فراخوان هنرمندان برای نجات بزرگترین دریاچه داخلی ایران
نرگس عاشوری
«هیچ تلاشی بیثمر نخواهد بود» این عبارت تأکیدی که چند وقتی است امضای
ثابت پستهای رضا کیانیان شده است مانیفست این بازیگر شناخته شده است در
برابر اتفاقهایی که اغلب ما این روزها ناامیدانه از هر تلاشی برای بهبود
شرایط آن سر باز میزنیم. رویدادها و بحرانهایی که خیلیهایمان از آن مطلع
هستیم اما فارغ از سطح و میزان آگاهی اغلب شانه بالا میاندازیم یا در
نهایت تمام حسرتمان به جملاتی مشابه این ختم میشود که «چه میتوان کرد؟».
برای نجات رودخانه هاى ایران، تالابهاى ایران و دریاچههاى ایران «چه
میتوان کرد؟» در برابر خشکسالی طبیعت، سیاست غلط برخی دولتمردان و ناآگاهی
مردم؛ مثلاً برای نجات دریاچه ارومیه که هنوز نفس میکشد «چه میتوان
کرد؟» برای پاسخ به این سؤال بیشمار مقاله و یادداشت تخصصی نوشته شده یا
درباره آن صحبت شده است که بیشتر جنبه همفکری با مدیران برای حل این بحران
دارد اما فعالیتهای هنرمندان برای کمک به حل بحرانها بیش از همفکری با
مدیران بر جنبه مشارکت مردمی و دعوت به همراهی مردم تأکید دارد؛ هنرمندانی
که درک درستی از تأثیرگذاری خود روی مردم دارند و فقط منتظر تواناییهای
مدیریتی نمیمانند، بلکه دلسوزانه آستین بالا میزنند و برای زدودن غفلت
بیتفاوتی نسبت به سرنوشت یکدیگر و مشکلات جامعه زنگهای زیادی را به صدا
در میآورند تا در نهایت سکوت جامعه شکسته شود.
بیتفاوتی نسبت به سرنوشت جامعه
«غفلت جامعه» و «بیتفاوتی نسبت به سرنوشت جامعه» یکی از اصلیترین دلایلی
است که جامعهشناسان از آن به عنوان فرصتی برای چهرهنمایی بحرانها و
آسیبهای اجتماعی یاد میکنند و معتقدند هنرمندان و چهرههای فرهنگی به
عنوان یکی از الگوهای مرجع جامعه با رفتارهای شهروندی مسئول، این پیام را
به مردم میدهند که نسبت به جامعه خود احساس وظیفه کنیم. این احساس مسئولیت
نه تنها در هنرمندان ایرانی بلکه در اغلب چهرههای فرهنگی و هنری جهان هم
درونی شده است و در سالهای اخیر فعالیتهای سازنده خوبی از آنها گزارش شده
است. این روزها بازیگران شناخته شده ایران و جهان از شهرتشان برای توجه
مردم به مسائل مهم محیط زیستی و انسانی استفاده میکنند. نمونه اخیرش
دغدغههای جهانی و انتقادهای لئوناردو دیکاپریو و بندیکت کامبریچ (بازیگر
معروف انگلیسی سریال «شرلوک هولمز») است که انتقاد محیط زیستی اولی در
نشستی در مقابل باراک اوباما و خشم بازیگر دوم از رفتار دولتمردان انگلیس
در مواجهه با بحران مهاجرت و مسائل پناهندگان سوری در هفته گذشته بازتاب
گستردهای در رسانههای خبری داشت. لئوناردو دیکاپریو پیش از این نیز
درباره دریاچه ارومیه در ایران و استفاده از روغن پالم واکنش نشان داده
بود.
رویدادی ایرانی، واکنشی جهانی
در همین ایام در گردهمایی که فعالان جهانی محیط زیست در سازمان ملل متحد
داشتند پیام بازیگر شناخته شده سینما و تئاتر ایران هم برای حل بحران زیست
محیطی ایران قرائت شد. محمد احسانی فیلمساز که برای نمایش فیلم مستند
«هامون تنها» درباره خشکسالی و بیآبی دریاچه هامون و جلب توجه جهانیان به
این موضوع به نیویورک و سازمان ملل رفته بود قبل از پخش فیلمش در این
سازمان متنی کوتاه از رضا کیانیان درباره وضعیت دریاچه ارومیه را بدین شرح
خواند: «کشور من ایران در معرض بیآبی کامل است. رودخانههای ایران،
تالابهای ایران و دریاچههای ایران یکی پس از دیگری میمیرند. طبیعت با
خشکسالی، دولتمردان منطقه با سیاستهای غلط و مردم با نا آگاهی باعث این
فاجعه شدهاند. ما کوشش میکنیم با ارتقای سطح آگاهی عمومی و کسب مشارکت
مردمی بر این مشکل پیروز شویم. از جامعه جهانی هم انتظار داریم ما را در
بالا بردن سطح آگاهی عمومی و دیگر موضوعات یاور باشند. »
اگر اهل وبگردی و گشتوگذار در فضای مجازی باشید این روزها در صفحات اغلب
هنرمندان و حتی مردم عادی با پستهایی مواجه میشوید که هشتگ «#
من_دریاچه_ارومیه_هستم» را در صفحات خود به اشتراک گذاشتهاند.
«من_دریاچه_ارومیه_هستم»عنوان فراخوانی است که رضا کیانیان برای نجات
دریاچه ارومیه به راه انداخته است.
او که به درخواست فرهنگسرای جوان ارومیه برای حمایت از دریاچه ارومیه دعوت
شده است معتقد است: «وقتی همه ما مردم برای احیای دریاچه ارومیه دست در
دست هم بگذاریم، به یقین، با هم برای احیا و نجات دیگر دریاچهها و
تالابها و مشکلات دیگر مانند هجوم ریزگردها و... همچنان در کنار هم خواهیم
ماند و کوشش خواهیم کرد تا همه مشکلات سرزمینمان را حل کنیم.»
حضور پر رنگ هنرمندان
رضا کیانیان که اغلب در فعالیتهای داوطلبانه برای کمک به حل آسیبهای
اجتماعی و مشکلات مختلف جزو پیشگامان بوده است برای «چه میتوان کرد؟» نجات
دریاچه ارومیه راهکاری ساده پیش رویمان گذاشته است. در روزهای آغازین
علاقهمندان برای پیوستن به این فراخوان باید در سایت http://yon.ir/t5E2
امضای الکترونیکیشان را ثبت میکردند اما حالا با تلاشهای کیانیان و
همراهی معصومه ابتکار(رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران) و محمود واعظی
(وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات) راه پیوستن به این فراخوان کوتاهتر شده
است: با ارسال رایگان عدد 1 به شماره 30007040، دست در دست هنرمندانی چون
رخشان بنى اعتماد، فاطمه معتمد آریا، مهتاب کرامتى، هدیه تهرانى، پرویز
پرستویی، بهرام رادان، میترا حجار، الهام پاوهنژاد، عاطفه رضوی، شبنم
مقدمی، بهاره رهنما و.... و همچنین چهرههای شناخته شده دنیای ورزش از سعید
معروف تا امیرقلعهنویی و... برای زنده کردن دریاچه ارومیه و البته تمام
دریاچهها و تالابها و سفرههای زیرزمینی همصدا خواهید شد. کیانیان قرار
است آبانماه به دفتر سازمان ملل در تهران برود و در ملاقات با گری لوئیس
سفیر سازمان ملل در ایران سیدی حاوی امضاهای این فراخوان را به دست این
سازمان برساند. آنطور که کیانیان میگوید با تعداد یک میلیون امضا هم
سازمان ملل موظف خواهد شد تمام توان خود را براى احیاى دریاچه ارومیه به
کار گیرد و تا صبح روز جمعه 16 مهرماه حدود یک میلیون و 568 هزار و 691 نفر
به فراخوان پیوستهاند (پیشبینی میشود با پیوستن هواداران باشگاه
تراکتورسازی تبریز این آمار در روزهای آینده رشد چشمگیری داشته باشد)، با
وجود این، این چهره شناخته شده همچنان منتظر همصدایی بیشتر مردم با این
فراخوان است تا به قول او صدایمان رساتر شود و قدرتمان دیدنیتر.
سرآغازی دوباره
برای نجات دریاچه ارومیه
اینکه فراخوان «من دریاچه ارومیه هستم» سرآغازی دوباره برای نجات دریاچه
ارومیه باشد شاید انتظاری چندان دور از واقعیت نباشد با وجود این فارغ از
نتیجه در قدم اول باید با اقدام سازنده و نگاه دردمندانه هنرمندان برای حل
مشکلات اجتماعی
همراه شد. رضا کیانیان با انتشار پستی طنازانه از نگاه مأیوسانه آدمهایی
که هر اقدامی را بینتیجه میخوانند، نوشته است: «بعضی از همراهان من را
یاد آن شخصیت کارتون گالیور میاندازند که در برابر هر اتفاقی میگفت: «من
مى دوووونم! نمیشه! » الان هم من و شما هر کاری میکنیم
مى گویند:«نمیشه..!فایدهای نداره..!ممکن نیست!» خب بعدش چی! و من
میگویم: «هیچ تلاشی بیثمر نخواهد بود!»
نگاه
اگر از دسته «به من چه» گوها نیستید ...
مرضیه برومند
کارگردان
ما ایرانیها مردم عجیبی هستیم، تنها آنچه را ششدانگ کاملش به نام ما ثبت
شده باشد ازآن خود میدانیم و نسبت به آن احساس مسئولیت و مالکیت میکنیم،
چه شهری باشیم و چه روستایی، سر یک وجب زمین با همسایه دیوار به دیوارمان
دست به یقه و راهی دادگاهها و دادسراها میشویم، سر تقسیم ارث و میراث با
بستگان درجه یک خودمان درمیافتیم و تا خانه و اموال پدریمان را تکه تکه و
به نام خود ثبت نکنیم آرام نمیگیریم، اگر کوچکترین تصادفی بکنیم و خدای
ناکرده یک خط کوچک روی خودرویمان بیفتد سراسیمه پیاده میشویم و اگر راننده
خاطی را هم به باد کتک نگیریم حتماً هرچه دشنام بلدیم نثارش میکنیم، صد
بار دور ماشینمان میچرخیم و قد و بالایش را ورانداز میکنیم که مبادا جای
دیگری خط افتاده باشد. اما هیچ گونه مسئولیتی درباره اموال عمومی و مشترک
را نمیپذیریم، بر سر نگاهداری و تعمیر مشاعات محل زندگیمان با همسایهها
درمیافتیم و به هر ترفندی شده از زیر بار پرداخت سهم خود شانه خالی
میکنیم، نگهداری از شهر و محل زندگیمان را وظیفه خود نمیدانیم، به اموال
عمومیمان نه تنها بیاعتنا هستیم بلکه از هیچ کاری در جهت تخریب و از بین
بردنش کوتاهی نمیکنیم. تخریب و انهدام میراث ملموس فرهنگیمان بس نبود،
زوال آشکار میراث معنویمان هم که همانا اخلاق و انسان مداری و مردمداری و
بینیازی است کافی نبود؟ حالا مدتهاست کمر به تخریب میراث طبیعیمان
بستهایم، رودخانهها و دریاچهها را میآلاییم و میخشکانیم، جنگلهایمان
را از درخت پاکسازی میکنیم و تبدیل شان میکنیم به زباله دانی، کوهها و
تپههای زیبا و ارزشمندمان را میخراشیم و خاک و سنگش را به تاراج میبریم و
با ندانم کاریها و زیاده خواهیها و بیتوجهی هایمان خود و فرزندانمان را
حتی از حق طبیعی نفس کشیدن محروم میکنیم تا به اموال ششدانگ خود بیفزاییم
و با اتومبیلها، ویلاها و برجهای گرانقیمت خود به یکدیگر فخر بفروشیم.
اگر هم از خیل از ما بهتران و ثروتمندان و تخریبگران نباشیم و تنها شاهد
این همه جفا به اموال عمومی باشیم، حداکثرعکسالعمل ما این است که میگوییم
به ما چه مربوط؟ بگذار از این چیزی که هست خرابتر شود. ای داد از بیداد،
بیچاره کوهها و جنگلها و رودخانهها که هزاران سال نجیبانه و گشاده
دستانه هر چه داشتند با ما تقسیم کردند، حیف از چی چیست؛ دریاچه کبود،
دریاچه نجیب ارومیه که هزاران هزار سال امرود و انگورش را با مهربانی به
مردم بخشید و به همسایگانش زندگی داد، حالا پاداش این همه بخشش خشکاندنش
است، یکی بر سر دار بن میبرید، خداوند بستان نگه کرد و دید، بگفتا گر این
مرد بد میکند، نه با من که با نفس خود میکند، بله به قول سعدی ما هم
داریم نا آگاهانه با نفس خود بد میکنیم. دوستان اگر از آن دسته «به من چه
»گوها نیستید، اگر کشورمان را دوست دارید ومیراث طبیعیمان را ازآن خود و
فرزندانتان میدانید، دست یاری رضا کیانیان را که به سوی ما دراز شده
بگیرید و به جنبش (من دریاچه ارومیه هستم) بپیوندید، شاید بتوانیم در کنار
هم تلاش کنیم تا دریاچه زیبای ارومیه را نجات دهیم.