اما می‌تواند این واقعیت‌ها را به نحوی ارایه کند که در عین اینکه تولید یأس و نا‌امیدی نکند، هشدار و انذار هم به همراه داشته باشد. به طور مثال رسانه می‌تواند در کنار ارایه آمار (به طور مثال آمار خودکشی) گفت‌وگویی با یک کارشناس و صاحب‌نظر یا روانشناس اجتماعی داشته باشد و تحلیل به آمار ارایه شده اضافه کند. یا به تشریح زمینه‌ها و ریشه‌ها و علل و عوامل بالا یا پایین رفتن آمار فوق بپردازد. در موردی که اخیرا اتفاق افتاد، خبر خودکشی دو دختر نوجوان در اصفهان، یکی ازکارهایی که رسانه‌ها می‌توانند انجام دهند، این است که بدون اینکه وارد حریم خصوصی خانواده‌های این دو نفر شوند، زمینه‌های اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و تربیتی و اخلاقی و حتی زمینه‌هایی مثل افسردگی و استرس و ناکامی‌های تحصیلی و مسائلی از این قیبل را در این دو نفر و خانواده‌های‌شان بررسی کنند.

به طور مثال می‌توانند از طریق گفت‌وگو با پدر و مادر این دو نفر علایق، گرایش‌ها و میزان نظارت خانواده بر رفتار آنها را بررسی کنند و با مشاهده نشانه‌ها و عناصر احتمالی در ماه‌ها و سال‌های قبل مسیر حرکت منتهی به این اتفاق را به نوعی تحلیل کنند. این اتفاقی است که باید در رسانه‌ها بیفتد. در مورد اخبار و آمار منفی و خبرهای حوادث نباید فقط به بازگویی و نقل اخبار اکتفا شود، بلکه لازم است گزارش‌های خبری و تحلیل‌هایی در مورد ریشه‌ها و علل و عوامل بروز این حوادث ارایه شود. البته در این مجال ما در مورد رسانه‌هایی صحبت می‌کنیم که نوعی نظام مدیریتی و سردبیری دارند و این رسانه‌ها می‌توانند به مرور بر فضای فرهنگی و فکری جامعه و روندهایی که در فضای مجازی اتفاق می‌افتد تاثیر بگذارند. ما نمی‌توانیم به فضای مجازی امر و نهی کنیم یا کنترل قرص و محکمی روی آن داشته باشیم. بحث در مورد رسانه‌هایی است که مدیریت می‌شوند.

همین موارد وجه تمایز رسانه‌های سنتی از فضای مجازی است و حتی می‌تواند موجبات ماندگاری رسانه‌های سنتی را نیز فراهم کند. در شرایط فعلی رسانه‌های سنتی باید بتوانند تفاوت‌هایی را بین خودشان و فضای مجازی ایجاد کنند. رسانه‌های سنتی هم اگر صرفا به دنبال خبر باشند، تفاوتی با فضای مجازی ندارند. باید رسانه‌ها کارکردهای متفاوتی برای خودشان ایجاد کنند؛ کارکردهایی که فضای مجازی در بسیاری موارد فاقد آن است. یکی از موارد مهم آن ارایه تحلیل در مورد آمارها و اخبار ارایه شده است.