روزنامه
جوان نوشته است: وزارت نفت به مديران و كارشناسان خود اجازه نميدهد در
برنامههاي مناظرهاي شركت كنند؛ بايكوت كامل خبري و تحليلي وزارت نفت در
حوزه قراردادهاي جديد نفتي بيش از اندازه شكل بدي به خود گرفته است و
ديكتاتوري حاكم بر اين نهاد، نارضايتي فراواني را به همراه داشته است. نه
معدود موافقان ميتوانند در مناظرههاي راديويي – تلويزيوني شركت كنند و نه
منتقدان IPC حق اظهار نظري دارند.
در اين ميان اما عدهاي معتقدند
وزارت نفت با اين رويكرد و سكوتي كه در پيش گرفته است قصد دارد مظلومنمايي
كند و در صورت عدمكاميابي در امضاي قراردادهاي نفتي، انتقادات وارده به
قراردادهاي نفتي را مهمترين عامل در عقبماندگي توسعه ميادين نفت و گاز
معرفي كند.
ناگفته پيداست كه وزارت نفت طي سه سال گذشته با ارائه
عملكرد غيرقابل قبول در حوزه توسعه ميادين نفت و گاز تقريباً همه چيز را
قفل كرده است و نه تنها اقدام موثري در توسعه ميادين انجام نداده است بلكه
روند خوب توسعه را كه به ارث برده بود بهسرعت كاهش داد تا نسخه نجاتبخش
وضعيت فعلي را برجام بداند.
اين در حالي است كه منابع مالي فراواني
در اختيار وزارت نفت قرار گرفته است ولي با اين حال هيچ اقدام عملي براي
توسعه ميادين مشترك انجام نشده است؛ همان مياديني كه وزير نفت با ناراحتي
از آن ياد ميكند و با چنگ زدن بر اين ريسمان، براي شركتهاي خارجي فرش
قرمز پهن ميكند و به همراه مديران خود براي چشم آبيها «امن يجيب»
میخوانند و خود را مضطري مينامند كه سه سال است چشم انتظارشان هستند،
البته بخشي از اين نگاه به دليل محدوديتهاي فعلي صنعت نفت است كه بايد
قبول داشت بخشي از درمان آن، توسط سرمايهگذاري خارجي برطرف ميشود ولي
بزرگنمايي بيش از اندازه ولو به قيمت تخريب توان داخل، اتمسفر
مشمئزكنندهاي را بهوجود آورده است.
در چنين فضايي و الگوي
قراردادي كه همه چيز را منوط به خود كرده است، خودسانسوري حرف اول و آخر را
ميزند و وزارت نفت علاقهاي به دفاع از مدل خود در مناظرهها ندارد. شايد
در نگاه نخست اينگونه تحليل شود كه اين نهاد مهم علاقهاي به پاسخ به
انتقادات ندارد و قصد دارد بهطور چراغ خاموش به كار خود مشغول باشد.
آنها
به منتقدان خود كه عمدتاً به آنها برچسب ميزند كاري ندارند و بدون هيچ
ابايي از آينده خطرناك منابع نفت و گاز، هر آنچه را كه «خودشان» صلاح
ميدانند پياده ميكنند ولي در نگاهي عميقتر بهراحتي ميتوان متوجه شد كه
مهمترين قطب اقتصادي كشور، با عدمواكنش به انتقادات و برچسب زدن به
منتقدان در جايگاه «مظلوم و بيياور» نشسته است و با مظلومنمايي شگرفي،
قصد دارد تأخيرهاي با وجود آمده در بخش توسعه را به گرده منتقدان بيندازد.
وزير نفت و برخي مديران وي به خوبي ميدانند سرمايهگذاري در ميادين نفتي
ايران نه با برجام و نه با شيوههاي جذاب سرمايهگذاري رابطه نزديكي ندارند
ولي با اين حال مشغول تراشيدن استدلالهاي خام و عجيبي هستند كه همه را
انگشت به دهان كرده است.
گرچه
ميتوان برجام را يك عامل تسهيلكننده در جذب سرمايهگذاري دانست اما این
همه ماجرا نيست، هماكنون مشكل بانكي به عنوان نياز جدي كشور حل نشده باقي
مانده است و شركتهاي نفتي با در پيش گرفتن احتياط بيش از حد و البته منطقي
از نگاه يك بنگاه اقتصادي، تنها در صف سرمايهگذاري زنبيل قرار دادند.
آنها با مانيتورينگ دقيق كشور اولاً از فضاي داخلي كشور باخبر هستند و در
ثاني منتظر برطرف شدن موانع اصلي سرمايهگذاري در ايران هستند.