به گزارش تابناک اصفهان به نقل از ایسنا، شب طنز شیکر شیکن، برای پنجمین بار با فرهنگ شهروندی مخلوط شده است، اما این بار با چهار دفعه گذشته مقداری تفاوت دارد. یکی از بارزترین تفاوتها پذیرایی است که در بدو ورود به افراد داده میشود. یک بسته کوچک قیفی شکل که بسیار سبک است و اگر آن را باز نکنی و به کنه وجودش پی نبری، فکر میکنی شاید از همین ابتدا دفتر طنز و کاریکاتور اصفهان با همکاری کمیته شهروندی سر شوخی را باز کردهاند و بسته پر از هوا را به عنوان پذیرایی به ملت میدهند. اما نه...! درون بستهها، ذرت بو داده است. خوب این هم برای خودش پذیرایی است دیگر نمیشود که همیشه کیک و ساندیس داد.
مثل سالهای قبل نمایش طنز وجود دارد، اما کاراکترهای نمایش، پرندگانی همچون کلاغ، مرغ، کفتر چاهی، طوقی، کفتر کاکل به سر و ... بودند که حرفشان فرهنگ شهروندی بود. دیگر شاید از زبان آدمیزاد برای توصیه به رعایت فرهنگ شهروندی ناامید شدهاند و قصد دارند با زبان پرندگان این موضوعات را در گوش مخاطب فروکنند. اما شاید خبر ندارند که برخی شهروندان این گوششان در است و گوش دیگر دروازه!
در نمایش یک پرنده مهاجر نیز وجود دارد که با باز شدن آب اندک زایندهرود به اصفهان سفر کرده و در پی پیدا کردن سیمرغ آمده است. در اثنای برنامه پرنده دیگری حاضر و دنبال چیزی میگردد. همه پرندهها فکر میکنند متکدی است، اما خودش اظهار میکند که غذاها و پولهایش را جایی پنهان کرده اما به خاطرش نمیآید که آنجا کجا بوده است!
در میان برنامه نیز مجری توصیههایی پدرانه در مورد فرهنگ شهروندی به حاضران ارایه کرد که یکی از توصیهها، آدرس درست دادن به مسافران بود. یکی دیگر از توصیهها این بود که وقتی تصادفی رخ داده است و بصل النخاع یک نفر از پشت کمرش بیرون زده، به جای عکس سلفی با او گرفتن کارهای دیگری نیز میشود ،انجام داد.
چند موسیقی طنز نیز پخش شد که در یکی از موسیقیها به طرز ماهرانهای از موسیقی آهنگ "به رقص آ" از محسن چاووشی با رعایت حق کپیرایت ،کپیبرداری صورت پذیرفته بود. همچنین چند عکس طنز نیز در سالن نمایش پخش شد که با نمایش هر عکس ابتدا ملت میخندیدند و سپس مجری تفسیر کمی تا قسمتی جالب ارایه میکرد و دوباره ملت (با جمعیتی کمتر نسبت به خنده اول) میخندیدند و این دور باطل تکرار میشد.
نوبت به طنزپردازان دفتر طنز اصفهان رسید؛ آرش فرهنگ پژوه، وحید میرزایی و محمد پوررشیدی روی سن حاضر شدند. ابتدا صحبت سر این قضیه بود که آرش فرهنگ پژوه چه چیزی بر سبیلهایش میریزد که اینگونه رشد میکند، سپس صحبت بر سر قد و قواره وحید میرزایی ادامه پیدا کرد و دست آخر محمد پورشیرازی گفت: من اولین بار که آرش را اینگونه دیدم، تا دو سه روز نمیتوانستم راحت غذا بخورم، همواره فکر میکردم که سیبیل درون غذایم افتاده است!
فرهنگ پژوه هم از فرصت استفاده کرد و شعری در وصف سیبیل خود خواند:
"من تو را هرگز نخواهم زد سیبیل / دور باشد از تو چشم بد سیبیل
هر زمان من را کسانی دیدهاند / از سیبیلک مرد و زن نالیدهاند..."
سپس وحید میرزایی با این مقدمه که آفت ماهواره بسیاری از افراد را فراگرفته و رها نمیکند، با انگشت سبابه به متن خود اشاره کرد و گفت: با شنیدن این متن دیگر هیچکس حتی طرف ماهواره هم نخواهد رفت. نام متن "زندگی تقریباً خصوصی آقای سهیلا" است.
محمد پورشیرازی نیز نامهای را که پدری از دیار باقی برای فرزندش پیامک کرده بود را خواند، البته پدر یک مقداری عصبانی و ناراحت است، دلیل آن نیز چون در آن دنیاست هنوز مشخص نشده است اما محققان سرنخهایی از آن پیدا کردهاند:
"ای پسر ناخلف بدسرشت / اکبره ژل زده، میمون زشت
خوب شد این عمر به پایان رسید / فرصت هجر من نادان رسید
وارث نالایق کفتارِ خو / آبرو دارم شدی بیآبرو
قیمه نمیشد بدهی آبکی / یا که نسیه بخری یا چکی
شام عزا زیتونکهایش چه بود / آبجو و پپسی کولایش چه بود
ما که نخوردیم به جز نان و ماست / میکس سگ و گربه کجایش رواست... "
شب طنز شهروندی شیکر شیکن به همت خانه كاريكاتور و دفتر طنز حوزه هنري استان اصفهان با همكاري كميته فرهنگ شهروندي در پنج شب متوالی از 30 بهمن ماه تا 4 اسفند برگزاري میشود.