فراموش نکنید که ما گفتیم ملت و دولت باید همدل و همزبان باشند. باید
کار کنند همه و به دولت کمک کنند. اگر راهنمایی هم دارند، بگویند.
درباره نتیجه برداشته شدن تحریمها بزرگنمایی شد
دشمن احساس کرده که کشور ما و ملت ما از تحریم ضربه می بیند
متاسفانه ما خودمان هم تقویت کردیم. در برهه ای تحریم را بزرگ کردیم.
هی گفتیم تحریم است تحریم است؛ از آن طرف هم برداشتن تحریم ها
را تقویت کرده و بزرگ نمایی کردیم که اگر برداشته شود این اتفاق خواهد افتاد و آن اتفاق
که پیش نیامد که اگر همین روال پیش برود هم اتفاق نخواهد افتاد و لذا احساس کرده که
با ابزار تحریم می تواند کار را پیش ببرد.
یک دوراهی را دشمن نشان می دهد به ما. این دوراهی دروغ است. اما دو راهی دیگری هم وجود دارد. یا باید مشکلات تحریم را تحمل کنیم یا ایستادگی کنیم به وسیله اقتصاد مقاومتی.