خبرگزاری فارس از تبریز، پویا خوش پیمان: ۱۰ روز از زلزله ۵.۹ ریشتری آذربایجان شرقی می گذرد. زلزله ای که پس لرزه هایش همچنان ادامه دارد، همین دیروز(دوشنبه ۲۷ آبان) زمین لرزه ای به بزرگی ۴.۴ ریشتر شهر تَرک در میانه را لرزاند و بار دیگر لرزه بر تن مردم زلزله زده منطقه انداخت.
این روزها از پس لرزه های زلزله میانه که بگذریم، از سرمای هوای آذربایجان شرقی نمی توان گذشت، اینجا دمای هوا رفته رفته می رود تا به زیر صفر درجه برسد، از روز دوشنبه(۲۷ آبانماه)برف در روستای ورنکش خودنمایی کرده و تن رنجور مردم زلزله زده این روستا را به لرزه انداخته است.
تعدادی از مردم روستای زلزله زده ورنکش در چادرهای سفیدی در گوشهای از خیابان اسکان داده شدهاند. اهالی روستا در کنار هر چادر آتشی برپا و کتری هایی روی آن قرار دادهاند. آنها می گویند پائیز ورنکش نیز زمستان است، شبها، هوای اینجا سرد می شود و چادرها جوابگوی اسکان موقت آنها نیستند.
«خانههایمان بر اثر زلزله تخریب شدند، اینجا منطقه ای سردسیر و کوهستانی است، بارش برف نیز از امروز شروع شده و عملا امکان زندگی در چادر برایمان مقدور نیست»، اینها را پیرمرد حدودا ۷۰ سالهای که روی صندلی در کنار چادرش نشسته میگوید.
صفرعلی بابایی یک سوپر مارکت دارد که دیوارهایش در اثر زلزله ترک خورده و تقریبا ویران شده، ولی با این حال برای تامین مایحتاج اهالی روستا هر روز مغازهاش را باز می کند.
لودرها و بیل های مکانیکی در حال آواربرداری هستند. اهالی روستا از روند کند آواربرداری گلایه می کنند، آنها نگران سردی هوا هستند، چرا که بارش برف روستایشان را سفید پوش کرده است.
آقای حسن پور که ساکن تبریز بوده، اصالتی ورنکشی دارد ولی برای امداد رسانی خود را از همان روزهای اول وقوع زلزله به روستا رسانده است.
او که پدر دو شهید است، با لحنی انتقادی می گوید: «مسوولان چرا برای امدادرسانی از سایر استانها فراخوان نمی دهند؟ تنها استانی که تجهیزات آواربرداری به روستای ورنکش فرستاده آذربایجان غربی است».
آنگونه که آقای حسن پور می گوید، روزانه حدود ۷ تا ۸ خانه آوار برداری و ۱۰ خانه نیز تخریب می شود.
او اضافه می کند: «هوای اینجا سرد است، چادرها پاسخگوی اسکان موقت نیستند، اهالی روستا نیاز مبرم به کانکس دارند».
البته به گفته خودش، مجموعا ۱۷ کانکس در سطح روستای ورنکش مستقر شده است که این تعداد نسبت به میزان خرابیها به هیچ وجه جوابگو نیست.
قاسم ارشک بسیجی که لباسهایش خاکآلود است، می گوید: «۱۰ روزی می شود که به تنهایی از مازندران به اینجا آمده ام و به آواربرداری و توزیع کمک های ارسالی کمک می کنم».
او از رضایت اهالی روستا از اقدامات بسیج و سپاه خبر داده و ادامه می دهد: «اینجا زمستان زودتر از راه رسیده است و باید روند آواربرداری و بازسازی خانه ها تسریع شود».
فاطمه نوروزی، یکی از روستائیان زلزلهزده ورنکش ما را به داخل چادرش دعوت می کند و می گوید: «من نگران خودم نیستم، پسرم بیمار است، شب ها، ورنکش سرد می شود، می ترسم پسرم را در اثر سرما از دست بدهم ».
آنگونه که خانم نوروزی می گوید، مقرر شده به کسانی که کانکس می گیرند، وام بلاعوض ۱۰ میلیون تومانی تعلق نگیرد.
این موضوع باعث انتقاد دیگر اهالی ورنکش نیز شده است. زن میان سالی محل استقرار کانکس را نشان داده و می گوید: «اگر قرار باشد داخل این کانکس بمانیم، آلاچیقامان که از این بهتر است!».
او نیز از تعلق نگرفتن وام بلاعوض ۱۰ میلیونی به تحویل گیرندگان کانکس به شدت انتقاد می کند.
در عین حال مسوولان می گویند مردم مناطق زلزله زده باید یا کانکس بگیرند یا هزینه ۱۰ میلیون تومانی اسکان موقت اجاره ای!
اسماعیل قربانی پیرمرد ۷۰ ساله ای که صورتش از فرط سرما سرخ شده، سوگوار نوهاش، ریحانه است.
او با اشک و بغض می گوید: «خانه ی خودم و پسرم ویران شد، نوهام نیز زیر آوار زلزله جان باخت و پسرم نیز به شدت آسیب دید».
ریحانه همان دختر ۱۲ ساله ای است که به همراه زهرا عابدی، دو دانش آموز جان باخته زلزله ۵.۹ ریشتری میانه هستند که سردی هوا نیز نتوانسته، داغ مرگشان را در بین اهالی روستا کمتر کند.
مادر زهرا عابدی نیز این روزها حال و روز خوبی ندارد. اهالی روستا می گویند او هنوز به سوگ زهرا نشسته؛ با نبودن دخترش کنار نیامده و هر روز به ویرانه های خانهاشان رفته و به آنجا خیره می شود؛ عکس زهرا را در بغل می گیرد و برایش زمزمه مادرانه می سراید.
زهرا، اسماء و اسراء هم مدرسه ای های زهرا و ریحانه نیز این روزها دلتنگ آنها هستند.
پیرزن مسنی که زانوی غم بغل کرده و به ویرانه های خانه تخریب شدهاش خیره شده، داغدار پسر و عروسش هست.
یکی از همسایگان در باره او می گوید: «وقتی زلزله آمد او در روستا حضور نداشت، پس از فوت پسر و عروسش دیگر صحبت نمی کند، او چندی پیش نیز داغدار یکی از نوه هایش شده بود».
التفات و رحمان اسماعیلی دو پیرمرد برادری هستند که می گویند خانه هایشان بر اثر زلزله کاملا تخریب شده است.
آنها نوستالژی ایام نه چندان دور را زنده و بساط کرسی را داخل چادرشان برپا کرده اند.
رحمان برادر کوچکتر می گوید: «اینجا یک منطقه کوهستانی است و با هیتر برقی نمی توان در چادر زندگی کرد».
مردم روستای ورنکش دغدغه مشترکی دارند. آنها با توجه به سردسیر بودن منطقه و آغاز زمستان زودرس از اسکان اضطراری در چادر ناراضی هستند و از مسوولان می خواهند شرایط اسکان موقت در کانکس ها را فراهم سازند و قبل از رسیدن زمستان بازسازی خانه های ویران شده را به اتمام برسانند.