کد خبر: ۵۲۴۸۰
تاریخ انتشار: ۰۳ تير ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۰ 24 June 2015
حضرت امام خمینی (ره) می فرماید : « ... والا حوط ان یکون ضابطا غیرغالب علیه النسیان بل لو کان نسیانه بحیث سلب منه الاطمینان فالاقوی عدم جواز قضائه » صاحب جواهر فرموده است : فلو غلب علیه النسیان لم یجز نصبه . علامه نیز فرموده است : و لو غلب علیه النسین او ساوی ذکره لم یجز تولیته .
بدیهی است انسانی که قدرت حافظه خود را از دست داده باشد از حالت انسان متعارف و عادی خارج شده است و در بحث تصدی قضا که از اهم امور است اکتفا به قدر میقن، موافق احتیاط خواهد بود .

الف- بینایی
شرط دیگر قاضی ، قدرت بینایی است چنان که حضرت امام خمینی (ره) فرمورده است « والا حوط اعتبار البصر و ان کان عدمه لایخلو من وجه » شیخ طوسی (ره) می فرماید « ... اما کمال الخلقه فان یکون بصیرا فان کان اعمی لم ینعد لخ القضاء » محقق نیز فرموده است : « وفی انعقاد قضاء الاعمی تردد اظهر انه لاینعقد ... » تردیدی نیست که یکی از اسباب تشخیص ، قدرت بینایی است چنان که شیخ طوسی فرموده است : « ... لانه یحتاج ان یعرف المقر من المنکر و المدعی من المد علیه ... » البته براساس استدلال فوق اگر زمانی با وسایل و اسباب دیگری نتیجه تشخیص حاصل شود، میتوان شرط بینایی را از شرایط قاضی حذف کرد چنانکه حضرت امام با تعبیر « ... و ان کان عدمه لایخلو من وجه . » در مقام تردید نسبت به اصل شرط برآمده اند . از همین بیان ، جایگاه اشتراط شرایطی چون قدرت بر گویایی، شنوایی و کتابت وسایل و اسباب کشف حقیقت و امکان قضاوت ، معلوم می شود .

ب – صفات قاضی

۱- ورع و تقوا
سزاوار است قاضی دارای ورع و نسبت به محارم الهی زاهد و نسبت به مسائل دنیوی بی رغبت و حریص به تقوا باشد .

۲- شوق به اعمال صالح
سزاوار است قاضی نسبت به اعمال صالح شوق داشته باشد و از کبایر اجتناب نماید .

۳- سرکوب هوای نفس
باتوجه به جایگاه منصب قضا و احتمال غلبه خواسته های نفسانی و امیال شیطانی قاضی نباید از شیطان درون غافل بماند که به تعبیر قرآن : « قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها » و توجه به این بیان رسول گرامی اسلام که وقتی با رزمندگان پیروز میادین نبرد به منازل خود باز می گشتند فرمود: مرحبا به قومی که در جهاد اصغر پیروز شدند و جهاد و مبارزه بزرگ تر بر آنها باقی است و آن را جهاد با نفس معرفی کردند که دشمن ترین دشمن انسان همان نفس اوست که از سایر دشمنان به او نزدیک تر است . لذا بزرگان فرموده اند : سزاوار است قاضی هوای نفس خود را سرکوب نماید . امیرالمومنین (ع) به رفاعه قاضی خود در اهواز نوشتند : از آز و طمع دوری کن و با خواسته های نفسانی خود مخالفت نماید .

۴- عدم حرص بر قضا
تصدی منصب قضا که نوعی عبادت و انجام تکلیف الهی است نباید با هیچ شائبه ای مقرون و همراه باشد . به تعبیر دیگر، بول این منصب به عنوان تکلیف الهی و انجام رسالت دینی و رفع مشکل از جامعه اسلامی و انجام رسالت دینی و رفع مشکل از جامعه اسلامی و خدمت به نظام دینی ، بهترین گزینه در تصدی این منصب است ولی اگر کسی به انگیزه های غیرالهی و به منظور دستیابی به مطامع دنیوی یا قدرت یا شهرت به دنبال منصب قضا باشد جز خواری دنیا و آخرت چیزی نصیب او نخواهد شد . چنان که در روایت از ذات مقدس رسول گرامی اسلام رسیده است : « من ابتغی القضاء و سال فیه الشفعا و کل الی نفسه و من اکراه علیه انزل الله علیه ملکا یسده » کسی که به دنبال قضاوت باشد و برای دستیابی به آن واسطه تراشی کند خدا او را با خودش واگذار خواهد کرد ولی کسی که بر قضاوت اجبار شود و از باب تکلیف آن را پذیرد خداوند فرشته ای را خواهد گماشت تا او را در مسیر حق نگهدارد و فقها نیز فرموده اند : سزاوار است که قضای بر قضاوت حریض نباشد .

۵- تواضع و فروتنی
فروتنی و نداشتن ، روحیه ای استکباری در همه حالات ممدوح و قابل ستایش است به ویژه برای افرادی که دارای مناصب اجتماعی هستند که گفته اند « تواضع ز گردن فروزان نکوست ، فقها نیز فرموده اند : مکروه است برای قاضی قیافه گرفتن به طوری که متخاصمین به وحشت افتاده و از گفتن مسائل خود بازمانند . مکروه است برای قاضی انقباض به گونه ای نباشد که اخلاق و قیافه او موجب شود که مدعی یا منکر از گفتن مسائل مورد دعوا خوف پیدا کنند . مکروه است برای قاضی که در مجلس حکم قیافه ای بگیرد . که موجب ترس خصوم شود و نتوانند دعوای خود را مطرح کنند از آداب شایسته که هیبت و ابهت قاضی را افزون می کند زهد تواضع و خشوع است .

۶- تخلق به اخلاق نیکو
اهمیت رعایت مسائل اخلاقی از موضوعاتی است که توجه به شرع مطهر نسبت به آن برکسی پوشیده نیست به گونه ای که رسول گرامی اسلام فلسفه اصلی بعثت را تکمیل مکارم اخلاقی بیان کرده اند : « انما بعثت لاتمم مارک الاخلاق » و خدای متعال نیز آن حضرت را به داشتن اخلاق نیکو ستوده است : « انک لعلی خلق عظیم : و آن حضرت الگوی بسیار خوبی برای همه مسلمانان به ویژه برای قضات که بر مسند آن حضرت تکیه زده اند می باشد . به همین جهت یکی از صفات برجسته قاضی ، داشتن اخلاق نیکو است و فقها در این خصوص بسط کلام داده اند که به نمونه هایی اشاره می شود : قاضی باید از نظر اخلاق در نهایت خوبی باشد . مستحب است قاضی تعادل خود را حفظ نماید نه بداخلاق که خصوم نتواند کلام خود را گویند و نه آن » قدر نرم که خصوم در او طمع کنند .سزاوار است قاضی قوی باشد و در عین حال خوش خلق و نرم و دارای حلم بوده و در کار خویش یعنی قضاوت زیرک و بصیر باشد . مستحب است قاضی هنگام قضاوت به اهل مجلس و درغیر آن به مردم سلام کند . خوب است قاضی قوی باشد بدون بدخلقی و خوش خلق باشد بدون ضعف و حلیم باشد و انسان باشد و انسان حلیم بدون جهت غصب نمی کند و متین باشد یعنی در کار قضا عجله نکند چون منجر به اشتباه می شود و خوب است قاضی زیرک باشد تا خصمین نتوانند او را فریب دهند . اگر قاضی را به جور و ظلم نسبت داد اول با رفق و مدارا او را نهی می کند اگر تکرار نمود با فریاد او را نهی می کند و اگر باز هم تکرار کرده تعزیز می کند . قاضی نباید ملول و خسته باشد و نباید خود را ناراحت نماید . مکروه است که قاضی در برابر خصم گرفته باشد . (خود را عبوس نشان دهد) . مستحب است که قاضی جبار و متکبر و رعوف نباشد و نیز قاضی نباید ضعیف و بدون هیبت باشد که مورد سوء استفاده خصوم قرار گیرد . قاضی نباید ماره باشد و زیر گوشی با کسی سخن گوید . و باید دارای صفت انصاف باشد . قاضی باید در طول قضاوت از صبر و شکیبایی در برابر مشکلات کمک بگیرد قاضی باید از سرزنش دیگران بپرهیزد زیرا باعث سبکی او خواهد شد و شخصیت او را پایمال می نماید قاضی نباید با کسانی که با شباهتی ندارند رفت و آمد داشته باشند شایسته است قاضی در سخن خصمین سکوت کرده و رعایت اعتدال را بنماید.

۷ – مردمی بودن
مستحب است قاضی وقتی به شهر و مکان قضاوت خود می رسد از مردم آن شهر و حال آنها سئوال کند و مردم را از ورود به شهر خبر دهد و روز معینی را برای ورود اعلام کند و حدود اختیارات خود را به اطلاع مردم برساند و در مکانی قرار گیرد که مردم به او دسترسی داشته باشند مستحب است که قاضی به همکاران و اعوان خود بگوید تا با مردم و خصوم با رفق و مدارا رفتار نمایند و طمعی نسبت به انها نداشته باشد و قاضی کوشش کند تا همکارانش از شیوخ و بزرگان اهل دین و عفت و صیانت باشند مستحب است که تمام ارباب رجوع به سهولت به قاضی دسترسی داشته باشند لزوم اطلاع ورود قاضی به مردم برای آن است که مخالفان و یا موافقین و میزان اقبال مردمی معلوم شود پس اگر همه مردم یا اکثریت موافق بودند وارد گردد و در صورت مخالفت تمام یا اکثر مردم توقف کرده و از امان نظر خواهی کند و پس از شروع بکار چنانچه با مخالفت جمعی روبرو شود لازم است امام بر هرگونه که امکان داشته باشد مخالفین را سرجایشان بنشاند تا به فرمان قاضی گردن نهند و بدین وسیله پشتیبانی خود را از قاضی اعلام و اثبات نمایند توجه به این نکته لازم است که قاضی در عین مردمی بودن نباید با کسانی که شباهتی ندارند رفت و آمد داشته باشند مناسب است در رابطه با این صفت قاضی به بیان رهبر معظم انقلاب توجه نمائیم که میفرماید شما برادران عزیزی که در بخش های گوناگون دولتی و قوه قضائیه مشغول کار هستید یکی از اولین تعلیماتتان به زیر دستان و چیزی که از آن مواخذ می کنید باید رفتار خوش با مردم باشد حقیقتا مردم صاحب قضیه اند حقیقتا مردم ولی نعمت ما کاگزاران این نظام هستند این تعارف نیست بعضی خیال می کنند امام که این حرفها را می زند تعارف می کردند اگر این مردم ، با جان و تن و فرزندان خودشان به جبهه ها نمیرفتند و دفاع نمی کردند چه چیزی از این نظام باقی می ماند ؟ اگر این مردم با همه وجود و انحای طرق حمایت و پشتیبانی خودش را از ماها نشان نمیداد چه چیزی مایه قدرت و عزت ما در دنیا بود حرف من این است که باید ترتیبی داده شود و مکانیسمی بوجود آید که کارگزاران حکومتی خودشان را به معنای حقیقی کلمه خودام و خدمتگزاران مردم بدانند بروند کار کنند و همان قدری که برایشان مقرر و معین شده است زحمت بکشند و وظیفه خود را انجام بدهند ، کوتاهی نباید باشد
( برگرفته : از مجموعه آثار بهبود اخلاق و رفتار قضائی معاونت آموزش قوه قضائیه )
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار