دو خبرنامه تابناک ؛
تابناک گیلان: محل دپوي زباله در سراوان گيلان که قدمتي بيش از 30 سال دارد، بر پيشاني شهر رشت جا خوش کرده و ميراثي جز شيرابه براي ساکنان منطقه و منابع آب زير زميني استان ندارد.
کد خبر: ۲۰۷۶۴۴
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۴ 06 April 2016
روحانی: با مطالعه برخی نشریات می‌توان فهمید که فردا چه کسی دستگیر می‌شود


یک فاجعه دیگر در سراوان

تابناک گیلان: محل دپوي زباله در سراوان گيلان که قدمتي بيش از 30 سال دارد، بر پيشاني شهر رشت جا خوش کرده و ميراثي جز شيرابه براي ساکنان منطقه و منابع آب زير زميني استان ندارد.

به گزارش مهر، اعماق جنگل‌هاي سراوان در پيشاني شهر رشت مدفن ميليون‌ها تن زباله‌اي است که قدمت قديمي‌ترينشان به بيش از 30 سال رسيده و تا عمق 50 متري زمين نفوذ کرده است.

جنگل‌هايي که هرچند سرسبزي آن‌ها در ورودي استان و شهر، گردشگران را مسحور مي‌کند اما در عمق خود دملي چرکين نهفته دارد که بيش از دو هزار اصله از درختان اين جنگل‌هاي انبوه را براي هميشه خشک کرده است.

شهر يک ميليون نفري رشت در هر روز شاهد توليد 400 تن زباله است که اين زباله‌ها مدفني جز سراوان نداشته و زباله‌هاي شهر رشت به همراه زباله‌هاي برخي از شهرهاي گيلان مانند فومن، صومعه سرا، شفت و... همچنين 15 دهياري در اطراف منطقه، در سراوان دفن مي‌شوند.

حجم شيرابه حاصل از اين زباله‌ها در روزهاي آفتابي سه ليتر بر ثانيه بوده که اين مقدار در روزهاي باراني به 10 تا 12 ليتر بر ثانيه نيز مي‌رسد و در قسمت پايين دست منطقه سراوان رودخانه‌اي از شيرابه تشکيل شده که نه تنها بر سر راه خود هرآنچه را که مي‌تواند نابود مي‌کند که در ‌‌نهايت مقصدي جز رودخانه‌هاي شهر رشت و در ‌‌نهايت تالاب انزلي ندارد.در اين ميان حکايت مردمي‌که در جوار اين منطقه زندگي مي‌کنند، رنج‌ها و مشکلاتشان خود حکايتي دردناک اما شنيدني دارد.

از رشت به طرف جاده تهران که مي‌روي، 500 متر بعد از پليس راه رشت - تهران جاده‌اي فرعي است که پس از طي حدود يک کيلومتر مسير جنگلي به روستاي «جوکلبندان» مي‌رسي. روستايي با چشم‌اندازي زيبا که غم‌هاي زيادي را در خود نهفته دارد.

از بين رفتن 50 هکتار از زمين‌هاي زراعي روستا، از بين رفتن اکوسيستم منطقه، بيماري، آب شرب نا‌مطمئن، حضور پشه و مگس در فصل تابستان و از بين رفتن سيماي رودخانه جاري در ميان اين روستا، تنها بخش کوچکي از رنج‌هايي است که به واسطه همجواري اين منطقه با محل دفن زباله سراوان مردم اين روستا با آن مواجه هستند.

دهيار روستاي «جوکلبندان» در اين باره به خبرنگار مهر مي‌گويد: قريب به 30 سال است که زباله‌هاي شهر رشت به سراوان منتقل مي‌شوند و شيرابه‌هاي حاصل از اين زباله‌ها، وارد «سياهرود» - رودخانه‌اي که از ميان جوکلبندان مي‌گذرد- مي‌شود.

علي سميع‌زاده مي‌افزايد: اگر نگاهي به رودخانه بيندازيد مي‌بينيد که آب رودخانه سياه است و آب و شيرابه باهم در جريان هستند و رودخانه‌اي که تا 50 سال پيش محل کسب درآمد مردمان منطقه از طريق ماهيگيري بوده، حالا فاقد هرگونه موجود زنده است.

وي ادامه مي‌دهد: 50 هکتار از زمين‌هاي کشاورزي اين منطقه لم يزرع شده‌اند و از 50 خانواري که تا دهه 70 در اينجا زندگي مي‌کرده‌اند، تنها 36 خانوار باقي مانده و بيشتر اهالي به دليل اينکه درآمدزاييشان از طريق کشاورزي بوده و حالا ديگر قادر به ادامه آن نيستند، منطقه را ترک کرده و در مناطق ديگر مشغول کارگري هستند.

دهيار «جوکلبندان» از روزهايي مي‌گويد که 200 هزار قطعه ماهي در رودخانه «سياهرود» تلف شدند و از شب‌هايي که پشه و مگس امانشان را مي‌برد.

سميع‌زاده توضيح مي‌دهد: طبق آزمايشات به عمل آمده از آب رودخانه، وجود حجم بالاي جيوه در آب رودخانه تاييد شده که علت آن هم وجود برخي وسايل الکتريکي مثل لامپ در زباله‌هاي مدفون در سراوان است که به همراه شيرابه به مناطق پايين دست آمده و ايجاد آلودگي مي‌کند.

وي مي‌افزايد: به همين دليل است که رودخانه سياهرود که تا پيش از اين محل ماهيگيري بود و حتي مردم منطقه از آب آن براي آشاميدن نيز استفاده مي‌کردند و عبور آن از دل روستا تفرجگاهي زيبا را به وجود آورده بود، حالا ديگر فاقد هر موجود زنده‌اي شده و وجود آن در روستا نه تنها باعث سرسبزي و زيبايي و برکت نمي‌شود که به زخمي‌کهنه و دردناک در منطقه تبديل شده است.

روستاي «چکا» نيز يکي ديگر از روستاهاي اطراف منطقه دفن زباله در سراوان است که معدود ساکنان باقي مانده در آن، سال‌ها است از مشکلات همجواري با اين منطقه رنج مي‌برند.

از جاده اصلي به سمت روستا که مي‌آيي، براي رسيدن به منطقه مسکوني روستا بايد از روي پلي رد شوي که زيرش رودخانه‌اي از شيرابه جاري است.

رودخانه‌اي که پهناي آن اگر چه براي يک رودخانه کم است اما براي رودي از شيرابه، وحشت آفرين است.

دهيار روستاي «چکا» درباره اين رود شيرابه به خبرنگار مهر مي‌گويد: الان سال‌هاست که رود شيرابه از اينجا مي‌گذرد و روزهاي باراني به حجم آن اضافه هم مي‌شود.

احمدي از وجود پشه و مگس‌هايي که در فصل تابستان اهالي روستا را کلافه مي‌کنند و آب نا‌مطمئني که دام‌هاي روستا از آن مي‌آشامند مي‌گويد و توضيح مي‌دهد: از 30 خانوار ساکن در حاشيه رودخانه تنها سه خانوار مانده‌اند و 20 هکتار از بهترين زمين‌هاي کشاورزي منطقه به دليل وجود اين رود شيرابه از بين رفته است.

وي مي‌افزايد: برخي ساکنان روستا دچار بيماري‌هاي پوستي عجيبي شده‌اند اما همه مي‌دانند که اعتراضشان راه به جايي ندارد.

احمدي به ماجراي عارض شدن اهالي روستا به محيط زيست اشاره مي‌کند و ادامه مي‌دهد: در سال 91 دهياري روستا نامه‌اي را خطاب به محيط زيست ارسال کرد و در آن نامه خواسته شده بود تا به وضعيت مردم اين منطقه و روستاهاي همجوار با لندفيل سراوان رسيدگي شود اما در ‌‌نهايت با کش و قوس‌هاي فراواني که به وجود آوردند، ماجرا به آنجا ختم شد که مردم روستا به اين باور رسيدند که جانشان براي هيچ کدام از مسئولان استاني اهميت ندارد.

دهيار «چکا» يادآور مي‌شود: حجم زباله‌اي که هر روز در سراوان دفن مي‌شود خيلي زياد است و در نظر بگيريد که در طول سال چقدر به ميزان اين زباله‌ها و شيرابه حاصل از آن اضافه مي‌شود.

احمدي مي‌افزايد: مردم روستاهاي اطراف سراوان بايد تاوان زيبايي شهرهاي رشت و صومعه سرا و فومن و... را بدهند هرچند که ورود شيرابه زباله‌ها به منابع زيرزميني آب، به طور حتم کل مردم استان را درگير مي‌کند و اثرات اين دمل چرکي در ‌‌نهايت دامان همه مردم گيلان را خواهد گرفت.

هرچند طي يکي دو سال گذشته اقداماتي در خصوص ساماندهي زباله در منطقه سراوان صورت گرفته اما به گفته مدير عامل سازمان مديريت پسماند رشت، اين مهم نيازمند بسيج همگاني در استان است.

مرتضي عاطفي با بيان اينکه موضوع ساماندهي زباله يک مسئله مهم و حياتي در گيلان است به خبرنگار مهر مي‌گويد: متاسفانه توليد زباله در شهر رشت و استان متوقف نمي‌شود بلکه اين ما هستيم که بايد سرعت اقدامات خود را به بالا‌ترين حد ممکن برسانيم.

وي مي‌افزايد: اين تصور که حل موضوع زباله مربوط به دستگاه و ارگان خاصي است يک تفکر اشتباه بوده و همه بايد براي حل اين موضوع که در ‌‌نهايت سلامت و بهداشت کل استان را تحت الشعاع قرار مي‌دهد، اقدام کنيم.

مدير عامل سازمان مديريت پسماند رشت تصريح مي‌کند: هرچند اقدامات زيادي در خصوص فرهنگ سازي براي مديريت پسماند در شهر رشت انجام شده اما بايد به اين مسئله واقف باشيم که فرهنگ سازي تنها بخشي از مديريت پسماند بوده و در اين زمينه کارهاي اجرايي بزرگي نياز است که اين اقدامات از عهده يک ارگان خاص مثل شهرداري خارج بوده و نمي‌توان انتظار داشت که مثلا شهرداري يک تنه اين مشکل را حل کند.

عاطفي همچنين به اهميت نقش مردم به عنوان توليد کنندگان زباله در مديريت پسماند اشاره مي‌کند و مي‌گويد: هرچقدر که ارگان‌هاي مربوطه براي ساماندهي وضعيت زباله تلاش کنند، تا زماني که مردم در اين امر مشارکت نداشته و خود توليد زباله‌هايشان را مديريت نکنند، نمي‌توان به آينده اميدوار بود.

ماجراي پرغصه زباله در گيلان ادامه دار بوده و اين روز‌ها با گذشت تعطيلات نوروز و هجوم مسافران نوروزي به اين استان، حجم زباله‌هاي توليدي به چندين برابر نيز رسيده است.

ماجرايي که شايد خيلي‌ها از کنار آن به سادگي عبور مي‌کنند اما، سالهاست که براي مردم منطقه سراوان و روستاهاي اطراف، داستان هميشه تکرار شده و همه آن‌ها به اميد روزي که مسئولان استاني به فکر راه حلي اساسي و نه نمايشي براي از ميان برداشتن اين معضل باشند، روزگار سپري مي‌کنند.





یک مرد بزرگ رودسری شبیه به نام علی


مردی شبیه به نام علی تابناک گیلان: شهید علی انصاری اخوین رودسری در شهرستان رودسر به دنیا آمد، او بعد از گذراندن تحصیلات مقدماتی به دانشگاه تهران رفت و در رشته اقتصاد به ادامه تحصیل پرداخت ولی بعد از یك سال تغییر رشته داد و ریاضی را برگزید هر چند بازداشت توسط ساواك به دلیل فعالیت های انقلابی، وقفه ای در تحصیل او به وجود آورد.

با این همه او از كسب دانش باز نماند و به توصیه پدربزرگش به آمریكا رفت و توانست ریاضی را تا دریافت مدرك دكتری ادامه دهد.

دبیری انتشارات انجمن اسلامی در آمریكا و ارتباط با روحانیون مبارز در زمینه انتشار كتاب از جمله فعالیت های او در زمان تحصیل به شمار می روند ولی به جرم تبلیغ در هنگام تحصیل، از تدریس در دانشگاه های آمریكا منع شد.

شهید انصاری رودسری بعد از پیروزی انقلاب در سمت هایی همچون معاونت استانداری خراسان، استانداری گیلان، ریاست دانشكده فنی گیلان و عضویت در هیئت علمی دانشگاه تهران به نظام جمهوری اسلامی خدمت كرد.

حمیده دانش كاظمی كه مهمان برنامه این هفته «نیمه پنهان ماه» خواهد بود، همسر این شهید است، او در سال 1351 با علی ازدواج كرد، پیمانی مشترك كه تا زمان شهادت او یعنی 15 تیر 1360 ادامه داشت.

خانم دانش در در مورد همسرش می گوید: «علی همانند صاحب نامش بی ‌نشان و بی ‌ریا مرهم زخم های دل نیازمندان بود».

وصیت نامه شهید اخوین رودسری دارای فرازهای مهمی است، از جمله در بخشی از آن خطاب به دخترش می نویسد: «و تو ای دخترم، كوله بارم را بر دوش گیر و فرزند شهادت باش؛ همرزمان تو در 17شهریور ماه غوغا به پا كردند و با سمیه‌ ها همراه شدند، تو نیز همچون سمیه از حق پیروی كن و بدان كه هیچ مكتبی غیر از اسلام یارای پیاده كردن عدالت اجتماعی را ندارد».






اسطوره ای به نام قایقران


تابناک گیلان: احسان محمدی: وقتی در هوای پائیزی روز پنجشبنه7 آذر 92 محمد پنجعلی با پاهایی شکننده، مرتضی فنونی زاده با موهایی سفید، فرشاد پیوس با شکمی فربه، مجتبی محرمی با چهره ای در هم شکسته و ناصر محمدخانی با عضلاتی که دیگر چابکی اش را از دست داده بود، در دیداری دوستانه مقابل میلانی ها پا به توپ شدند خیلی ها بغض کردند، اشک به دیده آوردند و یادشان آمد که زمان چقدر بی رحم است. مثل اسبی خستگی ناپذیر در زندگی آدم می تازد و به احترام هیچکس نمی ایستد.

حتی به احترام آدم هایی که در روزهای بی ستاره با غم و شادی شان،غم می خوردیم و شادی می کردیم. یاد ستاره های دهه 60 افتادند و از خودشان پرسیدند مرتضی یکه کجاست؟ الان ناصر میراحمدیان دارد چکار می کند؟ اکبر یوسفی هنوز فوتبال بازی می کند؟ سیدمهدی ابطحی هنوز می تواند از لابلای بازیکنان حریف لیز بخورد و برود جلو؟ سیروس قایقران اگر بود.....

سیروس قایقران از آن دسته بازیکنانی است که این شانس را داشت تا دوستدارانش پاهای لرزانش، موهای سفید شده و احتمالاً سبیل های برباد رفته اش را نبینند. او این شانس را داشت که روبروی دوربین برنامه 90 ننشیند و از روزگار ننالد که «ای آقا! ما نسل طلایی بودیم و الان هیچکس برای ما تره خرد نمی کند!».

مرد سبیلوی فوتبال انزلی در بالاترین سطح بازی کرد. اولین بازی ملی. ۳۰ دی ماه ۱۳۶۳ برابر یوگسلاوی. نخستین بازیکن شهرستانی بازوبند کاپیتانی تیم ملی را به بازو بست. ۱۱ آذر ۱۳۶۷ برابر قطر. زننده 21 گل برای تیم ملی زد که فراموش ناشدنی ترین آنها گلی بود که مقابل کره جنوبی در بازی های آسیایی پکن به ثمر رساند. جواد علیزاد در مجله طنز و کاریکاتور طرحی از او کشیده بود که سوار بر قایق بود و لبخند به لب، رقبایی که در آب دست و پا می زدند را پشت سرگذرانده بود. کره شمالی، ژاپن، مالزی .... آخرین بازی ملی. ۲۶ فروردین ۱۳۷۲ برابر بوسنی.

سیروس لباس تیم های ملوان بندر انزلی، استقلال بندر انزلی، الاتحاد قطر و کشاورز تهران را پوشید و در همین کشاورز اولین تجربه های مربیگری را از سر گذراند و کریم باقری را که هنوز جوان و خام بود در کشاورز به یکی از الماس های درخشان فوتبال ایران تبدیل کند.

با این همه او را با ملوان انزلی می شناسند، جایی که در دو دیدار رفت و برگشت توانستند پرسپولیس تهران را در جام حذفی از پیش رو بردارند. دو گل ها را سیروس زد. یک شوت محکم از راه دور. شیرجه وحید قلیج. بوسه توپ به تور و فروریختن کاخ آرزوهای علی پروین که عطش درو کردن همه جام ها را داشت. آنها که هنوز دل با دهه خاطره انگیز 60 دارند سیروس را با این خصوصیات می شناسند: قدرت شوت زنی، حس رهبری، شخصیت احترام برانگیز، ضربه های آزاد دقیق، پاس های بلند و کوتاه کم نظیر و البته قدرت گلزنی.

جاودانه ترین «قایقران» ایران

او این شانس را داشت تا تصویرش با آن موهای فرفری و پرپشت، چشم های گیرا، سبیل های مردانه به شمایل تبدیل شود. بازیکنان اندکی این شانس را داشته اند که به شمایل تبدیل شوند. سیروس قایقران یکی از آنهاست که مردم بخصوص در شمال ایران و بویژه در شهر انزلی از او شمایل ساخته اند، عکسش را از توی مجله های قدیمی کیهان و دنیای ورزشی قیچی کنند و به دیوار بچسبانند. بعضی حتی با خمیر به دیوارهای کاه گلی....

وقتی در مردادماه چند سال پیش بعضی خبرنگاران با احتیاط نوشتند که در دربی گیلان که آن را خود شمالی ها «ال گیلانو» لقب داده اند و بعد از بازی ملوان – داماش حمله برده اند و سردیس سیروس قایقران را از جا کنده اند! خیلی ها باورشان نمی شد. مگر امکان دارد؟ خیلی ها با همان اخلاق ایرانی برای پنهانکاری گفتند « ان شالله گربه است» اما خبر حقیقت داشت! چند هوادار داماش خشمگین از کُری های معمول میان گیلان – انزلی سردیس اسطوره شمالی فوتبال را که روی سکویی دو و نیم متری بوده از جا کنده اند!

مثل خیلی از اتفاقات تلخ از کنار این ماجرا گذشتیم. گربه بود! رد می شدند و شانه شان به مجسمه گرفت و افتاد!! شوخی های تلخ ایرانی با اسطوره های بزرگ! مثل شوخی مرگ! وقتی رنو نتوانست حریف خاور شود. وقتی که خبرورزشی روز 18 فروردین 1377 از مرگ کاپیتان پیشین تیم ملی گفت، قلب میلیون ها ایرانی در هم فشرده شد و همه تصویر ماندگار او را به یاد آوردند وقتی که در دقیقه 107 پاس زیبای مجتبی محرمی را مقابل کره جنوبی به گل تبدیل کرد و .....


افسانه اسدان همسر كاپيتان اسبق تيم ملى ايران درباره آن لحظه های دشوار می گوید: « ساعت ۵/۲ بعدازظهر از بندرانزلى به طرف تهران حركت كرديم. برادرم ايمان هم با ما بود. ما در تهران زندگى مى كرديم. سال هاى گذشته كه تهران بوديم هر سال عيد مى آمديم انزلى. ولى آن سال عيد انزلى بوديم، نتوانستيم راستين را براى گردش جايى ببريم. سيروس پشت فرمان رنو بود و من بغل دستش، برادرم پشت من نشست و راستين هم پشت سيروس نشسته بود.

سيروس جلوى دكه هاى خارج از شهر رشت نگه داشت تا براى راستين نوشابه بخرد. من گفتم: سيروس، راستين فقط عاشق آب است، اگر نوشابه بخورد، باز هم آب مى خواهد، برويم امامزاده هاشم آب بخوريم و صدقه هم بيندازيم. راستين كه هيچ موقع قانع نمى شد، گفت: آره بابا، آنجا آب مى خورم. سيروس هم گاز داد و رفت.

 وقتى به امامزاده هاشم رسيديم، سيروس دست كرد توى جيبش، پول درآورد و به راستين داد و گفت: پسرم، آب كه خوردى اين پول را هم توى آن صندوق بينداز. سيروس اول نمى خواست پياده شود. من هم خيلى كسل بودم و اصلاً حال نداشتم. انگار غم دنيا توى دلم بود، ولى بعد همگى پياده شديم و دست و رويمان را شستيم، آنجا يك شير آب بود. وقتى سوار ماشين شديم، راستين گفت: بابا چقدر خنك شدم. قبل از اينكه من بيهوش بشوم، دقيقاً يادم نمى آيد.

جاودانه ترین «قایقران» ایران

فقط يادم هست كه يك خاور از روبرو در حال حركت بود. من خيلى خوابم مى آمد. يك بار تصادف كرده بوديم ،هميشه از جاده مى ترسيدم و هميشه در طول راه بيدار بودم. تا چشم باز كردم آن صحنه را ديدم. از جايى كه آب خورديم تا محل تصادف خيلى فاصله نداشتيم. جيغ كشيدم، ولى مرا كشيدند و بردند».

سیروس آردش را بیخت و الک اش را آویخت، نامش با احترام در تالار افتخارات فوتبال ایران یاد می شود، گرچه در مهرماه 89 شاهرخ بیانی اشاره ای گذرا به برخی شایعات پیرامون او کرد. برنامه 90 در آن ماه گزارش تلخی را در مورد ستارگان دهه 60 فوتبال ایران که به اعتیاد پناه برده بودند پخش کرد. تصاویری تلخ و جانگزا که اشک را به دیده هزاران هوادار قدیمی آنها که هنوز وفادارانه مجلات و عکس های قدیمی شان را به یادگار نگهداشته بودند.


جاودانه ترین «قایقران» ایران

شاهرخ بیانی که از پخش این گزارش به خشم آمده بود و از «شاهین» برادرش سخت گله مند بود که بدون توجه به خانواده اش حاضر شده بود بگوید که اعتیاد داشته است به سایت گل گفت: «متاسفم که ما سطحی نگر هستیم و با آبروی آدم ها بازی می کنیم. به یک پیشکسوت می گویند بیا در مورد مشکلاتت حرف بزن ولی لابه لای حرفهایش آنچه خود صلاح بدانند را گلچین می کنند. خبرموثق دارم به کریم باوی گفته اند در مورد مشکلات سیروس قایقران هم صحبت کن! خدا را خوش نمی آید. سیروس عزیز ورزش ما بوده چرا باید حالا که دستش کوتاه است هرچه دلشان می خواهند پشت سرمرده بگویند.»


منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار