«روزنامه آرمان» در گزارشی با عنوان «احمدینژاد منتظر فرصت است» می
نویسد: «آيا احمدينژاد بازميگردد؟» اين سوالي است كه برخي اذهان را به خود مشغول
كرده و هيچ كس پاسخ دقيقي براي آن ندارد؛ شايد مشايي تنها فردي باشد كه پاسخ اين سوال
را بداند.
برخي حاميان سالهاي 84 تا 88 و حتي حامياني از سالهای 84 تا 92 امروز نه
تنها همراهي خود را تكذيب ميكنند بلكه از عدم علاقه به بازگشت او سخن ميگويند و برخي
هنوز به او وفادار هستند. زماني كه بحث ثبت نام براي مجلس دهم مطرح شد برخي از حاميان
او بر طبل اين حضور زدند كه اين درخواست براي بازگشت او به قدرت، عجولانه بود كه البته
اينگونه رفتارها و تصميمات به وفور در طي 8 سال دولت احمدينژاد مشاهده شد. تصميمگيري
اين حاميان كمتر بر اساس يك خردجمعي بود و شايد راز ناپديد شدن برخي از آنها پس از
خرداد 92 همين موضوع بوده باشد. اما چه شد كه احمدينژاد آمد و چه شد كه برخي بازگشت
او به قدرت را مطرح ميكنند؟
مرتضي مبلغ از فعالان سياسي اصلاح طلب ميگويد: «پيروزي
احمدينژاد محصول اختلافات داخلي جريان اصلاحات و حمايت جريان اصولگرا از وي بود. در
انتخابات سال 84 جبهه اصلاحات با 4 كانديدا وارد عرصه انتخابات شد و همين اختلافات
دروني بود كه به جبهه مقابل فرصت داد تا از اين اختلاف به بهترين شكل استفاده كند.
در جبهه مقابل نيز جريانات پيدا و پنهان اين جناح در روزهاي آخر تبليغات تصميم به حمايت
از احمدينژاد گرفتند و او توانست در يك رقابت ساده پيروز انتخابات شود.»
وي در مورد
كاهش يا حذف حمايتها از او هم عقيده دارد: «عملكرد هشت سال گذشته موجب شده تا ديگر
اصولگرايان حاضر به حمايت از وي نباشند و حتي نزديكترين حاميان احمدينژاد هم بازگشت
به آن دوران را يك كابوس براي خود ميدانند.»