به گزارش سرویس بین الملل تابناک تبریز، ناظران بین المللی این جمله کلیدی را قبول دارند که اتحادیه اروپا از اساس برای مهار قدرت آلمان بنا شد. در سال 1957 رم ایتالیا زادگاه این قرارداد قرن شناخته شد. نتیجه این قرارداد علاوه بر تضمین آزادی برای اروپا و دوری از جنگ و خشونت بستن نطفه آلمان نو بهعنوان کشوری اروپایی، چندقومی، و با مسئولیتی سنگین برای رسیدن به اجماع گردید.
پناهندگانی که اروپا را به هم ریختندرأی اخیر ایتالیاییها در همهپرسی، که مثل بریتانیا همگان را شگفت زده کرد نشان از آن دارد که ایتالیایی ها هم ب دنبال دوری گزینی از اتحادیه هستند. شاید نتیجه این انتخابات را بتوان نشانه دیگری از پیشروی موج پوپولیستی علیه وضع و ساختار موجود دانست. موجی که به سادگی قابل فرونشتن نیست.
بعید نیست دیر یا زود (احتمالا سال ۲۰۱۸)، جنبش پنج ستاره(به رهبری بپه گریلو) که نیروی اصلی مخالف دولت ایتالیاست، با وعده همهپرسی برای کنارگذاشتن یورو - یا حتی برای خروج از اتحادیه اروپا - به قدرت برسد. البته بایستی خاطرشنان کرد دلیل این همه تقلا برای خروج از اتحادیه را شاید بتوان بحران پناهندگان به اروپا دانست.
بسیاری اعضای اتحادیه - به ویژه پس از بحران اخیر پناهجویان - به دیگر ستون این پروژه شصت ساله، یعنی برداشتهشدن مرزها، هم معترضند. و این بادی است که سال آینده میتواند به یک توفان پوپولیستی دیگر بدل شود.
هلند جایی که حزب آزادی به رهبری خیرت ویلدرز برای انتخابات سال آینده خیز برداشته. ویلدرز طرفدار خروج هلند از اتحادیه اروپا است.
اما مهمتر از همه اینها فرانسه است. تصور اغلب ناظران این است که انتخابات ریاستجمهوری فرانسه به دور دوم میکشد، بین مارین لوپن از جبهه ملی و فرانسوا فیون از راست میانه. خانم لوپن با وعده همهپرسی برای عضویت اتحادیه اروپا وارد میدان شده. آقای فیون حامی پایان رؤیای اروپای فدرال است.
سال آینده آلمانها هم پای صندوق رأی میروند. کسی تردید ندارد که آنگلا مرکل برای چهارمین دوره صدراعظم خواهد شد. اما دنیای سیاست بعد از انتخاب ترامپ به شدت غیر قابل پیش بینی شده است.
حزب راست افراطی "آلترناتیو برای آلمان" رقیب آسانی نیست. و هرچند خروج از اتحادیه اروپا در سیاستهای رسمی این حزب جا ندارد، اما برخی هواداران و نمایندههایش از این سیاست دفاع میکنند. مهمتر آنکه خواهان کنار گذاشتن یورو و بازگرداندن اختیار به کشورهاست.
تقابل دو دیدگاهالبته هستند کسانی که حرف تازه داشته باشند: مثل ماتئو رنتسی نخستوزیر ایتالیا که به زودی نخستوزیر سابق میشود، یا دونالد تاسک، رئیس شورای اروپا، یا مارک روته، نخستوزیر هلند. استدلال این سیاستمداران این است که اتحادیه اروپا لنگ میزند چون پیش از آنکه راه رفتن یاد بگیرد، دوید.
مرزهای داخلی را برداشت بدون محکمتر کردن مرزهای خارجی. پول مشترک ساخت بدون سیاست مالیاتی مشترک یا خزانهای که کمک کند آن پول به مشکل برنخورد. مشکل اینجاست که راهحلی که از استدلال این جریان برمیآید، اروپایی متمرکزتر است، نه پراکندهتر.
نفع روسهانخستین برنده احتمالی فروپاشی اتحادیه اروپا روسیه خواهد بود - یا شخص ولادیمیر پوتین، که به جای مصاف با یک جبهه مشترک، میتواند دوست و دشمنش را انتخاب کند.
در تمام این سناریوها بازیگر تعیینکننده آلمان خواهد بود. آلمانی که مثل قهرمان فیلمهای حماسی شصت سال است خود را به ستونهای این معبد بسته.
تنها احتمالی که می تواند ضربات وارده بر پیکر نحیف اتحادیه اروپا را مضروب سازد پیروزی راست افراطی در آلمان است. هرچند در صورتی که این حزب رای نیاورد کار مرکل برای تثبیت و نگهداشت هسته مرکزی اروپا بسیار سخت خواهد بود. تاریخ بدنیال این است که در مورد توانائی های یک زن آهنین آلمانی برای نجات اتحادیه اروپا قضاوت کند.