روزنامه جوان در صفحه آخر خود در کنار مطالب ریز و درشتی که به چاپ رسانده در یادداشتی به قلم جواد محرمی این سوال را مطرح میکند که «لندننشينها با تخريب فروغ دنبال چه میگردند؟!» و مینویسد: نکته عجيبي که درباره افشاگري عليه فروغ فرخزاد وجود دارد اين است که او در ميان اغلب قشرها و تفکرات جامعه ايراني شاعر قابلاحترامي است و جريان روشنفکري نيز همواره او را به عنوان شاعري جريانساز و مهم تجليل کرده و در کانون توجه قرار داده است، ولي به يکباره فروغي که دستش از دنيا کوتاه است به ضعف در اخلاق متهم ميشود و نامههاي عاشقانه او افشا ميشود. روزگاري همين روشنفکران پروين اعتصامي را در مقابل فروغ قرار ميدادند و او را تخريب ميکردند و حالا به مرده فروغ هم رحم نميکنند. افشاگري عليه فروغ فرخزاد از کانال لندننشينهايي چون ابراهيم گلستان و مسعود بهنود اگرچه موضوع عجيبي به نظر ميرسد، اما اگر به ياد بياوريم که فروغ در سالهاي اخير از سوي رهبر معظم انقلاب به عنوان «شاعري عاقبت به خير» ياد شده است و این اظهارنظر درباره او را در کنار شعر معروفي که فروغ در سالهاي پاياني عمرش با عنوان «آن کسي که ميآيد» سروده، بگذاريم، بهتر ميتوان ريشه تخريب او از سوي محافل لندننشين را درک کرد.