کد خبر: ۱۸۴۲۱۵
تاریخ انتشار: ۰۱ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۷ 20 February 2016
هرچیزی در عالم غیر از ظواهر، حقیقت و ملکوتی دارد که با چشم دل قابل دیدن است،چه حسنات و چه سیئات ما.مثل غیبت که حقیقتش خوردن گوشت برادر مؤمن است.البته این با چشم ظاهر قابل مشاهده نیست ولی گاهی با تصرفی که اهلبیت علیهم السلام فرموده اند باچشم سر هم مشاهده شده (مثل روایت امام صادق علیه السلام). و هم چنین حسنات که مثلا در رابطه با زیارت حضرات معصومین علیهم السلام که ظاهر زیارت همین است که بالاخره نگاه و توجهی پیدا میکنید به مرقد مطهر امام و متوسل میشوید و... ولی حقیقت و ملکوت زیارت حضور در محضر امام و احساس این حضور و نظارت امام است. البته ما نسبت به ظواهر هم تکالیفی داریم و برظواهر هم آثاری مترتب است مثل خواندن قرآن که از آثار ظاهری اش نورانیت چشم و برکت زندگی است.
ولی آن چیزی که برای انسان رشدآور است حقایق است.هدف حقایق است.
دوتا کلمه داریم:ایمان و یقین. درمورد ایمان گاهی گفته میشه فلانی ایمانش قوی یا ضعیف است،قوت و ضعفی درمورد ایمان قابل تصور است اما یک مرحله ای داریم بالاتر از ایمان به نام یقین که دیگر اینجا قوت و ضعف معنی ندارد.کسی که حقایق را به او نشان میدهند غیرممکن است که تخلف کند.
مصائب حضرات معصومین علیهم السلام هم از قاعده هر ظاهری یک حقیقتی دارد مستثنی نیست .ما موظف به رعایت ظواهر هستیم و ظواهر برایمان آثار دارد،لذا فرمودند در مصائب حضرات گریه کنید و حتی تباکی کنید، اما اصل این است که به حقایق مصائب دست پیدا کنیم چون رشد در این است.
 
باز شدن چشم دل

چطور میشود به این حقایق پی برد؟چطور چشم دل انسان باز میشود ؟چگونه میشود در حریم اهل بیت محرم شد؟ و چطور میشود محرم شد در حریم الهی؟
حضرت صادق علیه السلام در یک حدیث مفصل که بیست ویک موقف را برای کمال ذکر میفرمایند و طریق پیمودن راه وصول آن موقف راهم تشریح میفرمایند، یکی از راه های رسیدن به کمال را اینگونه بیان میکنند: تفکر و بکاء. تفکری که منتج به اشک شود.با تفکر آرام آرام درها را باز می کنند.‌
ایام فاطمیه است،چند فاطمیه از عمرمان گذشته است؟چقدر در مناسبت های مختلف از مصیبت های حضرت شنیده ای؟ چقدر در این رابطه تفکر کرده ایم؟
 
حقیقت مصیبت فاطمیه

برای این روضه که مردم جواب سلام علی علیه السلام را نمیدادند بسیار گریستیم اما فکر نکردیم علی علیه السلام که هنگام پیشنهاد خلافت میفرماید: خلافت برشما مردم برایم از آب گندیده بینی یک بز پست تر و بی ارزش تر است چرا باید از جواب سلام ندادن مردم برنجد وغصه بخورد؟! علی علیه السلام را چه نیازی به سلام و جواب سلام مردم؟!
حقیقت این روضه چیز دیگری است.
وقتی پیامبر خدا میفرماید: من و علی پدران این امتیم، نخواسته فقط فضیلتی برای حیدر مطرح کند. این ها القاب تشریفاتی و تعارف نیست.
آن از دلسوزی های پدرانه خود رسول خدا که قرآن میفرماید: حریص علیکم... ، و آن از علی که چون میداند ذکر او عبادت است ، نگاه با محبت به چهره او حتی اگر بدون ذره ای معرفت باشد عذاب قبر را از جوان یهودی بر میدارد، ولایتش میزان بهشتی و جهنمی شدن است، حرص میخورد که چرا این مردم بیچاره دارند از بهشت دور میشوند و خود را به آتش نزدیک میکنند؟!
بر این روضه بسیار گریستیم که بنابه نقلی تا هفتاد وپنج وبه نقلی نود وپنج روز بعد از رحلت رسول خدا مادرمان عزاداری میکرد.
خوب چرا؟!
آیا مساله فقط عاطفی و خانوادگی بود؟!
فقط فقدان پدر؟!
فقط مظلومیت همسر؟!
فقط بخاطر درد جراحت های جسمی؟!
فقط برای سقط محسن مظلوم؟!
بله این ها گریه که هیچ دغ کردن هم دارد، منتها برای ما نه زهرایی که انسیه الحوراء است و اصل خلقتش نور است.
پس به چه میگریست؟!
خود بانو در پاسخ به زن همسایه میفرماید: چطور نگریم وقتی امام زمانم علی غریب و تنهاست؟!
ولایت نفهمی و ولایت نپذیری مردم حقیقت مصیبت فاطمه سلام الله علیها است.
کدام ولایت را فاطمه می آموزد؟
ولایتی که مادرمان معرفی میکند یک مجموعه یا یقولی « پک » است. پکی که بخاطر شروعش بین درب و دیوار قرار میگیرد و خاتمه اش را هم بین درب و دیوار فریاد میزند.
پک ولایتی که با اول الاوصیا شروع وبا خاتم الاوصیاء تمام می‌شود.
این درس اصلی دانشگاهی است که فاطمه سلام الله علیها مابین شعله های درب و فشار دیوار تاسیس کرد.
این همان درسی است که خود او از خطبه غدیر پدرش آموخته بود که حضرت درغدیر نه فقط ولایت علی را فریاد زده بود بلکه اصلا پرونده امامت و ولایت را از نسل علی و زهرا برای همیشه تاریخ بست.

ادامه مصیبت

در عاشورا میخوانید و آخر تابع له علی ذلک و این درست هم هست هیچ بعدی از ابعاد زندگی معصومین علیه السلام محدود به یک عصر و زمان و مکان خاص نیست. همانطور که کلام ایشان و سیره ایشان تا همیشه تاریخ ادامه دارد مصائب ایشان نیز ادامه دار است.
خوب جسارت به بازو پهلو سینه که در عالم خارج فقط یکبار صورت گرفت. هیزم و آوردن و آتش زدن درب که یکبار بود پس کدام تابعین را لعن میکنیم؟!
کدام ظلم را ظالمینی هنوز هستند که تبعیت کنند؟!
غربت ولی زمان ادامه مصیبت فاطمه است.
 
ولایت پذیری

ولایت پذیری دو بال دارد: ولایت اعتقادی و ولایت رفتاری.
متاسفانه عده ای دوست کج سلیقه در فضا های مجازی خواسته یا ناخواسته به بهانه بیان اهمیت بال دوم بال اول را کم اهمیت نشان میدهند! مگر میشود برای بالهای یک پرنده اهمیت وبرتری معین کرد؟! هر کدام نباشد دیگری کاربردی که باید را نخواهد داشت.
مفصل سند نقلی و عقلی داریم بهترین رفتارها بدون اعتقاد به پک ولایت بطور کامل، ارزشی ندارد و بهترین اعتقادات بدون عمل، کار قیامت را سخت میکند.
زیدی ها ، اسماعیلی ها ، صوفی ها بی ارزشند حتی اگر بهترین اخلاق و کسب وکار و زندگی را داشته باشند. فقط شیعه اثنی عشری اهل نجات است وبس.
حالا این پک ولایت در عصر آخرالزمان چطور به مرسه ظهور میرسد خودش حرف هایی دارد.
 
ولایت پذیری رفتاری
 
رسول خدا فرمودند: برادران من کسانی هستند که در عصر آخرالزمان درحالی که امامشان از نظرها غایب است هر لحظه با رعایت تقوای الهی در انتظار ظهور او خواهند بود.
قرآن کریم در سوره مبارکه شعرا آیه 108 و 110 دوبار میفرماید: اتقوالله و اطیعون.
مفسرین میفرمایند اینکه تقوی بر اطاعت مقدم شده است معنایش این است که تا تقوی نباشد اصلا ولایت پذیری تحقق خارجی پیدا نمیکند.
ولایت بدون تقوی هرچند پک کامل ولایت را هم قبول داشته باشد ولی تقوی نداشته باشد سر از ادعاهای رویت و تشرفات دروغین در می آورد. عرفان های نوظهور مثل قارچ رشد میکنند. مدعیان امامت به عنوان امام پانزدهم و پسر امام زمان و یگانه رابط با حضرت و نشانه قطعی ظهور ، فرصت جولان پیدا میکنند.
 
تقوا چیست؟

اگر هزاران حدیث حفظ باشیم، حافظ کل قرآن باشیم، صدها تکنیک روانشناسی بلد باشیم و هزاران استاد اخلاق را ظاهرا درک کرده باشیم ، تا با نفس خود کشتی نگیریم و آن را زمین نزنیم فایده ندارد.
شهید ردانی پور میگوید: باعده ای از رزمنده ها به دیدن آیت الله بهجت رفتیم. من شروع کردم به تشریح تحرکات صدام در منطقه و آقای بهجت به نشانه تاسف سر تکان میدادند و متاثر میشدند. حرفها را که زدم عرض کردم آقا این دوستان عازم منطقه هستند نکته ای بفرمائید توشه راهمان باشد.
ایشان فرمودند: آقایان هر کدام از ما یک صدام درونی داریم مراقب باشید از تحرکات صدام درونتان غافل نشوید. تا انسان در نبرد درونش پیروز نشود پیروزی در میادین بیرونی محال است.
آنان که در تاریخ حماسه خلق کردند اول این حماسه را در جهاد اکبر یعنی جهاد با نفس خلق نمودند.
نمونه ها فراوان است. کسانی که نفسی برای خود باقی نگذاشتند. دوست دارم و ندارم، دلم میخواهد و نمیخواهد را از دایره واژگانشان بطور کلی حذف کردند. من خود را کشتند و از آنان چیزی جز الله باقی نماند. رضا برضائک و تسلیما لامرک گویان حلت بفنائک شدند و در آغوش خدا جاگرفتند.
 
نمود خارجی تقوا

یکی از مصیبتهای امروز ما گزینشی شدن دین است.
وقتی من ها باشد و دوست دارم و ندارم ها حذف نشده باشد به اعتقادات و احکام هم سرایت میکند.
همه را میپذیرد به تقلید که میرسد نمیپسندد، مقلد میشود به خمس و زکات که میرسد دوست ندارد، برای امام زمان اشک میریزد ولی پای توقیع حضرت و ولایت فقیه در غیبت کبری که به میان می آید ترش میکند، به نشانه تولی ساعتها سینه میزند اما به تبری که میرسد آخوندتر از ملا میشود، فرمایشات معصومین را روی چشم میزارد ولی به متعه که میرسد برچسب تبعیض و ظلم به احادیث میزند!
خوارج هم همین کاره بودند. احکام نبوی را موبه مو اعم از مستحب و مکروه رعایت میکردند ولی دستور آشکار حضرت درباره ولایت را زیر پا میگذاشتند.
با علی میجنگیدند و خون مومنین را میریختند و دغدغه داشتند که با لکه خونی که از این قتال بر جامه شان نشسته نمازشان چه حکمی دارد! شیوه دینداری داعشی ها و تکفیری های امروز.
قرآن میفرماید: ...نوءمن ببعض و نکفر ببعض و یریدون ان یتخذوا بین ذلک سبیلا اولئک هم الکافرون حقا.
بخشی را میپذیرند و بخشی را نمیپذیرند و برای خودشان دین دیگری میسازند یک دین گزینش شده با معیار نفسشان.
ایراد ما اینجاست که آیات و روایات و منبرها را هم با نفسمان گوش میدهیم نه با منطق و عقلمان!
تا منبری حدیث میخواند که زن در اجتماع به قدر ضرورت ظاهر شود قشر بانوان شاغل بر علیهش هرچه بتوانند میگویند.
گوشه صحبتها به پر عبای مراد باطلشان که گیر میکند فحش بارانت میکنند.
قرآن میفرماید: کافران حقیقی این ها هستند.
البته گمان نکنید کسانی که دین را یکجا قبول میکنند و گزینش ندارند هم مومنین حقیقی هستند! پس از این آیه شریفه سوره نساء که گزینش کنندگان را کافران حقیقی معرفی میکند دسته مقابل آن را فقط میفرماید: الذین آمنوا .
تازه به مرحله ایمان رسیده اند نه مومن حقیقی!

از سلسله گفتارهای حجت الاسلام والمسلمین سید مصطفی هاشمی محجوب در مشهد مقدس / تابناک خراسان رضوی

اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
اردلان دلشاد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۱۴ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۲
سلام . این بحث پاسخ بسیار عالیی برای پیروان انجمن حجتیه و احمدبن الحسن و شیخ علی اکبر تهرانی و امثالهم است. خدا به قلمت برکت بده سید.
طاهری از رفسنجان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۱۹ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۲
ایول ایول تبری و متعه رو خوب اومدی چه عجب یکی جرات کرد از این حرفا هم بزنه.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار